غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

دنیای رسانه

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

یکی از دوستانم مدیریت رسانه می خواند. تقریبا دو هفته پیش بود که بعد از بیش از  دو سال فرصت شد که میزبانش باشم (پایتحت نشین شده و شدیدا مشغول). کلی حرف زدیم و از کارهایش گفت و کلی توضیح داد تا آخر من فهمیدم  رشته شان دقیقا چیست و چقدر خوب می شود در ساخت فرهنگ یک کشور از ان استفاده کرد. یکی از مثال هایش این بود که اگر کسی آگاه به مدیریت رسانه باشد، مثلا می تواند با یک پست وبلاگی ، موجی راه بیاندازد تا یک فیلم توقیف شود و بر علیه ش تحصن شود. از آثار سینما بر تاریخ و سیاست و تاریخ بر سینما و رسانه حرف زدیم، من تا به حال از این زاویه حداقل به سینما نگاه نکرده بودم و خلاصه حرف های اینچنینی. یکی دو تا از کارهایش را برایم گذاشت تا بیشتر با موضوع آشنا شوم و گفت با موبایل هوشمند فعلیمان اگر دانش مدیریت رسانه را داشته باشیم و کمی حرف برای گفتن می توانیم خیلی چیزها را تغییر بدهیم.

اما از تاثیر رسانه بر ما! 8 بهمن جشنواره گل نرگس در اطراف شهر کازرون برگزار شد. من تقریبا از تنها رسانه ای که استفاده میکنم اینترنت و شبکه های اجتماعی است. (سعی میکنم که من از آنها استفاده کنم نه آنها از من). خلاصه که موجی مبنی بر برگزاری این جشنواره در شبکه های اجتماعی راه افتاد بود و تمام پیج های اینستاگرام مرتبط با شیراز تبلیغ این جشنواره را می کردند.  8 بهمن پنج شنبه بود و من که امکان مرخصی گرفتن نداشتم. جمعه ددلاین تحویل یه ریویو داشتم (از این ریویوهای ساعت دار) که قبل از آن هم فرصتی برایش نداشتم. 

"در پیچ و خم جاده بوی عطر گل های بهشتی نوازش گر روحت می شود، گویی به سرزمین عطرهای جاودانه رسیده ای، اینجا سرزمین عجایب است، زمین غرق در گلهای نرگس، هوا معطر از بوی ناب بهشتی، روح در آرامش، گویی دستی از آسمان، از روی زمین تو را بر فراز نرگس زار به پرواز می خواند و نرگس زار به سوی خود می خواندت"

 

بعد از خواندن مطلب فوق در یکی از سایت ها، قرار شد که حتما برویم! در چنین مواقعی من فقط به این می اندیشم که شاید سال بعد نباشم، و آن دنیا باید به خدا برای اینکه از زیبایی های دنیایش لذت نبرده ام جواب بدهم! پس تعلل جایز نبود!

بیشتر از 3 ساعت در راه بودیم تا رسیدیم. از زیبایی های جاده نگذریم. بسیار سبز در این حد که گفتیم بجای سیزده بدرمان به جاده نگاه کنیم. بالاخره رسیدیم. محل جشنواره شدیدا شلوغ بود. خیلی ها با تور از اصفهان و تهران و بوشهر آمده بودند. جلوتر رفتیم. و با یک دشت بزرگ نرگس له شده مواجه شدیم. روز قبل که جشنواره بوده گویا جمعیتی زیادی امده بودند و انگار که دشت زیر سم اسبان له شده بود. دور بخشی از نرگس زار که از آسیب قوم متوحش در امان مانده بود خار کشیده بودند و بلیط می فروختند که چند نفر چند نفر بروند در کنار نرگس های تنک شده عکس بگیرند برگردند. یعنی چنان توی ذوقمان خورد که مپرس. خیلی دلم می خواست که نرگس 6 پر و شهلا بببینم که نشد. یعنی نبود گویا! از بالای تپه اطراف فقط می شد نرگس زار متمرکز را دید و به زور با زوم خیلی زیاد چند تا عکس گرفتیم و 4 ساعت توی راه بودیم تا برگشتیم.

تمام مدتی که بالای تپه بودیم و شاهد جمعیت و نرگس زارهای له شده، فقط در ذهنم مدیریت رسانه می چرخید، حرف های دوستم! تاثیر رسانه بر فرهنگ! چطور می شود با تبلیغات و هزار چیز دیگر این مردم را به اینجا کشید اما قبلش نمی شود به آنها یاد داد که این دشت برای همه است! شهر کازرون از نظر جاذبه توریستی و گردشگری جزو شهرهای نادر ایران است. این ثروت چرا باید به این شکل مدیریت شود! و هزار چرای دیگر! چرا رسانه های ما فقط منفعت محور هستند و کسی به محتوا فکر نمی کند! چرا ما فقط به لذت آنی و منفعت یک طرفه فکر می کنیم. چرا رابطه هایمان، کارهایمان، تفریحمان، را به سمت دو سر برد، به سمت لذت طولانی هدایت نمی کنیم؟ نقش من در تولید مختوا در این دنیای رسانه چیست؟



۹۴/۱۱/۱۸