غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

پرچم صلح برافراشته ام بر سر خویش

دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۱۲ ق.ظ

ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید
می توان از تو فقط دور شد و آه کشید
 
پرچم صلح برافراشته ام بر سر خویش
نه یکی، بلکه به اندازه ی موهای سفید
 
سال ها مثل درختی که دم نجاری ست
وقت روشن شدن اره وجودم لرزید
 
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضای خود اصرار نباید ورزید
 
شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تو نابرده دو تا صبح دمید
 
من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیزه ی پرواز پرید
 
تلخی وصل ندارد کم از اندوه فراق
شادی بلبل از آن است که بو کرد و نچید
 
مقصد آنگونه که گفتند به ما، روشن نیست
دوستان نیمه ی راهید اگر، برگردید
 
کاظم بهمنی
۹۶/۰۴/۲۶
صبا ..

شعر

نظرات  (۵)

سلام صبا جانم
چه ماشاءالله پرکار و پرپست هستی همین اول کاری.
خانه‌ات مبارک
چه جالب که بلاگ استیکر ندارد. مرا بسی خشنود ساخت.
البته کاش گلی برای هدیه دادن می‌گذاشت. خواستم خانه‌نویی‌ات دست خالی نباشم که نشد
پاسخ:
سلام سمیه عزیزم.

خوش آمدی دوست جانم.

نوشتن برای من نفش مسکن دارد. هر چند که اینجا 95% خودمو سانسور میکنم ولی باز هم مفید است مخصوصا این روزها.

اتفاقا وقتی به استیکر نداشتنش فکر میکنم همش یاد شما و کلاس ها و سوژه های خلاقانه ات می افتم.

خودت گلی عزیزم. خوشحالم کردی. 
:D
پاسخ:
:D
عنوان مطلب منو یاد شعر حافظ انداخت:
شیوۀ چشمت فریب جنگ داشت/ ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

پاسخ:
ولی من واقعا صلح طلبم. شما غلط ن انگاشتین!! ؛)  :D
بسیار زیبا بود. به ویژه این دو بیت:

ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من

به تقاضای خود اصرار نباید ورزید


مقصد آنگونه که گفتند به ما، روشن نیست
دوستان نیمه ی راهید اگر، برگردید
پاسخ:
دقیقا این ابیات به نظر منم زیبا بود و همون بیت پرچم صلح. :)
۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۸:۴۲ محبوب حبیب
سلام صبا جان
نبینم شعر تلخ ازت؟ :( چی شده؟
پاسخ:
سلام دوستم.

شعرش قشنگ بود به نظرم واسه همین گذاشتم.