غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

مادرانه - خواهرانه - عاشقانه

يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ

وقتی به deadline  کنفرانسی که مقاله اش در Springer چاپ می شود نرسی بهتر است بخزی گوشه ی تختت و از چیزهایی که این روزها ذهنت را مشغول کرده بنویسی.


از داشتن خواهر مهربانی بنویسی که سرنگ انگیزه در دستش گرفته و دمی از تزریق انرژی  و نشاط باز نمی ایستد که شکر این موجود دوست داشتنی خود پروژه ای است عظیم و از توان من خارج.


از حس مادریت بنویسی که لحظه ای امانت نمی دهد . به این فکر کنی که آیا با وجود تجرد حق داری اینگونه در تنور احساسات مادرانه بدمی یا باید ... هیچ بایدی در کار نیست وقتی معتقد باشی مسیر بهشت موعود از کوچه های مادری می گذرد چرا نباید رویا پردازی کرد، چرا نباید از چشمت که اشک عشق و شوق را دریغ نمیکند وقتی مادرانه های  زنان وبلاگ نویس را می خوانی، تشکر کنی؟ اینجا که دیگر کسی نیست که افکار مالیخولیایی و بی منطق و فلسفه ام را به بوته نقد بکشد و تو خوب میدانی که وعده ی بهشت دلیل این شوق و عشق نیست، که عشق بالاتر از هر بهشتی است در مکتب من!!! وقتی موجودی را که روح ربت در او دمیده شده و تازه از تنور صنع الهی درآمده به آغوش بکشی مگر می شود به بهشت فکر کنی ، اصلا مگر بهشت چیست جزء لقاء رب خوبی ها ، وقتی تاتی تاتی ها و شیرین زبانی های جانشین رب العالمین را تو از نزدیک شاهد باشی دیگر بهشت به چه کار می آید !! وقتی فرصت مشق عشق کردن با مقام خلیفه الهی به تو داده شود دیگر چی می خواهی از هستی و عدم!!


امروز وقتی به طراط الذین انعمت علیهم در نماز ظهرم رسیدم با تمام وجودم حس کردم که یک مادر حتما مشمول این آیه می شود و من باز هم باید حسرت آن هایی را بخورم که این گونه بدان ها نعمت داده ای. 


پی نوشت: پیش تر ها حسرت همسفری را داشتم که در  سفر به سوی تو همراهم باشد، این اواخر دامنه ی حسرت هایم نیز پیشرفت کرده است.


پی نوشت2: ای رب خوبی ها ناشکر نیستم و این نوشته را از سر نارضایتی و ناشکری ننوشتم و درددلی بود که باید برون ریخته میشد تا تحملش آسان شود .

۹۲/۰۷/۰۷
صبا ..

حرف دل

درد