غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

یکی از ویژگی های اخلاقی من که هم آزاردهنده هست هم مقرون به صرفه!! ویژگی دقیقه نودی بودن من هست. بارها تصمیم گرفته ام که یک برنامه ی ترک برای این خصلت دوگانه بچینم اما آن برنامه هم به دقیقه 90 موکول شده!! 

این روزها وضعیتم در تمام ابعاد زندگی بلاتکلیف هست، اولین تماس تلفنی امروز برای تعیین رنج این بلاتکلیفی نه تنها که بی نتیجه بود، کمی ناامیدی هم القا کرد. تصمیم گرفتم که به راه های جایگزین فکر کنم. گزینه اول که دست من نبود و تا حالا باید تکلیفش مشخص شده بود، پس رد شد. گزینه دوم ریسکش کم بود، اما ته دلم دوستش ندارم، یعنی تکرار تجربه پیشین است، کاملا اثبات شده، اما من نمی خواهم برگردم به دو پله عقب تر، حتی اگر امن ترین پله باشد. به راه سوم فکر می کنم به اینکه چقدر ریسک دارد، چقدر با روحیاتم سازگار است و... در حال زیر و زبر کردن راه سومم که موبایلم زنگ می خورد، شماره نا آشناست، معرفی که میکند معلوم می شود مربوط به گزینه اول است، همان که یک ساعت پیش فکر میکردم کاملا رد شده. خوشحال می شوم و ناخوداگاه می گویم خدایا تو هم دقیقه ی نودی هستی ها!!

۰۹ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۱
صبا ..

امروز اول ذی القعده سال 1435 هجری قمری بود و طبق برخی روایات امروز شروع چله کلیمیه هست که حضرت موسی به کوه طور می رود و ... گفته می شود که این چهل روز یعنی تا عید قربان زمان مناسبی برای چله گرفتن هست. 

ما هم تصمیم گرفتیم با نیت تقویت اراده و جهاد با نفس (نفس حماری مان شدیدا میل به تنبلی دارد) و در راستای استفاده بهینه از عمرمان ( مومنین نگران نمازهای قضا و روزه های نگرفته شان هستند، ما شدیدا نگران عمر قضا شده مان می باشیم!!) چهل روز به صورت جدی در جهت تقویت زیان انگلیسی مان بکوشیم، باشد که رستگار شویم. 

۰۶ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۰
صبا ..

- یکی از بچه های دانشگاهمون بود که دوستش می داشتم، ولی رابطه ی خیلی نزدیکی با هم نداشتیم و به همین خاطر هیچ شماره و ... ای ازش نداشتم. چون که سال بالایی ما هم بود بعد از یه مدت دیگه ندیدمش تا اینکه برای مصاحبه دکترا دوباره تو دانشکده دیدمش، رتبه ش خیلی خوب شده بود و خیلی دلم می خواست بدونم در نهایت کجا قبول میشه. همون موقع شماره ش رو گرفتم و گفتم از این به بعد مسیجی باهات در ارتباطم. چند روز بعدش گوشیم متحول شد و شماره ها پاک شد و دیگه ازش هیچ نشونی نداشتم. هیچ دوست مشترکی هم نداشتیم. نگران اینجا بود که شبکه های اجتماعی بدجور عرض اندام می کردند، توی ف.ی.س بوک که جوریده نشد ، باز هم ناامید نشدم و امشب به Linkedin متوسل شدم و بالاخره یافتمش و اینقدر خوشحال شدم که تونستم ازش خبر بگیرم.

- پیش دانشگاهی که رفتیم اونا منتقل تهران شدند، چون همه مون تو خونه های سازمانی بودیم یکی دو سال بعدش، همه آدرس ها و شماره هامون تغییر کرد، بعد از چند سال دیگه هیچ کس ازش هیچ خبری نداشت. چند روز پیش توی  ف.ی.س بوک  اسمش رو زدم و پیداش کردم، بعدش خودش پیام داد که از خوشحالی داره سکته میکنه و یک ساعت بعد زنگ زد و گفت آخرین شماره هایی هم که ازمون داشته تو گوشی موبایلش بوده که کیفش رو دزد زده و بدین ترتیب بعد از 13 سال دوباره تونست با هممون در ارتباط باشه.

- تا چند وقت پیش خواهری به همون دلیلی که تو پاراگراف بالا توضیح دادم از هیچ کدوم از دوستای دبیرستانش خبر نداشت. تا اینکه یکی از افرادی پیشنهادی ف.ی.س بوک  (دبیرستان من و خواهری مشترک بود) خیلی اسمش واسم آشنا اومد، بعد که وارد پیجش شدم متوجه شدم همکلاسی خواهری هست که البته الان سیدنی زندگی میکرد. اددش کردم و فرداش دیدم کلی ذوق زده پیام داده چه خبر از خواهری من کل دنیا رو دنبالش گشتم ولی پیداش نمیکنم، منم شماره خواهری رو دادم و بواسطه واتزآپ و وایبر و ف.ی.س بوک تونستن کل گروهشون رو بعد از سال ها پیدا کنند، با اینکه هر کدومشون یه گوشه دنیا هستند ولی دوباره جمعشون شده مثل اون موقع ها و همه اینها رو مدیون شبکه های اجتماعی هستیم.

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۳
صبا ..

هی می خوام اخبار نخونم، اخبار نبینم، اخبار نشنوم ولی نمیشه!! چشم و گوشم رو هم که ببندم ، کرکره عقلم رو نمی تونم بکشم پایین.  

تو یکی از ایالت های شیطان بزرگ پلیس یه سیاه پوست رو کشته، اون وقت اخبار کل مملکت ایران در هر وعده خبریش یه تصویر یا فیلم از شورش مردم علیه پلیس نشون میده، هدف اون کسایی که این اخبار رو هر سری پخش می کنند بر من آشکار نیست، از اون طرف ماموران سد معبر لطف کردن یه دست فروش رو تو تهران کشتند، اون وقت امروز برای اولین بار تو اخبار شبکه تهران (نه سراسری) یه گزارش از خانواده مقتول و نارضایتی شون پخش می کنند (شاید قبلا هم چیزی پخش شده باشه اما اینقدر تعداد دفعات پخشش کم بوده که من ندیدم).  اخبار اعتراض سیاهپوست های آمریکا که پخش میشه مثل پتک می مونه واسه من، که  ای مردم مسلمان و نوع دوست، غیور ایرانی یه ذره یاد بگیرید!!

این همه خدا پیامبر فرستاد تو خاورمیانه، که به مردم بفهمونه تا خودتون نخواین هیچ کس هیچ کاری واستون نمی کنه، بعد از هزاران سال مردم خاورمیانه هنوز نشستند منتظرن خداشون از تو آسمون بیاد پایین اینها رو نجات بده. از اون طرفم زمامدارشون با پول نفت این ملت بچه هاشون رو می فرستند بلاد کفر که ادبیات فارسی بخونند!

 

 

نمی خواستم پست بگذارم ولی احساس می کردم اگه هیچی ننویسم، خواهم ترکید. 

۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۰
صبا ..