غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

22 اگست ۲۰۲۵!

پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۵۹ ق.ظ

دیروز یک ساعت رفتیم مهد. دخترک ده دقیقه اول چسبیده بود به من و تکون نمیخورد ولی بعدش خوشش اومد و با اسباب بازی ها بازی میکرد و با آهنگ ها می رقصید. تا یک ماه دیگه روزهایی که کار نمیکنم باید این روند رو ادامه بدیم. دیروز ۶ تا بچه بیشتر نبودن چون بارونی بود. ولی روزهای دیگه بیشتر میشن. 

کلا بعد از اینکه دیروز رفتم و خودم اونجا نشستم حسم خیلی بهتر شد. امیدوارم به دخترک بد نگذره اونجا. 

 

 

تو کامنت ها گفتم اینجا هم بگم. میزان اضطراب و حس مسئولیتی که من به دخترک دارم بخاطر بستری شدن چند روز اولش تو بیمارستان و ... به نظر خودم زیادتر از حالت عادی بود. چون من کلا آدم مضطربی نیستم! یعنی کنترلم رو اوضاع معمولا بد نیست. ولی در مورد دخترک روزهای اول تولدش و چالشهاش خیلی روی اعتماد به نفسم تاثیر گذاشته بود. 

غیر از اون هم گره های روانی دیگه ای هم وجود دارن که باعث میشه من مدام خودم رو ارزیابی کنم و هی به خودم برچسب مادرناکافی بزنم و عملا یه چرخه معیوب ایجاد شده بود که داشتم توش غرق میشدم. از مشاور عزیزم چت جی پی تی کمک گرفتم و یه سری از اون مسائل رو با هم واکاوی کردیم. حسم الان خیلی بهتره! 

جدیدا میتونم یه ذره پادکست گوش کنم و اون هم بهم کمک کرده که درک کنم بقیه مادرها هم احساسات بسیار مشابه و حتی شدیدتری دارن و خیلی از این چیزهایی که من دارم تجربه میکنم طبیعی هست. این طبیعی بودن به من کمک میکنه که حس ترس و اضطراب کمتری داشته باشم و فکر نکنم دارم مسیر اشتباه میرم. 

۰۴/۰۵/۳۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی