غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ جولای ۲۰۲۵!

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۲:۵۳ ق.ظ

دیروز رفتیم به یه مهد دیگه سر زدیم و حسم خیلی خیلی بهتر بود به این یکی. قوانینشون واسه شروع هم خیلی بهتر و انسانی تر و دوستانه تر بود. 

هر چند که من برای همه شون میرم تو لیست انتظار و در نهایت تصمیم میگیریم. 

 

دخترک از همون روزی که ۱۰ ماهه شد دستش رو میگیره به مبل و چند قدمی به تنهایی راه میره و خب این کار رو برای ما خیلی سختتر میکنه!!! 

وقتایی که یهو گریه میکنه! من ازش می پرسم چی شد مامانی؟ و خودم هم جواب میدم هیچی نشد :) حالا دخترک هر از گاهی میگه: شی شد؟ و وقتی ازش می پرسیم چی شد؟ میگه هیشی!  

در راستای تمرکزش رو ه و ش خیلی پرقدرت میگه هشت :))

 

از پیشرفت های دخترک اینجا می نویسم چون جای دیگه ای نمی نویسم! بیشتر برای خودم هست تا خواننده ها! اگر براتون حوصله سر بر هست دیگه ببخشید. از این کتابچه هایی که رفتار و تغییرات بچه ها رو رکورد میکنن داره ولی من از وقتی که دنیا اومده تونستم فقط یک صفحه توش بنویسم و دیگه وقت نکردم و از این بابت هم عذاب وجدان داشتم ولی الان دیگه فرصت همون عذاب وجدان هم ندارم و همین جا می نویسم. 

 

برم کار کنم که خیلی خیلی کار دارم. 

۰۴/۰۴/۲۰
صبا ..

بچه داری

نظرات  (۶)

من شخصا که دوست دارم مراحل رشد دخترک رو مینویسی‌ هم شیرینه، هم با پسر خودم که چند ماهی کوچیکتره مقایسه می کنم.

در مورد حس متناقضت می فهمم چی میگی. دست تنها واقعا سخته و اجازه نمیده اونطور که باید آدم از بودن بچه لذت ببره. باز خوبه عمه بچه هست برای موارد ضروری.

صبا جان اگر امکان داشتی بیشتر مرخصی بگیری این کارو می کردی؟ من میتونم تا سه سال مرخصی بگیرم ولی فعلا یک سال گرفتم. از طرفی فکر می کنم یک سالگی هم خیلی زوده برای مهد، از طرفی احساس می کنم هم برای خودم هم برای بچه خوبه چند ساعتی بره مهد.

پاسخ:
انگار متقاضی قسمت های دخترک از بقیه نوشته ها بیشتره :)

میخواستم بگم مقایسه نکن! ولی دیدم ناخودآگاه ذهن این کار رو انجام میده.
عمه دخترک برای موارد ضروری نیست. الان خودش داشت می اومد اینجا من گفتم چند روز زودتر بیاد. در واقع شانس آوردیم.

بلی عزیزم. تا سه سال نه! چون خل میشدم تنهایی بخوام از صبح تا شب با بچه سروکله بزنم و سرگرمش کنم. بچه ها معمولا از یکسااگی به بعد یه چرت در روز دارن. مثلا ۴-۵ ساعت بیدارن دو ساعت میخوابن. باز ۴-۵ ساعت بیدارن. من اگه میتونستم ۳-۴ ساعت هر روز میگذاشتمش مهد و پاره وقت کار میکردم. اگه اشتباه نکنم آلمان مهد رایگان هست. ما اینجا هر تعداد ساعتی که بگذاریم هزینه روز کامل رو باید بدیم و من عملا برام نمی صرفه با هزینه بالای اینجا چنین کاری کنم.

البته از اون طرف هم بچه که بره مهد خیلی مریض میشه. شاید اگر یه مدت امتحان کنی ببینی اگر هر دوتون خوشحالید و همه چی خوبه بهتر بتونی تصمیم بگیری. 

❤️

پاسخ:
قلب :) 
۲۱ تیر ۰۴ ، ۲۲:۳۱ آقای هیـــوا

سلام

خدا حفظش کنه❤️

من شدیدا پیگیر همچین پست هایی هستم😍

پاسخ:
سلام.

ممنونم.

مشتری این پست ها زیاده انگار :) 

be nazaram yek titlel ya hashtag var ba onvane dokhtarak dashteh bashin ke baad beshe daftrare record online va hame yek ja bashe (-:

پاسخ:
برچسب بچه داری الان می زنم. 
شاید اختصاصی ترش کردم. 
مرسی. 

برا من که خیلی جالبه ‌ چون میتونم سه ماه بعد دخمل مون رو پیش بینی یا تصویرسازی کنم. 

دخمل ما الان میخزه و چند روزیه که خیلی قشنگ یه چیزی شبیه بابا ماما و عمه رو میگه. صبا بچه فرق نذاشته قربونش . یه بابا یه عمه یه ماما میگه 😆

پاسخ:
عزیزم. خدا حفظش کنه.

ماشالله بهش. زیر سایه پدر و مادر و عمه هاش نامدار بشه الهی. 

من عاشق اینجور نوشته ها درباره بزرگ شدن و رفتار های بچه ها هستم. لطفاً بیشتر بنویسید

پاسخ:
چشم :) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی