فرهنگ فاخر!
دیروز تو یه کارگاهی شرکت برای دانشجویان بین الملل بود و موضوعش معرفی فرهنگ استرالیایی (اوزی) در محیط کاری بود.
مدرسش یه خانم اهل فیجی بود!
تو پرانتز یه چیزی رو بگم، من اینجا مشکل تعیین جنسیت آدم ها رو دارم، یعنی بعضیا رو به سختی می تونم تشخیص بدم زن هستند یا مرد و البته این مشکل که عملا یه سوتی هم بود در مورد آقای لی هم تا مدت ها سوژه بود. من زمانیکه اپلای کردم خودم با آقای لی مکاتبه کردم ولی اون موقع فکر می کردم خانم هست، یه عکس بی کیفیت از صورتش که حتی گردنش هم معلوم نبود تو صفحه ش بود، فیافه ش به نظر من زنونه بود، من باز اسمش رو گوگل کردم که ببینم می تونم مصاحبه ای، سخنرانی و یا اطلاعات بیشتری ازش پیدا کنم، که با همین مشخصات فقط یه خانم اومد که استاد یکی از دانشگاههای آمریکا تو یه رشته دیگه بود؛ خب دیگه من مطمئن بودم خانم لی هستند ایشون! و تو خونه مثلا می گفتم خانم لی این رو گفته و اون رو گفته و ... تا یه روز خانم لی! ایمیل زد که بیا اسکایپ مصاحبه! گفتم باشه، آیدی اسکایپم رو دادم بعد ایمیل زد که من پیدات نکردم، این آیدی من! تو منو اد کن! منم ادش کردم رفتم تو پروفایلش نوشته بود gender:male یعنی اینقدر تعجب کرده بودم که حد نداشت! خواهری رو صدا کردم گفتم این نوشته که مرد هست! چی میگه؟!! بعد چندبار عکسش رو هم خواهری دید گفت خب بهش میخوره مرد باشه! دیگه رفتم دوباره پیج هاش رو این ور و اون ور خوندم دیدم نوشته he !!! یعنی تا دو روز هم می خندیدم هم گیج بودم که عه این آقاست! و خوب که زودتر از مصاحبه اسکایپ فهمیدم و اگه همون موقع می فهمیدم چقدر شوکه می شدم! :))
این از استادم!! :))
این خانمه هم تا حرف نزده بود نمی تونستم بفهمم مرد هست یا زن! آخه اینجا گوشواره داشتن هم دلیلی بر زن بودن نیست، بعد موهاش در حد کچل بود خب! و چهره ش هم بین آفریقایی و آمریکای جنوبی! خلاصه به قول خواهری دوباره قاط جنسیتی زده بودم!!
پرانتز بسته.
خلاصه خانمه خیلی پرانرژی و خوب بود، نکات خیلی ساده و مهمی گفت و من بیشتر تعامل باهاشون واسم مهم بود که خوب بود. شرکت کنندگان کلاس از 11 کشور بودیم.
یک ساعت اخر هم چند تا از فارغ التحصیلان رو دعوت کرده بود که تو زمینه کاریابی موفق بودن و یه جور پرسش و پاسخ بود. یکی شون یه دختر چینی بود، اون یکی دختر ویتنامی، یه پسره کلمبیایی و یه پسره ایرانی.
یه جا یکی از بچه ها پرسید که چه چیزی از فرهنگ کشور خودتون بهتون کمک کرده که اینجا تو کارتون موفق بشید. من اینجا واقعا استرس داشتم که پسر ایرانیه چی می خواد از فرهنگمون بگه.
به ترتیب پسر کلمبیاییه گفت تو فرهنگ من خوش بینی و شادی هست و ما به همه چیز به دید مثبت نگاه می کنیم و لذت می بریم و سخت نمی گیریم و اینجا هم خوش بینیم بهم کمک کرد.
دختر ویتنامی گفت؛ خانواده م من رو طوری تربیت کردن که سخت کوش باشم و تو درسم سخت کوش بودم و اینجا هم خیلی توکارم سخت کوش بودم واسه همین بهم پیشنهادهای بهتر شد.
دختر چینه گفت تو فرهنگ ما این هست که بیشتر کار کن ، کمتر حرف بزن، تلاش من بود که کمک کرد موفق باشم.
نوبت پسر ایرانیه شد؛ گفت در مورد فرهنگم که نمی دونم ولی من خیلی فوتبال بازی می کردم و اینجا هم که اومدم سریع عضو تیم فوتسال شدم و همون باعث شد که اونجا با آدم های جدید آشنا بشم و تعاملاتم قوی بشه و با رئیسم هم ازطریق همین تعاملات آشنا شدم. و من نفس راحت کشیدم و لبخند زدم فقط.