غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

لینکداین!!

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ

تا حالا واسم پیش نیومده برم لینکداین و حس خوب یا حتی هیچ حسی بهم دست نده! و بیام بیرون!!‌ همیشه یه حس مشمئز کننده ای بهم دست میده! 

این مفهوم networking و اینکه همه رو خبر کنیم که الان تو فلان کنفرانس یا ورکشاپ با فلانی و بسانی وقت گذروندیم همونقدر واسم حال بهم زن هست که وقتی عکسای ملت رو تو اینستا/ فیسبوک می بینم که رفتن کافه یا رستوران و زیرش می نویسن:  من و عشقم/رفیقم/خواهرم/بابام/خانواده م یه روز خوب! 

واقعا از حضور خواننده هایی که نتوریکینگ قوی دارند و در شبکه های اجتماعی فعال هستند عذرخواهی میکنم ولی من وقتی چنین پست هایی رو می بینم فقط حس بد بهم منتقل میشه! حس نمایش و show off! که به زور بخوایی تبلیغ کنی یه چیزی رو! که به زور بخوایی یه چیزی رو فرو کنی تو چشم بقیه!! 

 

نمی دونم واقعا! شاید چون الان از کارم و محیط کارم راضی نیستم و تمام ایونت ها و کنفرانس ها و ... که برگزار میشه به نظر من چیز خاصی نیست که ارزش جار زدن در موردش رو داشته. وقتی همکارام با فلان رییس جدید عکس میگذارن و اظهار هیجان میکنند من فقط این مدلی امindecision

چرا اینقدر ملت خوشحال هستند که مثلا certificate فلان رو گرفتن! یا مقاله شون فلان جا چاپ شده !! یا اصلا شغلشون رو عوض کردن!! 

۰۲/۰۸/۲۲
صبا ..

نظرات  (۱۴)

 خیلی ها که اطلاعات خودشون را آپدیت می‌کنند بدلیل این میتونه باشه که بدشون نمیاد کارشون را عوض کنند یا حتی دنبال ان هستند. 

 

 

پاسخ:
خب کاملا درست هست و خود من هم پروفایل لینکداین رو هم هر از گاهی آپدیت میکنم.

ولی خب چیزی که اون روز منو آزار داده بود که باعث شده بود این پست رو بنویسم ورکشاپ خیلی معمولی بود که تو سازمان مون برگزار شده بود و ملت خودشون کشته بودن از بس که پست گذاشته بودن. 
چند روز بعدش یکی از همکارام که مجری یکی از بخش های همون ورکشاپ بود و خودش هم پست گذاشته بود گفت خسته شده از بس باید برای همه چیز اینجا شوآف کنیم که مثلا اگر بخوام ارتقا بگیرم همین شوآف ها میتونه برام پوینت بیاره و ... و خلاصه کلی در مورد این مساله حرف زدیم و خب متوجه شدم که من تنها نیستم که این حد از افراط رو می بینم و حس بدی میگیرم. 

کاملا درست گفتی عزیزم 

 

پاسخ:
عزیزی ساره جان :)

صبا جان من استرالیا رو نمیدونم چطوریه

ولی تو کانادا شوآف خیلییییی میکنن حتی تو روزمرگی های کاری. حسم میگه این فرهنگشونه که خب خودشو تو فضای لینکدین هم نشون میده!

 

اینستاگرام هم که تکلیفش اصلا معلومه

 

ولی این پست تو منو به فکر انداخت که درسته!!! لینکدین هم همون اینستاست فقط به جای من و عشقم یهویی ها یا خونه دست گلم 

شده من و سرتیفیکیتم یهویی و آفیس قشنگم

 

ولی من اعتراف میکنم برای گرفتن کار حداقل تو دنیای غرب جوابه! فقط برای اینکه ادم مناسبو پیدا کنی و باهاش چتتو شروع کنی.

پاسخ:
اینجا هم همین هست. 
تبلیغات کلا زیاد هست برای همه چیز حتی چیزهای معمولی. کلا خیلی به خودشون افتخار میکنند :) از کوچکترین چیزها هم برای افتخار کردن استفاده میکنند. 

آره دیگه یه جورایی همونه! 

من نمیگم لینکداین بده! یا حتی همون اینستا! من با شوآف مشکل دارم فقط.
وگرنه که خیلی ها رو میشناسم که کارشون رو مدیون همون کانکشن هایی که تو لینکداین دارن هستند. 
و خب خیلی خوبه که آدم بدونه سایرینی که تو اون حوزه کار میکنند چه فعالیت هایی دارند. 

راستی چرا من نتونستم وبلاگتون رو باز کنم؟

سلام رفیق
به قول مهران مدیری طرف تمام لحظات خودشو تو اینستا میذاره و مثلا مینویسه: من و پنیرم
ذهن از عذرخواهیت از "خواننده‌ها" رفت سمت خواننده های لس آنجلوسی که میکوفون گرفتن دستشون و دارن میخونن. تا چند دیقه متوجه نشدم تو چرا داری از این خواننده ها عذرخواهی می‌کنی

من که مدتهاست تو اینستا نیستم. حوصلۀ اداهای نمایشی دیگران رو نداشتم. جای مناسبی برای من لااقل نبود

پاسخ:
سلام عزیزدلم. 

خیلی باحال بود :))
قشنگ میتونم تصور کنم که ده- بیست سال دیگه چه جک هایی در مورد این رفتارهای افراطی در شبکه های اجتماعی بشنویم و بهش بخندیم :))

وای خواننده ها خیلی خووووووب بود :)))

من هر کی خوشم نیاد و فکر کنم زیادی پست میگذاره و ... رو یا میتوت میکنم یا آنفالو! خودم هم که فقط مشاهده گرم :) 

نه اتفاقن، حداقل توی ایران برای همچین چیزی نیست، چون سوابق کاری تو جدا ازت میپرسن و توی فرم مسخره استخدامشون باید وارد کنی.

برای من جالب بود که لینکدین رو ازم خاستن تا ببین چقدر کانکشن دارم! چون علنن بهم گفتن مثل این که خیلی اهل برقراری روابط در پلت فرم ها نیستی. اینستاگرام برای کارهات نداری. دریبل و بیهنس رو با فعالیت پایین نگه داشتی و لنکدینت رو هم مثل این که خیلی کم و گزیده انتخاب میکنی کانکشن هاتو!

واقعن من فک نمیکردم برای کسی تعداد فالوئر من و یا کانکشن هام مهم باشه! ولی گویا بعضیا اینجوری نگاه میکنن به قضیه :)

 

پاسخ:
جالب بود! 
خب اونا احتمالا دنبال کسی بودن که بتونه اینفولئنسر باشه و واسه همین آیدی تمام شبکه های اجتماعی رو هم ازت خواسته بودن!!

چی بگم عزیزم؟!! من برم جایی بگن به این دلیل ردت میکنیم میگم کار خوبی میکنید چون منم به همین دلیل شما رو رد میکنم :)))

البته خب زمینه های کاری هم متفاوت هست و البته شرکت های مختلف هم رویکردهای متفاوتی دارند!! مهم این هست که آدم جایی رو پیدا کنه که باهاش مچ باشه تا یه حدی!

اخ اخ اخ صبا جون دعا کن من یه کاری پیدا کنم یعنی اولین کاری که می‌کنم این لینکدین را هم میفرستم پیش بقیه دوستاش ( اینستاگرام ، یوتیوپ، ..)تو سطل زباله. ای بدم میاد ازش شده شو آف و چقدر هم آدم‌هایی که اصلا چیزی نمی‌دونن یا کاره ای نیستند راجع بهش نظر میدن و یه جو بدی درست میکنن. به طرف گفتن حتما لینکدین داشته باش و الکی برا خودت سابقه و سرتیغکیت و هیستوری بساز . حالا یارو اصلا نمی‌دونه لینکدین چی هست سابقه اصلا نداره نمی‌دونه سرتیغیکیت چی هست کجا بره بعد هم گفتن هی برو برا همه تو رشته های مختلف ریکواست بفرست فقط آدم دور خودت جمع کن و خلاصه که شلوغش کن. یعنی اینا با چشم‌های خودم دیدم و شنیدم. 

پاسخ:
امیدوارم به زودی یه کار خوب بگیری و بیایی همین جا خبرش رو بدی و ما رو هم شریک خوشحالیت کنی. 

دقیقا یه عده فکر میکنند لینکداین داشتن و یه سری هیستوری ساختن و با هر کسی کانکشن داشتن می تونه براشون شغل ایجاد کنه! 

صبا جان تو مناعت طبع بالا و اعتماد به نفس بالایی داری که نیازی نمیبینی show off کنی . 

البته یه تعداد کمی هستن که واقعا فقط قصدشان ابراز خوشحالی شون از اون ایونت هست و اشتراکش با دوستان نزدیک شون . 

من خودم گاهی که اینکارو میکنم واقعا دلم میخواد خوشحالی م با چند تا از دوستام به اشتراک بذارم . 

ولی کلا خیلی این کارو دوس ندارم . چون هم گاهی حس میکنم حس حقارت و ضعف شخصیت خودم رو با اون اشتراک گذاری ها نشکن دادم و گاهی هم ممکنه باعث برانگیختن حسرت یا حتی حسادت کسی به فقط  یه قاب تصویر بشم که دلم نمیخواد اینطور بشه . 

هر چند که واقعا چیزی برای برانگیختن حسادت دیگران ندارم

پاسخ:
راستش ساره جان من در مورد خودم یه جور دیگه ای فکر میکنم. یعنی همیشه وقتی می بینم کسی چنین چیزهایی رو share میکنه پیش خودم میگم طرف چقدر اعتماد به نفسش بالاست من هیچوقت در خودم نمی بینم بخوام در مورد چیزهای این مدلی در جمع حرف بزنم. کلا من خود کم پنداری بالایی دارم. برخلاف چیزی که بقیه فکر میکنند اعتماد به نفسم بالا نیست ولی عزت نفس بالایی دارم.


عزیزم قشنگ فرق هست بین ذوق کردن و به اشتراک گذاشتن خوشحالی با یه چیزی رو تو چشم بقیه کردن. دیگه همه ی ما یه سری تجربه داریم و حسی که میگیریم الکی نیست. 

کاری که تو انجام میدی از خلوص نیتت هست و دیدن خوشحالی ت واقعا به من یکی که حس خوبی میده. 

حسرت و حسادت هم نکته خوبی بود. اون بیشتر تو اینستا پیش میاد به نظرم! 


صبا جون حالا شاید من نتونستم دقیق منظورم رو برسونم ولی اصل موضوع همونی هست که گفتی، اینکه آدمها خیلی متفاوتند و باید به تفاوتها احترام گذاشت. توی این دوران من دیدم آدمهایی رو که کل زندگیشان رو برمبنای networking بنا کردند، از کار و درآمد و زندگی تاحتی دیت و آشنایی با پارتنر و غیره، یعنی کلا اگه این روش رو ازشون بگیری زندگیشون مختل میشه. شاید واقعا قصدشون شواف نیست، فقط روش زندگیشون همینه. 

پاسخ:
باهات موافقم عزیزم. یه عده کلا سبک زندگی شون بر این مبنا هست. 

شاید هم به قول تو قصد شوآف ندارند! نمی دونم واقعا! واقعیتش اگر از اطرافیان من کسی این سبک زندگی رو داشته باشه من ناخودآگاه ازش فاصله میگیرم. شاید واسه همین هیچ شناختی از این آدمها ندارم! و نمی دونم چی تو ذهنشون میگذره! 
البته خب کسانی رو که مثلا صفحه های خیلی فعالی چه تو اینستا چه لینکداین دارن و حرفه ای هم رفتار میکنند تحسین میکنم. می دونم چقدر تولید محتوای مفید می تونه زمان بر و انرژی گیر باشه و چقدر زحمت داره. 
۲۳ آبان ۰۲ ، ۲۱:۰۳ زندگی به سبک ام اس

قبل اینکه به مهاجرت فکر کنم، لینکدین داشتم اما خالی بود، بجز اسم و دانشگاه هیچی ننوشته بودم. بعدش سعی کردم یکم پرش کنم که اپلای میزنم یکی اومد چک کنه ببینه خالی نیست، بازم فقط اطلاعات شغلیمو نوشتم و مهارت هایی که دارم. اما هنوزم نمیتونم پست های الکی بزارم یا چیزهایی که سطحی بلدمو بیارم تو پروفایلم. در مقابل، همکاری دارم که واقعا بیسواده و دائما داره در مورد تکنولوژی های جدید مینویسه. متاسفانه لینکدین تبدیل شده به یه show off بزرگ.

پاسخ:
از دید من لینکداین فضایی هست مثل تابلو اعلانات می مونه برای اطلاع رسانی در مورد تکنولوژی های جدید و کارگاه ها و کنفرانس ها و ... .

مثلا من یادمه زمانی که دانشجوی ارشد بودم موقع دفاع یکی از وظایفت این بود که باید تو تابلو اعلانات دانشکده مون یه اطلاعیه می زدیم که تاریخ دفاع من با موضوع فلان و استاد راهنمای فلانی:  فلان ساعت و فلان جا هست که بقیه در جریان قرار بگیرن و اگر خواستند بتونند بیان باید چند روز زودتر هم می زدی و دقیقه ۹۰ قبول نبود.

هیچ کس هم وقتی دفاعش تموم میشد نمی اومد تو تابلو بزنه ایها الناس من خوشحالم که به اطلاع تون برسونم من دفاع کردم!! 

الان هم اگر یه پلتفرم تخصصی هست باید همون باشه. اگر همه مثل تابلو اعلانات برای اطلاع رسانی بهش نگاه کنیم دیگه لوس بازی نمیشه!! 

سلام. حالا من هم زیاد تو لینکدین نیستم یعنی راستش خیلی کم. اما بنظرم جای خوبی هست، من خودم دوسال پیش که یکی از اون دوره های آنلاین را شرکت کرده بودم بچه ها آدرس لینکدین هاشون را گذاشتند بعد یه دختره بود خیلی خوب و مسلط بود من رفتم تو صفحه اش و پست هاش و سرتیفیکیت هاش را دیدم، از اونجا کلی لینک شدم به سازمانهای دیگه و از اونجا ها هم کورس گرفتم. بنظرم دیدن تجربیات شغلی بقیه میتونه برای بقیه مسیر را نشون بده. البته اون حالت که من خوشحالم که با افتخار فلان مدرکم را تو چشم شماها کنم خیلی خز هست :)) حالا میدونی اونهایی که دستس بر آتش دارند میدونند چقدر بعضی از کورس ها کشکی هست و طرف اومده پست گذاشته اصلا جالب نیست:) ولی بعضی پست ها واقعا ارزش گذاشتن داره. دیگه خلاصه یوزر باید خودش عاقل باشه چی را بذاره چی را نذاره :)))) 

من از ژنو برگشتم هی با خودم گفتم یه پست از سامر اسکول ژنو بذارم مخصوصا که خود وایپو هم پستش را گذاشته بود ولی آخرش حسش نیومد و دیگه نذاشتم، میخوام بگم بعضی ها هم مثل من از تنبلیشون هست وگرنه از خضوع نیست :) 

پاسخ:
سلام عزیززززم. 

اتفاقا چیزایی مثل اون دوره وایپو که تو رفتی نه تنها اصلا خز نیست بلکه نشانه سخاوت طرف هست. اینا جنبه اطلاع رسانی داره و خیلی هم عالیه.

اینکه بیایی بگی ملت فلان جا داره فلان دوره برگزار میشه یا شده و من شرکت کردم و تجربه خوبی بوده که یعنی استفاده درست از لینکداین!!
ولی اینکه بیایی بگی من خیلی خوشحالم که با استادم شام خوردم خب خزه!!
حتی همون شام خوردن با استادت رو هم می تونی خیلی بهتر و حرفه ای تر به اشتراک بگذاری.
نه مدل من و عشقم همین الان یهویی (در حالیکه از صبح تا عصر طرف داشته آرایش می کرده و لباس عوض می کرده😆😅 که بتونه یه عکس یهویی بگیره)
۲۲ آبان ۰۲ ، ۲۳:۲۰ ربولی حسن کور

سلام

از محیط کارتون راضی نیستید؟

قبلا که ازش تعریف میکردین انگار

پاسخ:
سلام.

پست هایی که از تیر ماه به این ور نوشتم رو یه نگاه انداختم و اکثرا گفتم که راضی نیستم و جالبیش هم این بوده که شما هم کامنت گذاشته بودید :)) 

سلام صباجون. راستش منم دقیقا مثل خودت هستم. حتی اصلا اینستاگرام ندارم، چون به نظرم هر عکسی بخوام بذارم دقیقا بعدش حس خب حالا که چی بهم دست میده. یا بعد هر کنفرانس و گرفتن مدرکی حسی شبیه حس تو رو دارم، ولی حقیقتش مطمئن نیستم کدوم روش بهتره یا اصلا بهتر و بدتر اینجا معنی داره یا فقط از تفاوت ادمهاست. ولی میتونم یه خاطره در این زمینه برات تعریف کنم. یه مدت من توی یه دوره کارگاههای آموزشی شرکت میکردم که حالت روانشناسی هم داشت. بعد یکی از مسایل که توی اون دوره ها بهش اهمیت میدادن این بود که تو متعهد و پایبند به تعدی باشی که در این دوره ها دادی و حتما مثلاً اگه قراره توی فلان روز اون کارگاه رو شرکت کنی با وجود هرمشکلی بیای و شرکت کنی. یه بار من پام مشکل داشت و توی اتل بود، اون زمان دانشجو هم بودم ایران، بعد یکی از جلسات بود و من با چه سختی بلاخره شرکت کردم. استاد اون دوره آمد و درمورد لزوم تعهد و این مسایل صحبت کرد و گفت هرکس باوجود مشکلی که داشته آمده بگه و یه سری مشکلاتشون رو گفتند و تشویق شدن که بااین وجود آمدن. من مثل همیشه اون حس حالا که چی و شواف کردن بهم دست داده بود و اصلا حرفی نزدم، وقتی جلسه تموم شد و پاشدم برگردم خونه، خب دیدن که پام توی اتل هست و استاد اون جلسه بهم گفت چرا نگفتی و در مورد خودت حرف نزدی؟ بعد حرفی بهم گفت که خیلی باعث شده بهش فکر کنم، گفت امروز کودک درون تو کاری انجام داده که لایق تشویق جلوی همه بوده و تو اینو ازش دریغ کردی. 

خیلی وقتا فکر میکنم شاید هم بعضی وقتا نیازه که مثل اون آدمها باشیم و خودمون رو نشون بدیم و تشویقی که لایقمون هست بشیم. 

پاسخ:
سلام دختر مهربون :)

من یه دیدگاه دیگه هم دارم. اونجوری حس میکنم جی پی اس به خودم وصل کردم و همه رو خبر میکنم که من کجاها رفتم! چه دلیلی داره بشم فید این شبکه های اجتماعی و اونا از اطلاعات من استفاده کنند برای منافع خودشون. 


رها گلی تو اون کارگاهی که تو رفتی و شرایط تو واقعا فرق داشته. تو که قرار نبوده شوآف کنی. آخرش هم همه دیدن! 

ولی اینکه من مثلا تولد خواهرشوهرم رو بهش تو اینستا تبریک بگم بخدا یه جوریه!! من هر وقت چیزای اینجوری رو میبینم میگم خب به من چه که تولد فلانی هست. 

یا به من چه که تو رفتی مدرک پایتون مقدماتی گرفتی. 

یعنی میدونی  طرف مقاله چاپ میکنه یه دانشی تولید کرده و میخواد با بقیه به اشتراک بگذاره که شاید به کارشون بیاد خب بله لینکداین یا توییتر (X) فضای مناسبی واسش هست.
ولی اینکه طرف دوست داره کوچکترین حرکتی که در زمینه شغلی انجام میده رو بکنه تو چشم بقیه به نظر من بجای اثر مثبت اثر منفی داره. هر چند که طبق کامنت محمدرضا آدمها با هم متفاوتن و من باید رو خودم کار کنم که کمتر از چنین چیزایی اثر منفی بگیرم!! 

سلام صبا جان :)

منم از لیندکدین اصلن خوشم نمیاد خصوصن فضای لینکدین فارسی. ولی برای خیلی ها واقعن پلتفرم مهمیه و خیلی تاثیر داره گویا آپدیت بودنش. گاهی حتا توی مصاحبه شغلی ازت لینک صفحه رو میخان، ولی خب برای بعضیا مثل من و شما هم اینجوریه که جالب و جذاب نیست یا همون حس شو آف و خب که چی بودن داره شر کردن اطلاعاتمون :)

البته به نظرم یکمی به حوزه کاری آدمها هم مربوطه. آدمایی هم هستن که اساسن همه جا دنبال نتورک ساختن و آشنا شدن با بقیه و رد و بدل کردن اطلاعات و اینان. برای این آدما چه فضایی بهتر از اینجا؟

به هر حال من یه دو سه ماهی تلاش کردم توش فعال باشم و پست بذارم ولی دقیقن انقد به نظر خودم خب که چی بود شر کردن مدرک کورس ها و این چیزا دیگه بیخیالش شدم و فعلن فقط برای اپلای کاری ازش استفاده میکنم، که اونم هنوز بی نتیجه بوده :))))

 

پاسخ:
سلام نازنین جان :)

تو مصاحبه های شغلی و ... ازت میخوان ولی کسی که نمیره پست هایی که گذاشتی رو نگاه کنه. در واقع میره جاهایی که کار کردی و مهارت هایی رو که داری نگاه میکنه. من که تا حالا ندیدم اینکه تو خوشحال بودی رفتی فلان کارگاه آموزشی و ... تو گرفتن شغل یا نگرفتنش تاثیر داشته باشه. نمی دونم والا شاید یه عده هم اینجوری کار پیدا کردن و من تا حالا ندیدم!!  

چیزی که ولی اینجا دیدم اینه که آدمها تو همون کارگاه آموزشی میرن سرصحبت رو باز میکنند و بعدا از همون طریق مصاحبه و کار میگیرن. 

یا تو همون لینکداین وقتی یکی تخصصی داره تو میتونی بری بهش پیام بدی و ازش راهنمایی بخوایی و ارتباطت رو باهاش بیشتر کنی و بارها دیدم آدمها اینجوری رزومه شون رو بهتر کردن و چیزای جدید یاد گرفتن و در نهایت کار گرفتن. 


البته تو محل کار من مهمه واسه شون که همه چیز رو تو بوق و کرنا کنند. کلا show off مهمه. مثلا وبلاگ علمی بنویسی خیلی ساپورت میکنند. 
۲۲ آبان ۰۲ ، ۱۱:۵۳ محمدرضا ...

شاید چون آدمای متفاوتی توی این دنیا هستن ... همونطور که پلنگ غذای علف غزال رو ... غذا نمی‌دونه ... آدما هم از بدو تولد و محیط و فرهنگ و سبک زندگی و افکارشون ... از هم متفاوت و جدا هستن. «تنها دیدگاه من اینه» ...

پاسخ:
چقدر کامنتتون خوب و بالغانه بود.

متشکرم از به اشتراک گذاشتن دیدگاه تون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی