غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

این روزها اینقدر بی حوصله و بی انگیزه ام که با وجود تمایل فراوانم به نوشتن هیچ تلاشی حتی برای تایپ افکارم هم انجام نمی دهم. یک هفته تا 10 روز به خودم مرخصی داده ام از همه چیز و همه جا که شاید حوصله ام بازسازی شود و انگیزه هایم بیدار.  از این دست نوسان های روحی را بارها تجربه کرده ام، اما طولانی شدن اقامتم در دره این موج سینوسی بی تاثیر از روزه داری نیست. با وجود اینکه من آدم پرخور و خوش خوراکی نیستم (حتی در مصرف آب هم بهینه هستم!!) ولی افت قند و فاصله طولانی بین وعده سحر و افطار، خوابیدن های نامنظم، کم تحرکی، خانه نشینی های طولانی و تعطیلی فعالیت های نشاط آور باعث شده که با وجود صف طولانی کارهای انجام نشده همچنان مقیم دره بی حوصلگی موج سینوسی باشم.

این ها را ننوشتم که گلایه کنم از روزه داری و یا هر چیز منفی دیگری که از این چند خط بر می آید، نوشتم که بگویم در این ماه چه از طریق صدا و سیما چه خارج از آن با خانواده هایی آشنا شدم که فاصله بین وعده های غذایی شان بیشتر از سحر و افطار است. نوشتم که بگویم به بچه هایی فکر میکنم که چه در این روزهایی که خورشید تمام حواسش به ماست و چه روزهایی که خورشید خجالتی می شود و خودش را پشت ابرها قایم میکند، فعالیت فیزیکی شان چندین برابر روزهای عادی من است، با وعده های غذایی کم لطف. بچه هایی که شریکند در آوردن نانی به سفره و با این وجود شاگرد اولند. که به این فکر میکنم که همین افت قندی که تا این حد مرا بی حوصله کرده، چقدر در وقوع جرائم و تصمیم های غلط آنی موثر است، چقدر در افسردگی حاد و مزمن و بزهکاری و رفتارهای پرخطر موثر است. در حین روزه داری معمولا و قاعدتا ارتباط معنوی فرد با خالقش بیشتر می شود، اما آیا در حین فقر هم تا این حد شاکر و راضی می مانیم؟!

چند روز آخر روزه داری معمولا شمارش معکوسم برای عید فطر شروع می شود، برای اینکه برگردم به زندگی عادی، به همان 3 وعده غذای هر چند کم اما به موقع، به همان شکلات های میان وعده، که کارشان این است که تمرکزم را افزایش دهند، به شربت های خنک بعد از گرمازدگی، اما این روزها فکرم پیش کودکانی ست که هلال ماه شوالشان معلوم نیست که کی طلوع می کند! که نمی دانند از چند شروع کنند به شمارش معکوس، که برسند به عیدشان. عیدی که معنیش شروع زندگی عادی است!!

۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۷
صبا ..

 از کفّاره هاى گناهان بزرگ به داد دادخواه رسیدن، و اندوه اندوهگین را برطرف کردن است.

نهج البلاغه - حکمت 24


۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۹
صبا ..

ز حضرتش در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد:
**ایمان استوار بر چهار پایه است:**
**شـکیبایی ، بـاور ، عـدالـت ، جهـاد .**

**شکیبایی** را چهار شعبه است:
**اشتیاق، ترس،زهد، انتظار.**
آن که مشتاق بهشت است **دل از شهوات گرداند.**
آن که در ترس از آتش است **از محرمات دوری کرد.**
آن که بی رغبت به دنیاست** مصائب را آسان شمرد.**
و آن که در انتظار مرگ است** بـه سـوی خیـرات شـتافت.**

**باور **را چهار شعبه است:
**بینایی زیرکانه، دریافت حکیمانه، پندگیری از دیگران، و اقتدا به روش پاکان.**
آن که در زیرکی بینایی یافت **حکمت برایش روشن شد. **
و هرکه را حکمت روشن شد**پندگیری را دانست.**
و هر که پندگیری را دانست** چنان مانَد که در میان گذشتگان بوده.**

**عدالت** را چهار شعبه است:
**فهم درست، غواصی دانـش ، داوری روشـن ، اسـتواری در بـردبـاری .**
آن که درست فهمید** اعماق دانش را دریافت.**
کسی که اعماق دانش را دریافت **از آبشخور احکام شریعت سیراب بازگشت.**
و هر که بردباری ورزید**در کارش کوتاهی نکرد، و درمیان مردم به ستودگی و نیکی زندگی نمود.**

**جهاد **را چهار شعبه است: 
**امر به معروف، نهی از منکر، صداقت در مواضع حق، دشمنی با بدکاران.**
آن که به امر به معروف برخاست **مردم مؤمن را توانا نمود.**
و هر که نهی از منکر کرد **بینی منافقان را به خاک ذلت رساند.**
و آن که صدق در مواضع حق را رعایت نمود **به وظیفه اش عمل کرد. **
و هرکس با بدکاران دشمنی کرد و برای خدا خشم گرفت **خداوند به خاطر او خشم گیرد و او را در قیامت خشنود سازد.**


**کفر استوار بر چهار پایه است:**
**کنجکاوی ناصواب، زد و خورد با مردم، انحراف از حق، و دشمنی.**
آن که کنجکاوی ناصواب کرد** به حق بازنگشت.**
و آن که از پی جهالت به زد و خورد با مردم برخاست **پیوسته از دیدن حق کور شد.**
و آن که از حق منحرف گشت **خوبی را بدی و بدی را خوبی دیده و دچار مستی گمراهی شد.**
و آن که دشمنی نمود **راههایش دشوار، و کارش سخت، و راه نجاتش تـنـگ گشــت .**


**شک **بر چهار پایه است:
**جدال، ترس، دودلی، و خودباختن.**
آن که جدال را شیوه خود کرد **شبِ گمراهیش صبح هدایت نشد.**
و هر که را ترسـاند **آنچـه پیش رو داشـت عقبگـرد نمـود.**
و هر کس ملازم دودلی گشت،** گامهای شیطان پایمالش کرد.**
و آن که به هلاکت دنیا و آخرت تن داد **در هـر دو جهـان نابـود شـد.**

نهج البلاغه حکمت سی ام

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۸
صبا ..

دنیا همچون مار است، چون به آن دست نهى نرم، ولى زهرش کشنده است. از آنچه که در دنیا تو را خوشایند است دورى کن چرا که از کالایش اندکى همراه تو مى ماند، و اندوهش را از خود بگذار چون فراقش و دگرگونیش را باور دارى.

به وقتى که انس تو با دنیا بیشتر است همان زمان از آن بیشتر برحذر باش، که دنیادار چون به لذت و خوشى آرام گرفت دنیا او را به عرصه بلا و سختى فرستاد، یا هر زمان به انس با دنیا مطمئن شد او را به ترس و وحشت دچار ساخت! والسلام.

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۱
صبا ..