غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

ســـــــــــجده2

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۳۰ ب.ظ

پارسال تقریبا همین روزا بود که زانوهام شدیدا درد می کرد و رفتم دکتر و این پست  رو نوشتم. چند ماه بعد که مشخص شد مشکل جسمیم چی بود، معلوم شد که اصلا زانوام مشکلی نداشته و دردش فقط علامت بوده! اون شبی که اون پست رو نوشتم فقط رو صندلی نماز خوندم و از فرداش به روال عادی ادامه دادم. اما دیروز همون اول صبح که رفتم کلاس خیاطی متوجه نشدم که وقتی دارم وارد میشم کف سالن هم سطح نیست و باعث شد پام پیچ بخوره و بره تو گچ!! حالا دیگه باید رو صندلی نماز بخونم. اونم درست زمانی که بیشتر از همه چیز به سجده نیاز دارم. درست زمانی که فکر میکردم چند روز دیگه میرم حرمی که بدون هیچ دغدغه ای عقده گشایی میکنم و اینقدر نقشه کشیده بودم برای روزهای قبل و بعد از دفاعم، برای مراسم های عقدی که فکر میکردم تو تعطیلات برگزار میشه  و شاهد خوشبختی عزیزترین کسانم هستم  و برای .... و حالا درست زمانی که هیچ چیز طبق تصور من جلو نمیره و درست زمانی که دلم آغوش تو را شدیدتر و تنگ تر طلب میکنه باید از صندلی کمک بگیرم برای اینکه به آغوش تو برسم و چقدر تصنعیه!! و چقدر دلم می خواد با شتاب فرار کنم به آغوش تو !! که این روزها بگذره روزهای تلخ تر از زهر!! دلم می خواد بدونی که ناشکر نیستم و میدونم خیلی بدتر از اینها هم می تونست باشه و حتما حکمت تو هست که این جوری دستمون رو بستی. ولی بهم حق بده که دلتنگ باشم که بعضی موقع ها داد بزنم که بس کن دیگه توانش رو ندارم، بهم حق بده ازت توقع داشته باشم با نیم قدم من تو هزاران قدم همیشگیت رو طوری برداری که منم ببینم. بهم حق بده ازت آسایش و آرامش بخوام اونم به هر قیمتی!! اصلا اینکه بفهمم تو بهم حق میدی واسم کافیه ولی تو هم فقط سکوت میکنی!! شایدم من اینقدر شلوغش کردم که صدات رو نمی شنوم! 

ازت یه خواهشی دارم، خواهشم کودکانه هست خواهشم ابلهانه هست، خواهشم دور از یقین و باورهام هست ولی دلم سرریز شده اگه خواهش های کودکانه و ابلهانه م رو به تو نگم .... بگذار بگم ... یه حرکتی نشون بده که ما بفهمیم هوامون رو داری.

 

 

فردا نوشت : خوشبختانه یاد گرفتم بدون صندلی نماز بخونم و این به آرامشم خیلی کمک کرد. ازت ممنونم.

۹۲/۱۲/۱۶
صبا ..

حرف دل