غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

زیارت دریا

يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ب.ظ

از سیاست های گذاری های جدیدم این هست که روزهای تعطیل من هم تعطیل باشم و تا جایی که امکان دارد از طبیعت استفاده کنم و لذت ببرم. در راستای این سیاست جمعه هفته پیش پاییز گردی مبسوطی داشتیم و با خواهری بیش از 300 عکس از طبیعت هزار رنگ شهرمان گرفتیم. برای تعطیلات اخیر هم من به شدت مصر بودم که برویم بوشهر و تمام برنامه ریزی ها را هم انجام دادم که دیدار با خلیج فارس میسر بشه. 

در کل و حتی در جز سفر بسیار خوبی بود. مهمانسرایی که اقامت داشتیم دقیقا رو به دریا بود و یک پلاژ بسیار تمیز، آرام و خلوت داشت. دم غروب روز جمعه که تو مهمانسرا بودیم، تنهایی رفتم پایین، مسیر طولانی را توی آب راه رفتم، هیچ کس نبود فقط خودم بودم و اون خلیج عظیم، نقطه آبی کمرنگ از پس زمینه ذهنم یک لحظه هم محو نمی شد، برای خودم روی شن ها خطاطی کردم، کلی از غروب عکس و فیلم گرفتم و همچنان به این فکر کردم که این خلقت عظیم، آرامش دهنده و زیبا فقط ذره ای از اون نقطه آبی کمرنگ هست، خورشید رفت توی دریا، منم برگشتم تو محوطه، هنوز هوا روشن بود، چند تاب دقیقا رو به دریا بود، روی یکیش نشستم، چشم هام را بستم، دست هام رو از دو طرف باز کردم، دقیقا مثل زمانی که روی آب میخوابی، یک تکان کوچک به تاب دادم، صدای موج ها و حرکت تاب با هم هماهنگ شد، دقیقا حس خوابیدن روی آب دریا و تکان خوردن با موج ها را داشتم. به عظمت او فکر کردم، به اینکه چقدر خوشبختم که اینجام، که این غروب زیبا را درک میکنم، به رحمت او فکر کردم و تصویر دوست و آشنا، حتی دوست های مجازیم مثل فیلم از جلوی چشم هام رد می شدن و برای همه آرزوی آرامش کردم که از بلندگو صدای اذان پخش شد. الله اکبر. تو قطعا بزرگتر از آنی که بشود توصیفت کرد، اشک هام از گوشه چشم هام جاری شدن و من همچنان حس روی آب بودن را داشتم، چقدر "حی علی فلاح" برایم ناب و جدید بود، از او رستگاری خواستم، برای خودم و برای همه ی کسانی که می شناسمشان.


۹۴/۰۹/۲۲
صبا ..

حرف دل

سفر