غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

21 جولای ۲۰۲۵!

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۲۷ ق.ظ

یک هفته پرستار نداشتن بالاخره تموم شد. 

جلساتم برگزار شد بخیر و خوشی. دقیقا همین هفته هم ارایه داشتم. البته همکارم و مدیرم برای کنفراس رفته بودن کانادا و دو تا جلسه کمتر داشتم.  خیلی نتونستم کار کنم ولی خب گذشت. با تشکر از عمه دخترک.

هر چند که ۹۰٪ بار روی خودم بود ولی همون ۱۰٪ هم اگر نبود باید مرخصی میگرفتم. 

دلم می سوزه که بعد از چند روز که بخواد بره دخترک حتما جای خالیش رو حس میکنه. 

 

هم هفته پیش و هم این هفته دو سری از دوستامون رو دیدیم. امیدوارم کم کم بتونیم روابط اجتماعی بیشتری داشته باشیم و رفت و آمدهامون روتین بشه. بخش عمده ایش بخاطر دخترک هست. دوست ندارم حس ایزوله بودن داشته باشه. 

 

برم یه لیست از کارام در بیارم و یه ذره یه ذره جلو ببرم. هر چند امروز هم پرستارش زودتر میره. ولی تا وقتی هست باید متمرکز کار کنم.

کلا هنوز نتونستم یه رشته پیوسته از فعالیت ها رو داشته باشم. دو روز جلو میرم بعد میخوریم به شب زنده داری های طولانی و یا یه ددلاین کاری و همه چی بهم می ریزه و از اول.

آخرین باری هم که رسمی ورزش کردم یک ماه پیش بوده! 

همه بعد از زایمان تا مدت ها درگیر کاهش وزن هستن. من الان وزنم از وزن قبل از بارداری ۹ کیلو هم کمتره!!! نیاز دارم دوباره وزن بگیرم و برگردم به وزنم نرمالم. 

سعی میکنم دوباره شروع کنم. همه چیز قدم های ریز. دوباره از اول شروع کردن هم هیچی ایرادی نداره. 

 

فیلم کلاه قرمزی - پسر خاله رو اولین کلاس سوم دبستان بودم که رفتم سینما :) یه جاش پسر خاله میگه یه مورچه اگه صد دفعه دونش بیافته برش می داره واسه چی ؟ واسه اینکه امید داره ... منم هنوز امید دارم به قدم های مورچه ای. 

 

 

عصر نوشت:

دخترک خیلی شیطون شده و از اون روزهای پر غر رو داشتیم. یعنی اگر این هستی خالقی می داشته این قضیه دندون درآوردن انسان باید تا حالا بهش رسیدگی میشد!! والا با این نوناشون! :)))))  ما از سه ماهگی تا الان با تمام اجدادمون نشست و برخاست کردیم سر این قضیه دندون درآوردن!!

از صبح تا حالا ده تاپیک مختلف با چت جی پی تی باز کردم و هی سوال پرسیدم هی مساله جدید مطرح کردم. امیدوارم در نهایت به قهقهرا ما رو هدایت نکنه این AI! گاهی فکر میکنم خودم دیگه مغز ندارم از بس همه چی رو سپردم بهش و فقط ازش جواب خواستم و هی ایراد گرفتم!!‌

۰۴/۰۴/۳۰
صبا ..

بچه داری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی