غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

28 جولای ۲۰۲۵!

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۴۷ ق.ظ

دیشب خیلی بد خوابیدم. دخترک ۳ بار بیدار شد که دوبارش رو من رفتم! ولی بخاطر اون نبود! گوشیم زیربالشتم هست همیشه و روی فلابت مود! یه بار که بیدار شدم دیدم داغ هست! همش هی می اومد تو ذهنم که اگر گوشیم بترکه به هر دلیلی دخترک چی میشه! جناب یار چی میشه! الانم که دارم می نویسم گریه م میگیره از تصورش و دلم شور می زنه بخاطرش! 

 

تمرکز هیچی ندارم!! دو تا جلسه دارم! جلسات مسخره که باید فقط باشی. 

 

مشکلات پرستار دخترک هم به استرسم اضافه میکنه! زندگی سختی داره! دوست دارم کمکش کنم! ولی خب کاری از دست من برنمیاد!! نمیدونم شاید اشتباه کردم گذاشتم در مورد مشکلاتش زیاد حرف بزنه!! 

 

برم یه مدیتیشن ۵ دقیقه ای کنم! شاید حالم بهتر شد! 

۰۴/۰۵/۰۶
صبا ..

نظرات  (۲)

این نیز بگذرررد

پاسخ:
درسته عزیزم. 

سلام صباجون. 

فکر میکنم مادری یعنی همین نگرانی‌های دایمی. امیدوارم همیشه سلامت باشی و در کنار همسر و دختر قشنگت زندگی آرومی داشته باشی. 

چقدر خوب که رابطه مناسبی با پرستار دختر کوچولوت داری، به نظر من محبت و احترام، محبت و احترام می یاره. من چون این تجربه رو دارم میدونم بعضی رفتارها چقدر در این شرایط می‌تونه حس بدی به آدم بده. امیدوارم همیشه همینقدر رابطه خوبی با همدیگه داشته باشید. 

پاسخ:
سلام عزیزدلم.

خوبی؟

هی از مادری :)) درسته! 
مرسی عزیزم محبت داری. تو هم همیشه سلامت و شاد باشی و در زندگیت راستای آرامش بیشتر پیش بره.

خانم خیلی محترم و متشخصی هست. تو کشور خودش کسی بوده برای خودش. عزت نفس و احترامش خیلی برای من مهمه! بعدش هم اونم یه زن و مادر هست که تو این کشور کسی رو نداره باید بیشتر از حالت معمول هواش رو داشته باشم. 
مرسی از تو که به این نکته توجه کردی. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی