غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم

نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
و چنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم …
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را
آنچه گفتند و سرودنـد تو آنی
خود تو جان جهانی

گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفه چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی

و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آیی
تا در خانه متروکه هرکس ننشینی و
بجز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی
و گل وصل بچینی …

۷ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۳
صبا ..

خب از قبل از شروع ماه رمضان و با وجود ساعتهای کم روزه داری اینجا قرار نبود من روزه بگیرم به دلیل مشکلات گوارشی که سیستم ایمنی بدنم رو ضعیف میکنه و تو این وضعیت کرونا اصلا کار درستی نبود. 

از اون طرف هم من از شروع کرونا و تنها شدنم تو خونه تفریحم عملا خوردن بود! این در حالی هست که من کلا جزو دسته کم مصرف ها حساب میشم. ولی این مدت هر وقت می رفتم خرید هر چیزی که دلم می کشید بدون هیچ چک و چونه ای بر می داشتم. از اون طرف دیگه هم این آخری ها با وجود اینکه فعالیت جسمیم داره به صفر میل میکنه ساعت خوابم نه تنها تغییری نکرده بود که زیادتر هم شده بود‌ (دلیلش هم معلوم شد).  خلاصه من احساس اسارت میکردم و میدیدم چقدر این ابیات به من میاد:

چند خوردی چرب و شیرین از طعام 

امتحان کن چند روزی در صیام 

چند شب ها خواب را گشتی اسیر

یک شبی بیدار شو دولت بگیر 

خلاصه که من تصمیم گرفتم این سه روز قدر رو یک روز درمیان روزه بگیرم. روز اول رو  روزه گرفتم و خیلی حسم خوب بود. تصمیمم عوض شد که حالا که حالم خوبه ادامه بدم و روز دوم که دیگه خیلی عالی بود هم بیشتر از حالت عادی کار کردم و هم حسم خیلی خوب بود ولی خب وضعیت گوارشی م مشکوک بود. دیگه قرار گذاشتم روز سوم رو هم بگیرم و برای بقیه ش بعدا تصمیم بگیرم که سحر بیدار شدم و دیدم وضعیت گوارشی م اصلا عادی نیست و کار درستی نیست که روزه بگیرم و از حرصم رفتم خوابیدم تا ساعت ۱۰ !! اونم تو روز کاری! اونم منی که آخر هفته هام ۷ دیرتر بیدار نمیشم :( 

 

 

 

۱۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۶:۲۳
صبا ..

از امروز می تونیم دو تا مهمون بزرگسال با بچه هاشون رو تو خونه مون داشته باشیم. یک سری ایالت ها هم کلی قوانینشون سبکتر شده چون دیگه تقریبا کیس ابتلای جدید ندارن ولی ما که مرکز کرونا بودیم هنوز کیس جدید داریم یه تعدادی و بخاطر همین تا برداشتن کامل همه محدودیت ها واسه ما خیلی مونده. 

مدرسه ها از هفته دیگه از هفته ای یک روز شروع میکنند به حضوری کردن کلاس ها و تا آخر همین ترم احتمالا کلاس ها کاملا برقرار میشه. ولی برگشتن ما به دانشگاه احتمالا بشه آگست.  یعنی ۳ ماه دیگه. هوا هم سرد شده تقریبا و خیلی بیشتر باید مراقب بود.

از پست دفعه پیشم تا الان فقط ۲ یا ۳ بار رفتم بیرون :)  و بجاش امروز گزارشم رو سابمیت کردم و کلی فشار از روم برداشته شد. نوشتن گزارش خیلی کمک کرد که گره های زیادی تو ذهنم باز بشه و دیگه اوضاع رو به تاریکی قبل نمی بینم :)  

 

الان نگاه کردم از پست قبلیم تا الان ۵ تا یادداشت منتشرنشده دارم که توش کلی همه چیز رو تحلیل کردم و خب این یعنی افسردگی ندارم خدا رو شکر :) 

 

راستی روز معلم و استاد رو به تمامی دوستانم و خوانندگان اینجا که در این حرفه مشغول فعالیت هستند. تبریک میگم. 

 

 

۱۳ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۷:۳۲
صبا ..