خیلی وقت پیش، زری جان بهم توصیه کرده بود کتاب "حدیث بندگی و دلبردگی" را بخوانم که مجموعه سخنرانی های دکتر سروش در تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی هست. من هم گذاشتم و همزمان با ماه رمضان شروعش کردم، کل کتاب 132 صفحه بود و من دیروز موفق شدم به پایان برسانمش!! البته به طور موازی دو تا کتاب دیگر هم در این فاصله خواندم ولی خب سرعت پایینم ربطی به مطالعه آن دو کتاب دیگر نداشت. نیاز به تامل بسیار داشت این کتاب و باید در مود خاصی می بودم تا از پسش بربیایم و البته گذشته و آینده ام را نیز باید تحلیل میکردم.
نکات برجسته کتاب از دید من (البته کل کتاب برجسته و قابل هایلایت بود):
شکرگزار کسی است که قدرت شناخت نعمت و به کارگیری آن را در بهترین راه دارد. بهره برداری درست از نعمت، خود نعمت بزرگی است.
ما اصلا نبودیم و قبلا کاری نکرده بودیم تا مستحق این نعمت ها بشویم. از او طلبکار نبودیم و با کارهایی که میکنیم، طلبکار نیز نخواهیم بود. برای اینکه او خود، سرمایه و سود را به ما داده است.
أنَّ الرّاحِلَ إلِیکِ قَرِیبُ المَسافَه : کسی که به سوی تو راه می پیماید راهش کوتاه هست. (به زودی به مقصد خواهد رسید)
خودم نوشت: قضیه کوتاه ترین مسیر و زاویه قائمه
نکته: مسافر راهش را کوتاه کرده است. یعنی آنکه براه افتاده، نه آنکه هنوز ایستاده است. پس شما تا راه نیافتاده اید مسافتی طولانی در پیش رو دارید. ولی همین که قدم در راه می گذارید، راه کوتاه می شود. گویی مسیر به نحوی است که شما را می دواند.
چون که قبضی آیدت ای راه رو آن صلاح توست آتش دل مشو
چونک قبض آید تو در وی بسط بین تازه باش و چین میفکن در جبین
(خودم نوشت: برای همه قبض رخ می دهد، همان موج سینوسی است)
به قول مولوی، ما در این عالم تنها وظیفه مان همین کوبیدن امیدوارانه در است.
اصولا زمان حکمی از خود ندارد. حکم زمان برگرفته از موجوداتی است که ظرف زمان را پر می کنند. یعنی فضیلت شب ها و روزها به خود آدمیان بر می گردد. مولوی در این باره تعبیر قابل تأملی دارد:
هر که بی روزیست روزش دیر شد
یعنی روزی که در آن «روزی» به دست نیاید، آن روز واقعا روز نیست. تعریف روز را باید از روی روزی کرد. اگر «روزی» داشتیم، روز است و مبارک و گرنه روز ما دیر شده است، یعنی هنوز روز ما نرسیده است.
باده از ما مست شد نی ما از او قالب از ما هست شد نی ما از او
هر جا ما تعبیر نزول داریم ، شما بدانید صعودی در کار است.
دعا ابراز بندگی است، نه ابزار زندگی.
راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از این می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم (حافظ)
ممنون زری جان