غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

22 سپتامبر ۲۰۲۵

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۴:۰۲ ق.ظ

شنبه رفتیم خونه جنی اینا.

خوب بود! دخترک از سگ جاناتان خیلی خوشش اومده بود!!! دخترک میخواست دماغ سگه رو گاز بگیره :)))) 

ارتباطش هم باهاشون خوب بود به نسبت. غریبی نمی کرد. 

جنی واقعا نقش خواهر بزرگتر رو برای من داره و وقتی از خونه شون هم اومدیم بیرون جناب یار هم همین رو میگفت, انگار که رفته باشیم خونه یکی از اعضای خانواده. 

 

هفته گذشته چندین بار طولانی رفتیم مهد. فردا قراره رسما دخترک مهدش رو شروع کنه! امیدوارم سختیش قابل مدیریت باشه. هر چند که الان بخاطر احتمالا دندون هست که دخترک مهد نرفته هم حسابی بی قرار و بی اعصاب هست :(( 

 

این هفته چهارشنبه و جمعه من ارائه دارم و ارائه جمعه م خیلی مهم و رسمی هست. 

 

کلا استرسم بسیار بالاست. هفته پیش با دکتر گوارشم نوبت داشتم. فردا هم برم پیش پزشک خانواده و یه عالمه آزمایش باید انجام بدم که همش با هم باشه. امیدوارم چیز جدی نباشه و ادامه همون امراض سابق باشه و با زیاد و کم کردن دارو اوضاع بهتر بشه. 

 

دو تا پرونده باز مهم داریم که امیدوارم تا آخر این هفته ختم به خیر بشن. 

 

کلا دلم میخواد برم یه تعطیلات طولانی! دلم سکوت و آرامش و ریلکس کردن میخواد ولی با دخترک چند ساعت بیرون رفتن هم آسون نیست :|

 

 

دخترجنی پرستاری میخونه داشت میگفت تو icu فلان طور. دخترک میگه I see you. 

از کجا بلده: دالی به انگلیسی میشه peekaboo و بعدش هم میگن I see you و ایشون هم از اینجا یاد گرفته :)

هنوز مهد نرفته اینه :| احتمالا باید بجنگیم برای زبان پارسی. 

نظرات  (۳)

چقدرررر دوست دارم دخترک رو ببینم

دلم ضعف میره براش

پاسخ:
عزیززززم. مرسی محبت داری به دخترک مهوش جان :*

دخترک شیرین باهوش:)

منم مطمئنم برای فارسی یاد گرفتن پسرم باید بجنگم! مخصوصا که پدرش هم ایرانی نیست و دوست ایرانی نزدیک هم نداریم.

پاسخ:
مونا جون لطف داری به دخترک :)

کار شما قطعا برای فارسی سختتر هست. برات آرزوی موفقیت دارم در حفظ زبان فارسی :) 

سلام صباجون

فکر میکردم این استرس‌ها با تموم شدن دکترا قراره تموم بشه و راحت بشیم، ولی انگار توی کار هم ادامه داره و هیچ وقت تمومی نداره. مطمئنم بهترین ارائه رو میدی.

امیدوارم مشکل خاصی نباشه عزیزم و با دارو برطرف بشه هر مشکلی که هست، خیلی مراقب خودت و سلامتیت باش.

من قربون این خوشگل خانم دوزبانه برم آخه. امیدوارم خیلی راحت و سریع با مهد کنار بیاد. می‌دونم چقدر مهدکودک رفتن بچه ها خودش داستان داره، پرستار هم یه جور دیگه. اینجا خیلی وقتها خانواده ها آگهی میدن که برای روزهایی که بچه مون مریضه و مهد نمیره پرستار می‌خوایم. اینقدر که بچه ها توی مهد از همدیگه مریض میشن. 

پاسخ:
سلام عزیزم،
من واسه همین چیزا اصلا از کار ریسرچ طور بدم میاد!! هر چند که بقیه کارا هم استرس های خودشون رو دارن!
مرسی عزیزم، امیدوارم چنین شود!

مرسی رها جونم!

من پرستارش رو هم واسه همین میخوام نگه دارم، قرار نیست ۵ روز هفته مهد بره! 
کلا بچه هر سنی وارد اجتماع بشه مریض زیاد میشه🫩🫩🫩
امیدوارم بهش سخت نگذره🥹🥹🥹

بازم ممنونم رهای عزیزم😘

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی