1 مارچ ۲۰۲۵
تقویم میلادی فقط فوریه ش وقتی ۲۸ روزه هست. آخه از این هم مسخره تر مگه داریم یک ماه ۲۸ روزه!
خب دیروز رفتم gp محله مون. در واقع gp جناب یار هست. بهم نامه ارجاع داد و دو هفته هم مرخصی واسم نوشت. با اینکه تو دو شب گذشته هم درست نخوابیدم ولی همین که استرس کار و جلسه رو ندارم احساس میکنم حالم خیلی بهتر است و از حالت له شدگی روانی دراومدم.
دیروز وقت نشد به مدیرم بگم مرخصیم رو میخوام تمدید کنم باید صبح دوشنبه بهش بگم. ولی همون روزی که بهش گفتم حالم خوب نیست و لازم دارم مرخصی باشم خودش بهم گفت اگر مرخصی بیشتری هم لازم داشتی بهم بگو.
مدیرم خیلی خیلی انسان فهمیده ای هست فقط شوکی که اول امسال بهم وارد شد این بود که بعد از تعطیلات کریسمس که برگشت به بقیه همکارا گفته بود که سرطان داره. مدیرم سنش یکی دو سال از منم کمتره! واسه من این خبر یه شوک بزرگ بود. چون از این آدمهای خیلی اکتیو هست که هم درست غذا میخوره و هم اینکه خیلی اهل تفریح و ماجراجویی و گردش هست. زمستونها همیشه اسکی و کمپ زمستانی و تابستونا هم اسنورکلینگ و کمپ تابستانی و کلا یه استرالیایی به تمام معنا. از انسانیتش و بزرگیش همین رو باید بگم که بخاطر اینکه میدونه من خودم تحت فشار هستم و بچه کوچیک دارم مساله بیماریش رو اصلا به من نگفت و تو همه جلساتمون کلا سعی میکنه خیلی عادی رفتار کنه و همچنان ساپورتیو باشه. امیدوارم که با درمانهای روتین حالش خوب بشه.
دیروز خانم کوچولو اولین غذای جامدش رو خورد. واکنشش خوب بود. پوره گلابی اولین چیزی بود که تست کرد و خیلی هم خوب با قاشقش ارتباط برقرار کرد.
امیدوارم مدیرت درمان موفقی داشته باشه..
اولین تجربه غذای جامد خانم کوچولو مبارک باشه :*