غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

طلسم شدگان

جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ

دو- سه هفته هست که خواهری اصرار رو اصرار که تا تعطیلات من تموم نشده یه سفر کوتاه بریم. این وسط همکار من یه بارداری نا موفق داشت و خیلی درگیر مسائلش بود و کلا استعلاجی بود. خودمم یه سری کار داشتم که بهتر بود در منزل می بودم ولی خب خواهری هم گناه داشت. خیلی وقت هم بود می خواستیم یه سفر کویر بریم که خواهری گفت 10 بهمن که جشن سده هست بریم یزد، که هم مراسم جشن سده را از نزدیک ببینیم و هم یه تور کویر نوردی یه روزه از همونجا بریم. من با جشن سده مخالف بودم (دلیلش رو بعدا توی ماجراهای کاری میگم) و واسه همین خیلی دلم نمی خواست سفر یزد جور بشه، به هر ترتیب بود اینقدر دیر اقدام کردیم که خدا رو شکر کنسل شد! بعدش قرار شد از سه شنبه این هفته بریم قشم! که اون هم بخاطر هماهنگی و ... کنسل شد. گفتیم خب میریم بوشهر هم نزدیکتره هم چهارشنبه ظهر راه می افتیم، جمعه عصر برمیگردیم و یه روزم من بیشتر لازم نیست مرخصی بگیرم! که اونم مهمانسرا فقط واسه یه شب جا داشت و بخاطر همین کنسل شد!! دیگه من پیشنهاد دادم بیا اصلا خودمون دو تا یه تور یه روزه بریم سپیدان (پیست پولادکف) برف بازی و ... که موافقت شد. تور رو ثبت نام کردم و کلی بار و بندیل و لباس جمع کردیم. صبح ساعت 6 پاشدیم رفتیم به سمت محل قرار. هوای شیراز -5 بود و فکر میکنم سردترین روز سال ! هوای سپیدان رو چک کردم -13 و پولادکف هم احتمالا -20 بود دیگه! به هر ترتیب بود ما رفتیم و سوار اتوبوس شدیم و راه افتادیم! رسیدیم به پلیس راه (5 دقیقه ای بیشتر راه نبود) گفتند که سردار!! فرمانده پلیس راهنمایی رانندگی مستقر شده اینجا و بدلیل یخ زدگی جاده فعلا به هیچ اتوبوسی اجازه عبور نمیده! دارن نمک و شن می ریزن تو مسیر و نیم ساعت اینجا متوقف میشم و صبحانه رو تو همون اتوبوس می خوریم و بعدش ادامه مسیر! نیم ساعت شد یک ساعت و البته دو ساعت و نهایتا سه ساعت و در نهایت سردار موافقت نکردن که هیچ اتوبوسی وارد جاده بشه و دور زدیم و برگشتیم اومدیم شیراز! خنثی و بدین سان تعطیلات خواهری به پایان رسید و ما پامون رو از مرزهای شیراز بیرون نگذاشتیمعینک

۹۵/۱۱/۱۵