غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

سفید!

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۵۷ ب.ظ

دیشب زهرا را دیدم دو تا خبر خوب داشت و چقدر ذوق زده شدم.


امروز سارا گفته بود که تا چند ساعت دیگر عقد می کند و چقدر برای سارای عزیززم خوشحال شدم.


امروز باران آمد، اولین باران پاییزی مان. فردا هم قرار است باران بیاید و چقدر هوا لطیف است.

واقعا دلم می خواهد توی همه در و دیوارهای شهر ، تو تمام جراید کثیر الانتشار و هر جایی که ممکن است بنویسم به چند اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندم! ولی نوشته ام هیچ مخاطبی ندارد جز تو! خدایا می شود ختم پرونده های باز ذهن من را اعلام کنی. حتی راضی شده ام به پایان تلخ ولی تمام شود. خسته ام. اینقدر خسته که دلم می خواست سرپل ذهابی بودم و حالا همه چیز تمام شده بود



۹۶/۰۸/۳۰
صبا ..

حرف دل

سارا

نظرات  (۱)

۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۰۲ محبوب حبیب
سلام صبا جون
خوبی؟
امیدوارم بارون حالت رو خیلی خوب کرده باشه. 
اون قسمتی که حذف کردی رو خوندم. اگر دوست داشتی بیا تلگرام صحبت کنیم. 
ان شاء الله روزهای خوب به زودی میان.
به قول خودت
اندکی صبر
سحر نزدیک است.. 
پاسخ:

سلام! 
حال همهٔ ما خوب است 
ملالی نیست جز گم شدنِ‌گاه به گاهِ خیالی دور، 
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند 
با این همه عمری اگر باقی بود 
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم 
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و 
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! 


تا یادم نرفته است بنویسم 
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود 
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهٔ باز نیامدن است 
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی 
ببین انعکاس تبسم رویا 
شبیه شمایل شقایق نیست! 
راستی خبرت بدهم 
خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام 
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار... هی بخند! 
بی‌پرده بگویمت 
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد 
فردا را به فال نیک خواهم گرفت 
دارد همین لحظه 
یک فوج کبوتر سپید 
از فرازِ کوچهٔ ما می‌گذرد 
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد 
یادت می‌آید رفته بودی 
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟ 
نه ری‌را جان 
نامه‌ام باید کوتاه باشد 
ساده باشد 
بی‌حرفی از ابهام و آینه، 
از نو برایت می‌نویسم 
حال همهٔ ما خوب است 
اما تو باور نکن!