۶ جون ۲۰۲۵!
دیروز جلسه گروه اصلی مون بوده که من سرکار نبودم.
بعد از اون جلسه مدیرم یه جلسه فوری واسه امروز صبح گذاشته بود. حدسم این بود که یه خبری شده تو جلسه دیروز!
صبحم تا آنلاین شدم باز دوباره پرسید کی میتونی حرف بزنی گفتم هر وقت تو بتونی.
یه همکاری داشتیم چند ماهی بعد از من اومده بود سرکار. یه خانم بالای ۴۰ سال اهل ونزوئلا.
آقا این خیلی رو اعصاب بود. با اینکه ما آنلاین همدیگرو می بینیم فقط ولی این همون آنلاینش هم قابل تحمل نبود. به شدت پرحرف بود و تو هر جلسه ای مثلا حتی اگر با مدیر کل یه سازمان دیگه هم بود بدون اینکه صاحب نظر باشه کامنت میداد و سوالای چرت می پرسید و چونه می زد :|
یه مدت گذشت یه ذره تو جلسات آرومتر شد. و این یعنی تذکرات گویا اثر کرده بود.
پارسال که یه دو روز کل گروه دور هم جمع شده بودیم هیچ جا با ما نمی اومد. یه بار من تو سالن کنفرانس دیدمش و اومدم برم نزدیکش و گفتم سلام رزا ! یهو گفت وای وای نه! من نمیتونم حرف بزنم!! منم در حالی که داشت شاخم در می اومد رفتم یه ور دیگه!!
حالا صبح مدیرم میخواست بهم بگه رزا اخراج شده!!! و دیگه با ما کار نمیکنه! اگر چیزی شنیدی نترس! اخراجش هیچ ربطی به بقیه و عملکردشون نداره! و اگر سوالی داشتی به خودم یا فلانی بگو! یا اگر نگرانی داری حتما با خودم حرف بزن.
خداییش دو سال خیلی بهش فرصت دادن! و تحمل کردن! و البته میدونم که تو سازمانی مثل ما سخت هست چنین تصمیماتی رو گرفتن! به قول مدیرم روابط انسانی سختترین قسمت ساینس هست.
----
به خانم کوچولو میگم وقتی می افتی زمین سرت میگه چی؟ میگه: تاق
میگم موهامون رو نباید بکشیم درد میگیره! میگه: دد
دالی که باهاش بازی میکنیم خودش میگه: دا
همه این کلمات هم به پرستارش یاد میدیم. پرستارش تا چند وقت دیگه به زبان فارسی مسلط میشه :)