تو در کدام کهکشان نشستهای؟
هزار سال پیش
شبی که ابر اختران از دوردست
میگذشت از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش
همان که از درون من صدام میکند
هزار سال میان جنگل ستارهها
پی تو گشتهام
ستارهای نگفت کزاین سرای بی کسی، کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان
تو در کدام کهکشان نشستهای؟
هوشنگ ابتهاج
پ.ن: ولی صبر من دیگه به قامت بلند آرزو نیست!
بیت های پراکنده:
از آن زمان که آرزو ، چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل ، سوال بی جواب شد
****
حرفِ آخر..یک دعا، یک آرزو، یک خواسته…!
دوست دارَم خوب باشی، خوب باشد حالِ تو…!
****
همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به ارزویی؟!
😘😘😍😍
ای نور دل و دیده و جانم چونی
وی آرزوی هر دو جهانم چونی
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی