دنیای گرد!
امروز یه ریسک کوچولو کردم و رفتم تو یه meetup که برای تبادل فرهنگ و زبان هر هفته تو یه هتل برگزار میشه شرکت کردم؛ یعنی کلی قبلش به خودم اصرار کردم که راضی بشه بره؛ وارد هتله هم که شدم لابیش تاریک و یه جوری بود اصلا! بعد دیگه یه پسره اومد گفت برای meet up اومدی گفتم آره؛ گفت هر جا دوست داری بشین و با هر کی دوست داری حرف بزن، دیگه یه کم با خودش حرف زدم بعد یه پسر دیگه یه جای دیگه نشسته بود رفتیم پیش اون و دیگه گفتیم کی هستیم و چی هستیم و از کجا هستیم و ... بعدش چند نفر دیگه هم اومدن و رفتن ولی من با اون پسر دومیه بیشتر حرف زدیم تا پرسید از کدوم شهر ایران هستی؟ من گفتم شیراز. گفت من یه دوست شیرازی دارم به اسم فلانی. بعد چند بار من اسمش رو تکرار کردم یهو یادم اومد تقریبا ۴_۵ سال پیش یه شب استاد۲ شام دعوتم کرد با دانشجوهای خودش به یه مناسبتی که اصلا یادم نیست چی بود! بعد همین فلانی که این پسره گفت بغل دستم نشسته بود و قرار بود چند ماه دیگه بره استرالیا پیش داداشش و البته استاد ۲ سوپروایزر استرالیاش بود و اون موقع قرار بود بره شهر استاد ۲. پسره عکسش رو نشونم داد به نظرم خودش بود، منم اسمش رو فیس بوک زدم و نشونش دادم همون دختره بود!!! امان از این دنیای گرد و کوچیک!!