غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

یا هادی المظلین

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ

هی میام گوشیم رو بردارم زنگ بزنم به استاد2 بگم کم آوردم، بگم اصلا تسلیم، بی خیال همه چیز، میگم نه ولش کن ایمیل می زنم، بعد یادم می افته به اینکه از روز اول گفته بودم این مقاله فقط مال "تو" هست، بخاطر "تو". میگم صبور باش دختر! خودش کمکت میکنه! دوباره یه راه جدید رو تست میکنم دوباره نتایج افتضاح، دوباره میگم تسلیم و دوباره و چند باره، وسط تست ها میرم حافظ می خونم میگه :

گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی

و دوباره نتایج افتضاح، این بار میرم سراغ فریدون مشیری ، تو گوگل میزنم فریدون مشیری و اولین صفحه ای که باز میشه این هست:

در فرو بسته ترین دشواری

در گرانبارترین نومیدی،

بارها بر سر خود بانگ زدم:

"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"

بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار

کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!

وَه چه نیروی شگفت انگیزیست

دستهایی که به هم پیوسته ست...!

 

 خجالت میکشم بگم تسلیم، پس خودت بهم انرژی بده ، دو ماهه شب و روزم یکی شده، می ترسم از اول اشتباه کرده باشم.شاید نباید کار به این کوچیکی که از درستیش هیچ اطمینانی ندارم رو می گفتم بخاطر تو هست، شاید مسیر رو اشتباه اومدم. یا هادی المظلین رهام نکن. 


۹۴/۰۸/۰۳