بلند شدم رفتم ژاکت پوشیدم و برگشتم سراغ لب تاپ. اینستاگرام رو باز کردم اولین چیزی که توجهمو جلب میکنه یه عکس از طلوع خورشید بر روی اقیانوس هست , پایینش نوشته امروز اولین روز تابستان است :)
ناخودآگاه یه لبخند گنده اومد رو لبم که عجب تابستونی :)
قبلا هم گفتم کلا هوای اینجا ثبات نداره! و گرنه روزهای گرم هم داریم.
ولی من با هر چیزی بتونم اینجا ارتباط برقرار کنم با تقویم و سال نو بی معنی شون اصلا نمی تونم ارتباط برقرار کنم :)
ام اسی خوشبخت
بعضی وقتا اینجا هوا وسط زمستون گرم میشه, حوصله هممون سر میره, به هم که میرسیم میگیم این مثلا زمستونه؟! بعد کلی یاد میکنیم از زمستون های برف اومده تا کمر قدیم:دی
اونجا از اینجام بی مزه تره :))
من هم اولین بار که نظرم جلب شد به معکوس بودن فصل ها دقیقا با خودم فکر کردم چقدر بابانوئلشون بی مزه هست خخخ حالا ما که هیچ ادعایی به بابا نوئل نداریم :)
لیلی
پس بابانوئل با چی میاد؟؟البته برادر منم که تو آمریکای لاتین زندگی میکنه میگه کریسمس خیلی مسخره است اینجا. پارسال موقع کریسمس رفتن پاریس و حسابی یخ کردن و کیف کردن
یک توصیه تجربه مندانه. در سفر به ایران دنبال دوستان و فامیل آرامش بخش باش. از آدم هایی که میخوان بدبخت بودن ایران رو با رسم شکل برات توضیح بدن دوری کن.
آوای درون
:))) تابستان از دسامبر شروع میشه، چقدر یه جور عجیبیه :)))
وقتی میگن ایران کشور چارفصله واقعا راس میگن پس