غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

کتابخوانی

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۵۲ ب.ظ

خب فکر کنم خیلی دارم نق کاری می زنم و این انرژی خودم رو بیشتر از همه می گیره. انگار مجبورم نق بزنم، والااا :))


خب تو وبلاگ مرحومم آخرین کتابی رو که نوشته بودم کیمیا خاتون بود.


سرعت کتابخونی ام هم مثل سایر کارهام لاک پشتی هست. از عید شروع کردم سرکار کلیدر می خونم هنوز به صفحه 500 نرسیدم، البته سرکار که جای کتاب خوندن نیست ولی دقایقی پیش میاد که کاری نیست یا در حالت waiting  هستم. ان شالله با همین سرعت پیش برم کی تمومش میکنم؟؟


"کتاب خاندان فخر ملکی" رو خوندم، نویسنده محترمش رو تو اینستا فالو میکنم. اصلا خوشم نیومد از کتابش! در حد کتاب نبود، داستان های کوتاهی بود که بیشتر به نظر من مناسب چاپ شدن در مجله بود و فضای طنز داستان بعد از داستان دوم تکراری می شد و جذابیت نداشت، هر چند که طنز سخیف نبود و انتقاداتش کامل وارد بود ولی خب به هر حال برای من جذاب نبود.


"من پیش از تو" رو خوندم. اینو زود خوندم. فکر کنم یک هفته ای شد. اینم زمانش خیلی مناسب بود. کلا کتاب هایی که خوشم میاد ازشون رو هر موقع می خونم انگار مناسب ترین زمان واسش هست. رمان خوبی بود. حرف برای گفتن و فکر کردن داشت و یه جاهایی ذهنت رو به تفکر در مورد زندگی خودت وا می داشت.


بعد "ملت عشق" رو شروع کردم که به میمنت و مبارکی بعد از سه ماه امروز تمومش کردم. خوب بود، نگاهش به زندگی مولانا و رابطه ش با شمس از دید آدم های مختلف جالب بود. هر چند مستند تاریخی نبود، خیلی جاها تخیل نویسنده بود. کلا زمان خوندن این کتاب واسم مناسب بود!! نگاه فمنیستی داشت یه جورای ظریفی اون پشت مشت ها! و خیلی هم تاکید رو عشق داشت و یه جاهایی زده بود اخلاق رو نابود کرده بود ولی پیام کلی کتاب و کلا اینکه چند تا راوی داشت رو دوست داشتم. نکات یادداشت برداری شده رو ان شالله خواهم نوشت.


"ملاله" رو هم شروع کرده بودم ، ولی جذاب نبود، نمی دونم ولش میکنم یا ادامه ش میدم. چند تا کتاب نصفه دیگه هم تو فیدیبو دارم که باید اول اونا رو بخونم. 

۹۶/۰۶/۰۸
صبا ..

کتابخوانی

نظرات  (۴)

۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۵۵ مامانی و سه تا نینی
اره واقعا باید همینو بهش میگفتم 
من وقتی چند ساعت بچه هارو تنها میذارم میرم دانشکده یا جایی ک کار دارم 
میمیرم و زنده میشم که الان خوبن الان گریه نمیکنن بی قراری نمی کنن و هزار تا نکنه دیگه 
من واقعا هنر کنم بتونم این سه تا رو بزرگ کنم اصلا الان توان اینو ندارم ک ب بچه یگخ حتی فکر کنم ولی انگار بعضیا اصلا متوجه نیستن ،به همسرم میگم میگه تو هیچی نگو حواست ب پسرا باشه ناراحت نشو از مامانم 
برام دعاکن بتونم مامان خوبی باشم 🌹🌹🌹🌹
پاسخ:
به حرفایی فکر کن که رو تصمیماتت اثر داره. اینا رو هم بگذار به حساب شوخی و با شوخی جواب بده که تو دلت نمونه.

مامان خوبی هستی عزیززم.
گل پسرا رو ببوس.
صبا جون تو به این میگی سرعت لاک پشتی؟
خیلی خوبه که دختر :) 

بنویس 
منتظرم نکات خوبشون رو بنویسی.
دلم لک زده برای لحظه ای که جرات کنم وقتم رو بزارم برای کتابهایی که دوست دارم
این سال کذایی اگر خوب تموم بشه. 
پاسخ:
لاک پشتیه دیگه. اگر درست زندگی کنم روزی ۱۰ صفحه کتاب رو میشه حتما خوند. یعنی هر ماه ۳۰۰ صفحه ولی خب لاک پشت بانووو :) عقبه دیگه!!

من هر چی دلم واسش لک بزنه می گنجونم تو برنامم. چون می ترسم فرداهایی بیاد که من نباشم. البته تو الان یه جورایی وضعیتت فشرده س. ولی تو می تونی. کلا تو جزو دسته بتووون ها هستی :) :* 
۰۸ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۱ مامانی و سه تا نینی
مادر شوهر محترم فرمودن یکی دیگه بچه بیارین دختر ک دخترم داشته باشین وقتی بچه ها یک ساله شدن!!!!!!
من یعنی دلم میخواست بزنم خودمو اون لحظه !!!!اخه چرا مادر شوهر دخالت میکنه واقعا 
ایا خودش داره این سه تا رو بزرگ میکنه !!!!صبا ی أعصابی از من برده این مادر شوهر محترم ک نگو 
متاسفانه عمه ام هست نمیشه واقعا جوابش رو داد !!!باید بریزم تو خودم 
پاسخ:
من بودم می گفتم عمه جان شما فقط تضمین کن دختر و یک قلو باشه و نه پسر و دوباره چند قلو!! بارداری و زایمان و تربیتش با من :))
حرص نخور عزیززم خوب نیست واست ؛)
۰۸ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۱۶ مامانی و سه تا نینی
باباااااا ای ول  ب نظر من هرکس در طول زندگیش کتاب بخونه برده 
من ک خیلی عقب افتادم از کتاب خونی من روزی تمام روزگارم شده بود شعرو شاعری 
الان فقط مجبورم کتاب تربیت فرزند بخونم ک اونم سطحشون اصلا خوب نیست 
مادر شدن خیلی خوبه ولی گاهی ادم انگار از خودش فاصله میگیره 
من نباید فاصله بگیرم از خودم ولی بین خودم و مادر بودن این سه تا هستن 
دعاکن بتونم ب خود واقعییم نزدیک شم 😔
پاسخ:
نگران نباش مامانی. دوباره به روزهای اوج برمیگردی.

فعلا از مادریت لذت ببر. 
کتاب می خونیم که بهتر زندگی کنیم و آدم بهتری بشیم. 
مادری کردن برای سه تا شاخ شمشاد و عملی کردن همه اون چیزهایی که قبلترها خوندی قطعا کار آسونی نیست ولی فرصت مناسبیه که خوانده ها تبدیل به عمل بشه.