تا زیادتر نشده و یادم نرفته بیام لیست کتابهای این چند وقت رو بنویسم!
۱) کتابخانه نیمه شب - خیلی دوستش داشتم. تو دو روز خوندمش! داستانش این طوری هست که یه دختره داره می میره و اون مدتی که بی هوش هست وارد یه کتابخانه میشه که کتاب های اون کتابخونه هر کدومش یکی از زندگی هایی هست که دختره میتونسته داشته باشه. مثلا اگر تصمیم میگرفت که وقتی دبیرستان بود فلان کار رو انجام میداد الان زندگیش چه شکلی بود و هر کتابی رو باز میکرد میتونست همون زندگی رو تجربه کنه .... توصیه میکنم که بخوندیش!
۲) دهکده خاک بر سر - از نظر من کتاب نبود! و وقتی هم سرچ زدم فهمیدم که نوشته های وبلاگ بوده که الان تبدیل شده به کتاب. خاطرات و تجربیات یه خانم ایرانی مذهبی بود در لوزان سوییس به مدت یکسال که همسرش اونجا تحصیل میکرده! برای سرگرم شدن خوب بود ولی نه قلم خاصی داشت نویسنده و نه نکته خاصی تو حرفاش. انگار مثلا من بیام وبلاگم رو چاپ کنم به اسم کتاب!
البته من وبلاگهای بسیاری رو میخونم که قلم نویسنده بسیار شیواست یا حرفهایی که میزنه ارزشش از چند تا کتاب هم بیشتر هست ولی خب وبلاگ این خانم اینجوری نبود از دید من و البته بیشتر حس کردم نویسنده درباری هستند که تونستند همچین اثری رو چاپ کنند :|
۳) مغازه خودکشی - یه کتاب کوتاه بود که یه جور طنز تلخ داشت ولی خب به نظر من می تونست قویتر باشه هنوز. ایده مغازه خودکشی جالب بود در کل.
۴) بلندی های بادگیر - رمان مشهور هست دیگه و خوشم اومد کشش داستان زیاد بود.
۵) جین ایر - اینم باز رمان مشهور جذاب.
۶) دوستی بجز کوهستان - خاطرات بهروز بوچانی در زندان پناهندگان استرالیا. دردناک هست همه جوره مخصوصا برای منی که دارم تو اون کشور زندگی میکنم. ولی خب قلم بسیار گیرا و شیوایی دارند.
پ.ن. کل دیروز رو تو تخت بودم و اشکام هم دم دستم بود. بعد از جلسه پریروز که هری اعلام کرد: "خب همه اینا نشون دهنده این هست که ایده اولیه پروژه بد بوده" دیگه قدرت این رو نداشتم که برم سمت لب تاپ. امروز ولی هوا آفتابی هست و خودم رو ورداشتم آوردم دانشگاه بعد از یه هفته! اینا رو نوشتم برای آینده! که وقتی یادم رفت چه روزهای عجیبی رو گذروندم یه سندی باشه که این روزهای عجیب هم گذشته و من هنوز زنده ام!