غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

1 مارچ ۲۰۲۵

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۲:۰۵ ق.ظ

تقویم میلادی فقط فوریه ش وقتی ۲۸ روزه هست. آخه از این هم مسخره تر مگه داریم یک ماه ۲۸ روزه! 

 

خب دیروز رفتم gp محله مون. در واقع gp جناب یار هست. بهم نامه ارجاع داد و دو هفته هم مرخصی واسم نوشت. با اینکه تو دو شب گذشته هم درست نخوابیدم ولی همین که استرس کار و جلسه رو ندارم احساس میکنم حالم خیلی بهتر است و از حالت له شدگی روانی دراومدم.

دیروز وقت نشد به مدیرم بگم مرخصیم رو میخوام تمدید کنم باید صبح دوشنبه بهش بگم. ولی همون روزی که بهش گفتم حالم خوب نیست و لازم دارم مرخصی باشم خودش بهم گفت اگر مرخصی بیشتری هم لازم داشتی بهم بگو.

مدیرم خیلی خیلی انسان فهمیده ای هست فقط شوکی که اول امسال بهم وارد شد این بود که بعد از تعطیلات کریسمس که برگشت به بقیه همکارا گفته بود که سرطان داره. مدیرم سنش یکی دو سال از منم کمتره! واسه من این خبر یه شوک بزرگ بود. چون از این آدمهای خیلی اکتیو هست که هم درست غذا میخوره و هم اینکه خیلی اهل تفریح و ماجراجویی و گردش هست. زمستونها همیشه اسکی و کمپ زمستانی و تابستونا هم اسنورکلینگ و کمپ تابستانی و کلا یه استرالیایی به تمام معنا.  از انسانیتش و بزرگیش همین رو باید بگم که بخاطر اینکه میدونه من خودم تحت فشار هستم و بچه کوچیک دارم مساله بیماریش رو اصلا به من نگفت و تو همه جلساتمون کلا سعی میکنه خیلی عادی رفتار کنه و همچنان ساپورتیو باشه. امیدوارم که با درمانهای روتین حالش خوب بشه.

 

دیروز خانم کوچولو اولین غذای جامدش رو خورد. واکنشش خوب بود. پوره گلابی اولین چیزی بود که تست کرد و خیلی هم خوب با قاشقش ارتباط برقرار کرد. 

۰۳/۱۲/۱۱
صبا ..

بچه داری

نظرات  (۴)

امیدوارم مدیرت درمان موفقی داشته باشه..

اولین تجربه غذای جامد خانم کوچولو مبارک باشه :*

پاسخ:
از ته قلبم آمین.

مرسی عزیزم:*

سلام صبا جان ؛ خیلی خوشحال شدم برگشتی به نوشتن . این مدت خیلی بدو بدو دارم و وقتی میام می خونم و میبینم در شرایط مشابه اون روزهای من هستی خیلی خیلی دوست دارم پیام بگذارم اما به خودم میگم در زمان مناسب که بتونم حق مطلب رو ادا کنم و همین باعث میشه ننویسم. شرایط به دنیا اومدن فرزند اولم همین طور بود تنهایی مطلق که از دست دادن مادرم ( سال قبلش) کم سن بودن خودمون و دانشجویی ،... خیلی شرایط رو سخت میکرد . 

این رو هم اضافه کنم بواسطه ویژگی های شخصی خودم تمام مراحل تربیتی رو از کتاب پیش می رفتم یعنی بزرگ شدن فرزندم و رسیدگی به اون برام مثل پروژه بود که باید مرحله مرحله میخوندم اجرا می‌کردم و پیش می‌بردم و سر هر ماه هم دیتا ها رو آنالیز میکردم و به خودم نمره میدادم . خولاصع خیلی پر زحمت و کم لذت برنده بود... در فرزند دوم شرایط کاری تحصیلی پایداری داشتیم هر دو و از همه مهم تر سنمون بالاتر رفته بود و به یک ثبات رفتاری رسیده بودیم و خب این « لذت» برام پر رنگ تر بود ... هر چند بواسطه اون ویژگی شخصیتی که داشتم و دارم همچنان جستجو برای بهتر بودن بهتر عمل کردن بودم باعث میشه اون سیال بودن هی باشه و نباشه. اما نکته مهم اینه الان پذیرفتم من این هستم و رضایت شخصی بیشتری رو تجربه میکنم. الان هم اتصال من به وبلاگ دوستان نشان از همین داره.. و جالب بدونی بزرگترین دغدغه من همین یافتن خانواده هایی هست که نکته اشتراک داشته باشیم که بتونیم ارتباط بگیریم هم خودم هم بچه ها.

پاسخ:
سلام عزیزم.

مرسی که با وجود مشغله و بدو بدو بازم واسم کامنت گذاشتی. اینکه وقت میگذاری و میخونی و بی تفاوت رد نمیشی خیلی واسم ارزشمنده. 

روح مادرت شاد باشه عزیزم.

کاش بیشتر از تجربیات مادریت برام میگفتی. اینکه تجربه تربیت دو فرزند رو داری و خب کلی چالش و بالا و پایین و روزهای سخت داشتی و این وسط هم کمالگرایی در تربیت فرزند خیلی ترکیب نادری هست و حتما تجربه های بسیار شنیدنی داری.

منم دغدغه پیدا کردن خانواده مشابه دارم. از حالا نگران آینده و تنهایی دخترک هستم. نگران رابطه خودم باهاش. نگران اختلاف فرهنگی و نسلی و دانشی و ... که باهاش دارم. خلاصه که هر موقع هر جا نکته ای به ذهنت رسید که ممکنه به درد منم بخوره لطفا ازم دریغش نکن و برام بنویس ازش. 

بازم ازت ممنونم که واسم نوشتی. حس خوبی بهم داد کامنتت :*

سلام صباجون. 

آره واقعا این ماه ۲۸ روزه میلادی خیلی استثنایی هست. 

امیدوارم این مرخصی ها کمکت کنه که یه مقدار مشغله های فکریت کمتر بشه. کاش نزدیکتر بودم و می‌توانستم کمک بیشتری کنم. 

امیدوارم مدیرت بتونه به سلامتی از پس این بیماری بربیاد و این دوران رو بگذرونه زودتر. متاسفانه این بیماری همه حساب کتابها رو بهم میزنه. هیچ منطق و پیش بینی نمیشه در موردش داشت‌. تمام یافته های دکترها و دانشمندان رو زیر سوال میبره. 

نوش جان پرنسس خانم باشه اولین غذای جامدش. انشاا.... سالیان سال غذاهای خوشمزه و باب میلش بخوره و همیشه سلامت و شاد باشه. 

پاسخ:
سلام عزیزدلم.

قربونت رهای مهربونم. کاش واقعا نزدیکتر بودیم و بهم دیگه بیشتر کمک میکردیم. منم بارها این آرزو رو داشتم.

متاسفانه خیلی درست میگی و چون از نزدیک هم چنین تجربه ای رو داشتی میدونی که چقدر سخته! امیدوارم بیماریش خوش خیم باشه و بتونه خیلی خوب از درمان ها جواب بگیره.

مرسی رهای عزیزم. خیلی به دخترک ما لطف داری گلم. بوس از طرف دخترک :*

آخیییی چقدر شنیدن این بیماریها منو عذاب میده

خدایا کمکش کن ک زودی خوب بشه دنیا به همچین آدمای زیاد نیاز داره

من جدیدا پادکست گوش میدم

حالمو خوب مبکنه

پادکست(گفتگوهای شیرین) بخش 6مش ک پناه بر خود(سوریا) بود رو گوش دادم گریم گرفت امروزززز و صدای این سوریا چقدر آرامش بخش بود

میدونی چیه؟ و جدیدا ب چی پی بردم؟

اینکه وقتی حالت هم خوبه مدیتیشن و تراپی و... انجام بده برای اینکه کمتر این حال و هوا رو داشته باشی و برات زود بگذره

نگران نباشم قشنگم... هممون این حالتا بهمون دست میده

چقدر برات خوشحالم ک درگیری هات درگیری مادری هستش.

میدونی مادر شدن خیلیییی حس خوبیه و امیدوارم ک تجربش کنم

بنویس ک حالم خوبه و پرانرژیم

کم کم درست میشه(چون خودت هم میخوای حالت بهتر بشه)

عزیزم

 

پاسخ:
بله واقعا دنیا به چنین آدم های خوبی نیاز داره و امیدوارم مراحل درمانش به آسونترین شکل ممکن واسش پیش بره و بعدش حالش کاملا خوب بشه. 

من قبلا هم مدیتیشن میکردم! نوشتن برای من نقش تراپی رو بازی میکنه ولی این مدت اینقدر حجم استرس و کارها و مسئولیت هام زیاد بود که واقعا فرصت خیلی کارهای ساده و روزمره هم نمیشد و بعدش هم هیچ منبع انرژی خاصی هم وجود نداشت وقتی اینجوری میشه که هی خودت رو فقط میکشی جلو دیگه یه جایی واقعا کش نمیایی به سمت جلو! 

مرسی گلم. ایشالله هر موقع دلت میخواد به آسونی مادر بشی و تجربه ش کنی. 
بله من هم خوشحالم از اینکه مادر یه دختر شیرین هستم و بخاطر همین هر چه زودتر باید به اوضاع مسلط بشم. 

مرسی که میایی اینجا و واسم می نویسی. خیلی واسم ارزشمنده! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی