خب این آخر هفته تولد دوقلوهای دوستامون بود و یکشنبه هم خودمون خونه رو تزیین کردیم تا دخترک مراسم cake smash رو برگزار کنه. نمیدونم رسم هست یا چی؟ ولی خب به نظر من تولد گرفتن برای بچه یکساله کار آسونی نیست اصلا و به خودش هم که خوش نمی گذره و با توجه به تجربه چند ماه اخیر ما هر روز صبح یه داستانی هست و هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
اینجا عکاس ها و آتلیه ها یه چیزی دارن به اسم cake smash که یه کیک میگذارن جلو بچه و بچه خودش رو کیک مالی میکنه و کیک رو هم له میکنه و ازش عکس میگیرن. بعضیا همین رو بعنوان تولد در نظر میگیرن. بعضیا هم جدا تولد میگیرن.
من دیدم بخوایم دخترک رو ورداریم ببریم آتلیه هم باید کلی برنامه ریزی کنیم و هم اذیت میشه و اصلا با غیرقابل پیش بینی بودن این طفلک جور در نمیاد. واسه همین خودمون کمر همت بستیم و مراسم رو برگزار کردیم. پرستار ایرانیش هم گفت من کار عکاسی میکنم و ایشون هم اومد و ۴۵ دقیقه ما انواع دلقک بازی رو درآوردیم تا بتونیم چند تا عکس از دخترک بگیریم :) خوشش نمی اومد دست به کیک بزنه و حتی سمت دهنش ببره. و این چنین بود که پرونده تولد یکسالگی هم بسته شد.
-----------------------
هفتمین دندون دخترک هم بالاخره بعد از ۵ ماه توقف در پروسه رویش دندان سر درآورد.
کلمات جدید دخترک: look, tuesday , عزیز
البته قبلا girl , boy , car , cat , dog , ball هم میگفت. ولی قبلنا خیلی کلمات انگلیسی ش رو جلوی ما نمی گفت. الان راحتتر میگه :)
وقتی می خوام برم تو اتاق میگم مامانی دیگه بره سرکارش. ایشون هم میگه کار :)
از دو هفته پیش high five میکنه :) و وقتی بهش میگیم های فایو دستش رو میاره بالا :)
اسم پرستارش جویی هست. بهش میگه : hi jo , دو حرف اول اسم خودش رو هم با های میگه. و البته های بابا. بای بابا. در بیشتر مواقع من همچنان بابا هستم :)) عمه هم عبه هست. عمو هم عبو :))
وقتی که در حال مطالعه هست :) ازش که می پرسم مثلا پرتقال کو ؟ با انگشتش بهش اشاره میکنه و دل آدم رو آب میکنه.
در حال حاضر هم از میوه ها عاشق توت فرنگی و پرتقال هست. پروتئین های حیوانی شامل مرغ و گوشت قرمز و تخم مرغ و ماهی رو هم بسیار زیاد دوست داره. اینجوری که اگر تو ظرف غذاش مثلا سیب زمینی باشه و مرغ. سیب زمینی ها رو می اندازه دور و فقط مرغ ها می خوره :))
------------------
پادکست دایه این روزها خیلی به من کمک کرده. اگر تازه مامانید یا به زودی میخواین مامان بشید توصیه میکنم گوش کنید.
استرس مهد رو دارم برای دخترک. بهش که فکر میکنم تپش قلب میگیرم :|