غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

حدیث 5:

اى مردم در خوبى‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‏اید، به حساب نیاورید.

 

این حدیث یه جورایی معادلاتی را که سال ها ازشون در محاسبه استفاده می کردم را بهم ریخت. بارها پیش آمده که از سر ناچاری و اجبار، کاری را انجام دادم که شاید نیک بوده است، حالا حسیبن علی می گوید آنچه در انجامش شتاب نکرده ای را به حساب نیاور و حقیقتا   إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ.

۲۰ آبان ۹۲ ، ۲۰:۲۴
صبا ..

حدیث 4:

هان اى مردم! پیامبر خدا فرموده است: کسى که زمامدارى ستمگر را ببیند که حرام خدا را حلال مى‌سازد و عهدش را مى‌شکند و با سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)مخالفت مى‌ورزد و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل مى‌کند، ولى در مقابل او با عمل یا گفتار، اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که او را با همان ظالم در جهنّم اندازد.

 

پیام عاشورا در این حدیث آمده و گروهی از ما سرمان را مثل کبک زیر برف کرده ایم.

۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۰:۲۱
صبا ..

حدیث 3 :

نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شماست ، از این نعمت خسته نشوید .

 

امروز شنبه است. چهارشنبه شب بابا بخاطر چشمش به پزشک مراجعه کرد و دکترش دستور عمل اورژانسی دادند. چشم بابا عمل شد و خوشبختانه پزشکش از عملش راضی بود و مراقبت های بعد از عمل را حیاتی می دانست. پنج شنبه شب من بیمارستان ماندم. اولین شبی بود که در عمرم به عنوان همراه بیمار شب را در بیمارستان می گذراندم. وقت کافی برای تفکر وجود داشت و چیزی که تو این چند روز واسم خیلی عجیب بود نحوه زندگی دکتری بود که بابا را عمل کرد. چهارشنبه تا ساعت 1 شب توی مطبش مریض می دید. پنج شنبه از 9 صبح رفت اتاق عمل تا 11 شب و جمعه هم از صبح تا عصر تمام مریض هایی که پنج شنبه عمل کرده بود را ویزیت کرد. جمعه هیچ نشانه ای از خستگی درونش دیده نمی شد، تمایلش و شوقش به ویزیت کردن بیماران  توجهم را به خودش جلب می کرد. درسته که درآمد و دستمزدش فراتر از تصور هست. اما وقتی چشم نوزاد یک ماهه را که از یکی کشورهای حاشیه خلیج فارس آمده بود معاینه می کرد، یاد این حدیث افتادم و که از اینکه نیاز بنده های خدا توسط علم و دستان پرتوانش حل می شد این گونه خستگی ناپذیر شده است.

۱۸ آبان ۹۲ ، ۲۰:۱۸
صبا ..

 حدیث 2:

حسین بن علی (ع):

جهاد بر چهارگونه است: دوتاى آن فرض، و یکى سنّت که جز با فرض برپاداشته نشود، و دیگر جهاد سنّت.

امّا آن دوتایى که فرض است، یکى جهاد شخص با نفس خود در مقابل معصیتهاى الهى است، و آن بزرگترین جهاد است، و جهاد با کفّار که هم مرز با شمایند فرض است.

 و امّا جهادى که سنّت است و جز با فرض برپا نشود، جهاد با دشمن است، و واجب است بر همه امّت، و اگر جهاد را ترک کنند عذاب بر آنان آید و این عذابى است که از خود امّت است.

و چنین جهادى بر امام سنّت است و حدّ آن این است که امام با امّت به سراغ دشمن روند و با آنها جهاد کنند.

 و امّا جهادى که سنّت مطلق است عبارت از هر سنّتى است که شخص آن را برپا مى‌دارد و در برپایى و اجرا و زنده کردن آن تلاش مى‌کند.

بنابراین، هر نوع کار و کوشش در اقامه آن از بهترین اعمال خواهد بود، زیرا که آن زنده نمودنِ سنّت است و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرموده است: «هر که سنّت و روش نیکویى را به وجود آوَرَد پاداشش براى او خواهد بود و نیز ثواب هر که تا روز قیامت بدان عمل کند، بدون آن که از ثواب آنها هم چیزى کاسته شود.»

******************

این روزها که گاهی در مقام معلم قرار می گیرم، ارزش این جهادی که موجب برپا شدن سنتی می شود را حس می کنم. و چقدر دشوار است که عده ای تمام حواسشان به دهان تو است ، هر کلمه ای که از آن خارج می شود می تواند حتی مسیر زندگی شان را تغییر دهد و چه شیرین است وقتی مایه  انگیزه شان می شوی، وقتی سنتی را زنده می کنی!

یادم باشد که معلمی مقام خطیری است و باید تک تک کلماتم را برگزینم.

۱۶ آبان ۹۲ ، ۲۰:۱۷
صبا ..

حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده مى‏شود این است که تمام گناهان بخشوده مى‏شود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.

برای محرم امسال می خواهم هر روز یک حدیث از امام حسین را که فکر می کنم در زندگی خودم کاربردی هست را اینجا بنویسم، شاید قدمی در راه شناخت حق و حرمت آن بزرگوار بردارم. چون شدیدا معتقدم که با نذری دادن به همسایه ها و دوست و آشنایانی که هیچوقت گرسنگی را حس نکردند، با شرکت در روضه هایی که فقط هدفشان در آوردن اشک مستمع به هر طریقی حتی یاوه گویی هست نه تنها شناختی حاصل نمی شود بلکه یک گام در جهت دور شدن از دین بر می دارم (بر می داریم).

 

حدیث 1:

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

 

این حدیث با مفاهیم اعتبارسازی و ... که در روانشناسی مطرح می شود، ظاهرا هم خوانی ندارد، اما کمی که ظاهر را پس زنیم عمیقا رفتار جرات مندانه و مفاهیم ایجاد صمیمیت را دربردارد. ای کاش روش انتقاد صحیح را بیاموزم.

۱۴ آبان ۹۲ ، ۲۰:۱۵
صبا ..

دلم می خواهد اتفاقی در زندگیم بیافتد که فعلا در مرحله ای هست که از دست من کاری ساخته نیست. ولی وقتی خوب به دلم نگاه می کنم می بینم آن ته ته ها نوشته هر چه پیش بیاید بی حکمت نیست. یک چیزی مانع می شود از اصرار  به خواسته ام می شود.

سال هاست نذرهایم وابسته به نتیجه نیست ، نتیجه هر چه می شد من به عهدم وفا می کردم. گفتم عهد ، یادم به دعای جوشن افتاد، همیشه به خودم دلگرمی می دهم که خدای من مُوفِیَ الْعَهْدِ هست، خدای من  یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ هست، خدای من یَا مَنْ هُوَ فِی عَهْدِهِ وَفِیٌّ  هست.

تو که به وعده های خودت وفاداری، پس آدم ها برای چه نذر می کنند؟ شکرانه است یا نذر؟!!!

شکرانه بهتر است، اگر آن اتفاقی که فعلا آن را میمون می پندارم افتاد، شکرانه اش را -هر چند در شکر تو قاصرم- به جا می آورم.

۰۶ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۹
صبا ..

این وبلاگ نه جزء آن دسته از وبلاگ هایی هست که حرف های روز مره و خاطرات خیلی شخصی شان ر می گویند و همه ی اصول ردگم کنی را بکار می برند که شناخته نشوند و نه از آن دسته وبلاگ هایی که نویسنده ی اهل قلمی دارد و دست نوشته ها و اشعار و متونش را با دیگران به اشتراک می گذارد و تمایل دارد که شناخته شود.

من اینجا حرف چندان خصوصی نمی زنم اما حریمم را دوست دارم، حریم شخصی که اینجا ایجاد شده و کسی با پیش زمینه ذهنی که از من دارد قضاوتم نمی کند، تجربه یک چنین حسی مزه اش شیرین است. اینکه قضاوت نشوی! اینکه هر کس می تواند هر برداشتی از حرف تو بکند،بی آنکه نگران باشی که خاطرش را آزرده ای، بی آنکه به این بیاندیشی که فردا که تو را چشم در چشم دید اندیشه اش چه خواهد بود. این حس شیرین مانع می شود که آدرس وبلاگ را به نزدیکترین افراد و افکار آشنا لو دهم. هر چند که گاهی پیش می آید که جواب سوالشان را در این نوشته ها بیابند و من نیز وسوسه می شوم.

چند روز پیش وقتی برای n امین بار( وقتی n به سمت بی نهایت میل میکند) خواندم که

إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

دلگرم شدم که کسی هست که ظاهر باطن مرا با هم بداند، کسی هست که از حرف هایم دچار سوء تفاهم نمی شود، کسی هست که وقت دلتنگی اسیر کلمات نمی شوم تا حسم را بفهمد، کسی هست که حسم را می فهمد حتی بهتر از خودم، کسی هست که بیشتر از هر کس عیب هایت را می داند اما سرزنشی در کار نیست، کسی هست که از بی مهارتیت در مدیریت رابطه قهر نمی کند، کسی هست که فقط مهربانانه منتظرت می ماند تا به آغوشش بازگردی.

۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۸
صبا ..