غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

خواب

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۲ ب.ظ

روحم شدیدا درگیر بارونه، امروز بعد از سحر سعی کردم به زور بخوابم که واقعا دیگه توان سردرد را نداشتم. بعد از یک ساعت غلتیدن، (حالا انگار قرار بود چقدر بخوابم) احساس کردم که هوشیاریم کم شده و صدای بارون میاد، صدای برخورد بارون با روشنایی اتاق، یعنی اینقدر ذوق داشتم که نگو! داشتم فکر می کردم مانتوم رنگش روشنه و حالا که می خوام برم سرکار اگر چتر نبرم، ناجوره، داشتم به این فکر می کردم که چتر بنفشمو کجا گذاشتم، گفتم ولش کن، حیف نیست منی که این همه منتظر بارون بودم چتر بگیرم رو سرم! خلاصه کلی کیفور بودم. دیشبم یه گلدون خریده بودم که ببرم سرکار، داشتم فکر میکردم گلدونم چه خوش قدمه، ساعتم زنگ زد، پا شدم رفتم در رو باز کردم و منتظر یه حیاط خیس بودم، ولی هیچی نبود، هیچ آبی، خشک خشک، یه باد گرم هم خورد تو صورتم. آخه چرا؟ یعنی اصلا باورم نمی شد خواب دیده باشم! توهمش، خوابش، رویاش هم شیرین بود.

خدایا تشنه ام، تشنه رحمتت!  

۹۵/۰۴/۱۲