غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

من تو فیس بوک هم آنچنان فعال نیستم یعنی هیچی فعال نیستم عملا ولی خب بخاطر گروه های مختلفی که عضو هستم از فیس بوک استفاده میکنم. 

یکی از گروه هایی که عضوم گروه "خانم های فارسی زبان استرالیا" هست. فکر میکنم نزدیک ۲۶ هزار نفر عضو داره که همه شون هم الزاما مقیم استرالیا نیستن و دیدم که مثلا از کانادا و انگلیس هم کسی عضو باشه. 

مزیت این گروه این هست که میشه به صورت ناشناس هم پست گذاشت. یعنی اگر کسی بخواد سوالی بپرسه یا مطلبی به اشتراک بگذاره دو تا آپشن داره که یکی ش ارسال مطلب به صورت ناشناس هست. همین مساله باعث میشه که افراد تو بیان سوالاتشون خجالت نکشند و خب همه جور سوالی پرسیده میشه! از اینکه فلان چیز رو از کجا بخرم تا اینکه میخوام از شوهرم جدا بشم اولین قدم چی هست! 

به نظر من که تبدیل شده به یه رفرنس. مثلا من اگر بخوام مثلا جاروبرقی بخرم می رم اونجا یه سرچ می زنم و احتمالا قبلا کسی این سوال رو پرسیده که خانم ها مارک جاروبرقی تون چی هست و چه امکاناتی داره و راضی هستید و ... و خب می تونی انواع نظرات و ریویوها رو یه جورایی بخونی و تصمیم بگیری. 

خلاصه اطلاعات از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش پیدا میشه.

ولی نکته قشنگش حس مشارکت و تمایل به کمک کردن هست. مثلا یکی میگه فلان روز عمل جراحی دارم و کسی نیست موقع ترخیص از بیمارستان کنارم باشه! بعد چندین و چند کامنت میگیره که کدوم شهری و چه ساعتی هست عملت و من میام مثلا دنبالت و می رسونمت تا خونه! 

یا یکی میاد میگه من باردارم دلم آش رشته خواسته از کجا بخرم. بعد کلی کامنت میگیره که من واسه ت درست میکنم و میارم! 

 

نمیگم همه پست ها و کامنتهای این گروه پر از مهر و صفا هست خیلی موقع ها هم پیش میاد که کامنت طعنه آمیز یا مسخره یا غیرمفید میگذارن ولی باز هم با این وجود وقتی من محبت آدمها رو به این شکل می بینم کلی دلم گرم میشه و حس خوبی میگیرم. 

 

اگر از شبکه های اجتماعی درست استفاده بشه نه تنها جای بدی نیست که خیلی هم می تونه مفید و کار راه بنداز باشه. 

 

کلا هم به نظر من وقتی آدمها ماسک مصنوعی صورتشون که بواسطه شغل و جایگاه اجتماعی و خانواده مجبورن اغلب بپوشند و رو زمین بگذارن دنیا جای بهتری میشه. مثلا همین وبلاگ چون اکثر افراد ناشناس می نویسند و ناشناس کامنت میگذارن خیلی خالصانه تر از سایر پلتفرم هاست و حس شوآف و پز دادن نداره. 

۱۱ نظر ۲۹ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۷
صبا ..

تا حالا واسم پیش نیومده برم لینکداین و حس خوب یا حتی هیچ حسی بهم دست نده! و بیام بیرون!!‌ همیشه یه حس مشمئز کننده ای بهم دست میده! 

این مفهوم networking و اینکه همه رو خبر کنیم که الان تو فلان کنفرانس یا ورکشاپ با فلانی و بسانی وقت گذروندیم همونقدر واسم حال بهم زن هست که وقتی عکسای ملت رو تو اینستا/ فیسبوک می بینم که رفتن کافه یا رستوران و زیرش می نویسن:  من و عشقم/رفیقم/خواهرم/بابام/خانواده م یه روز خوب! 

واقعا از حضور خواننده هایی که نتوریکینگ قوی دارند و در شبکه های اجتماعی فعال هستند عذرخواهی میکنم ولی من وقتی چنین پست هایی رو می بینم فقط حس بد بهم منتقل میشه! حس نمایش و show off! که به زور بخوایی تبلیغ کنی یه چیزی رو! که به زور بخوایی یه چیزی رو فرو کنی تو چشم بقیه!! 

 

نمی دونم واقعا! شاید چون الان از کارم و محیط کارم راضی نیستم و تمام ایونت ها و کنفرانس ها و ... که برگزار میشه به نظر من چیز خاصی نیست که ارزش جار زدن در موردش رو داشته. وقتی همکارام با فلان رییس جدید عکس میگذارن و اظهار هیجان میکنند من فقط این مدلی امindecision

چرا اینقدر ملت خوشحال هستند که مثلا certificate فلان رو گرفتن! یا مقاله شون فلان جا چاپ شده !! یا اصلا شغلشون رو عوض کردن!! 

۱۴ نظر ۲۲ آبان ۰۲ ، ۰۶:۴۵
صبا ..