این یادداشت برای من خیلی آموزنده بود و دوست داشتم که همیشه داشته باشمش. متن اصلی را اینجا ببینید.
در کل جهان هستی بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوانیم دربارۀ درست و غلط بودن کارها نظر بدهیم، چون همیشه چیزهایی هست که نمیدانیم که نمیدانیم.
پس بگذار بهیکباره خیالت را راحت کنم: فرضت را بگذار روی اینکه همهچیز غلط است و ما مجبوریم بین غلط و غلطتر انتخاب کنیم. چون تا وقتی چیزهایی هست که از دید ما پنهان است نمیتوانیم راجع به درستی یک کار نظر قطعی بدهیم.
درست و غلط نسبی است، چیزی که از نظر من درست است ممکن است از نظر تو کاملاً غلط باشد.
ما طبق مدلها زندگی میکنیم. دست و پا، روز و شب، چپ و راست و… اینها همه مدلهایی است که برای راحتتر کردن خودمان در دستهبندی و فهم چیزها ساختهایم. وگرنه نقشه، هرگز خود سرزمین نیست.
درست و غلطی وجود ندارد، یا به عبارتی کلاً همه مدلها غلط هستند، معیار سنجش ما باید مفید یا غیرمفید بودن مدلها باشد. (+)
اصلاً فکر کن ببین چرا دنبال این هستی درست و غلط بودن کارهایت را بفهمی؟
البته من نفهمیدم کار درست به معنای اخلاقی مد نظر توست یا به معنای شغلی و حرفهای؟
اخلاقیات نسبی است. ازدواج و فرزندآوری از نظر عموم مردم کاری اخلاقی و مثبت است، ولی درعینحال فکر کردهای که این دو میتوانند موضوعاتی غیراخلاقی باشند؟ (+)
تا یادم نرفته بگویم در خرابۀ بی در و پیکری که ما زندگی میکنیم احتمال اینکه دائماً در حال انجام کارهای غلطتر باشیم بسیار است. چون بسترها طوری فراهم شده که خواسته و ناخواسته در راستای نابود کردن طبیعت و اقتصاد و آیندۀ کشور حرکت میکنیم. بگذریم.
راهکار کاربردی: درست و غلط را نه با کلماتی مثل درست و غلط، بلکه با شاخصهای دیگری اندازهگیری کن. این سؤالهایی است که من برای رسیدن به درست و غلط یا درستتر بگویم مفید یا غیرمفید بودن یک کار از خودم میپرسم.
این سؤالات از دل چکیدۀ آموختههای من در سالهای اخیر بهدستآمده:
آیا این کار در راستای منافع و رشد بلندمدت من هست؟
آیا این کار الهامبخش اطرافیان و مخاطبان من هست؟ میتوانم الگوی مناسبی برای آنها باشم؟
آیا حاضرم کارم را بدون دریافت پول نیز انجام بدهم؟
آیا این کار به کسی آسیب میزند؟
آیا این کار خلوت و آرامش مرا حفظ میکند؟
آیا این کار به من اجازۀ خلاقیت و ابتکار میدهد؟
آیا این کار به تقویت رابطۀ عاطفی من کمک میکند؟
آیا این کار به رفاه و سلامتی من کمک میکند؟
آیا این کار شوق لازم برای سحرخیزی را در من ایجاد میکند؟
آیا این کار فرصتی را فراهم میکند تا بدون قید و شرط به دیگران کمک کنم؟
در این کار رهبری میکنم یا پیروی؟
انگل هستم یا مولد؟
و…
اینها بخشی از سؤالاتی است که من برای سنجش مفید یا غیرمفید بودن کارهایی که انجام میدهم در نظر میگیرم. تو بیشتر بخوان، بهتر هضم کن و فهرست خودت را بساز.
راستی از تو چه پنهان، من به درستی یک چیز کاملاً ایمان دارم:
مهربانی.
پ.ن: این روزها فکر میکنم هیچ وقت مهربان نبوده ام بس که از مهربانی فاصله دارم :|