غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

جامعه شناسی!!

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ب.ظ

از در که میاد تو میگه اینجا چقدر شلوغه!! اتفاقی افتاده؟!!


بهش میگم بیرون منتظر باشید تا کارتون انجام بشه؛ 


میگه پام درد می کنه تو بشینم؟ سرمو به علامت جواب مثبت تکون میدم. میگه اگه میشه کار من زودتر انجام بدین چون وقت من طلاست!! استاد جامعه شناسی هستند و کتاب دارن در مورد اینکه بشر اولیه چی چی بوده؟!! 

همکار بهش میگه منظورتون اینه که کار بقیه مردم رو ول کنیم کار شما رو انجام بدیم. به گفته خودش قانع میشه.


از افتخارات و شاگرداش میگه. از وقتی که باید برای کتاباش بگذاره و انتقادش به ساختار نظام!!


ولی نمی دونه چرا اداره ما شلوغه!! و وقتی به صورت غیر مستقیم بهش میگیم جامعه اینجاست آقای دکتر جامعه شناس!! راه کوچه علی چپ رو در پیش می گیره!!


چهره ش که میاد جلوی چشمم دردم میاد. صداش که میاد تو ذهنم که از افتخاراتش میگه دردم میاد. 


خروار خروار مقاله حقیقتا مزخرف علمی سالانه تو دانشگاههای ما تولید میشه؛ چندتاشون دردی از این جامعه دوا می کنه؟!


دلم می خواست بگم؛ شما با این همه منم منم؛ جز تولید درد کار دیگه ای هم برای جامعه کردی؟!!


۹۶/۰۶/۱۹

نظرات  (۵)

آدم های خودشیفته در هر صنفی آزاردهنده هستند چه برسه تحصیل کرده شون
پاسخ:
تحصیل کرده ها آزارشون بیشتره! و البته چون ما  توقع بیشتری هم ازشون داریم خودشیفتگی شون بیشتر تو ذوق زننده هست!
متاسفانه ساختار نظام دانشگاهی ما اشکالات عمده داره
و زیرساختی هم هست
هیات علمی ها بدترین ناامنی شغلی رو دارن. حداقل در 5 سال اول.
و متاسفانه آیین نامه اونها رو به چیزهایی وادار میکنه که خروجی اش میشه یه مشت مقاله بدردنخور! به جای تمرکز روی حل مشکلات واقعی.

پاسخ:
هر کسی از ظن خود شد یار من :)

شاید با حرفات موافق باشم اما این آقای دکتر و خیلی از آقای دکترهای دیگه الان در سن بازنشستگی هستند.

و البته ایشونم دنبال کار پژوهشکده شون بودن و شاید تو پژوهشکده شون خیلی کارهای مفید و جذاب کنند ولی متاسفانه علمشون رو اخلاقشون تاثیر نگذاشته بود :(
۲۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۷ دختر معمولی
همیشه همه جور آدم پیدا میشه.
یه خبری رو همین کمتر از یه ساعت پیش خوندم که یه جورایی ناخودآگاه تو ذهنم با این نوشته مقایسه اش کردم.
یه آقایی مثل همین نوشته، معلوم نیست چند تا مقاله داره و این قدر ادعا داره. ولی خب کسی هم نمی شناسدش.
یکی مثل دکتر حسابی، مقاله ای نداره، و کلا هم خیلی آدم خفنی نبوده، اما یه عالمه به خاطر بچه اش همه می شناسنش.
یکی هم مثل دکتر لطفی زاده امروز فوت می کنه (و کسی نمیشناسدش) که فقط یه مقاله اش 92558 بار مورد ارجاع قرار گرفته تا حالا.
چقدر واقعا آدما با هم فرق دارن تو تناسب ادعا-عملشون.

پاسخ:
آره واقعا همه جور آدم هست.مثلا:

یه بار یکی از پزشکای خیلی مطرح شیراز که خیلی مشهوره اومده بود و کار داشت همکار از رو اسمش فهمید و پرسید کجا شاغل هستین؛ خیلی معمولی گفت علوم پزشکی هستم. بدون اینکه بگه پزشکم و ...

حالا چند روز قبل یکی از در اومده میگه دکتر فلانی هستم از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی!! حالا رزیدنت هم بودا دلم می خواست بهش بگم ما جایی مون درد نمی کنه :))  والاااا

همین آقایون وقتی کارشون داری اصلا هیچ نام و نشونی از خودشون نمی گذارن!

فریاد از این همه خود‌حق‌پنداری
کاش میگفتی...
پاسخ:
می گفت شماها وقت منو نگیرید بگذارید زودتر براتون کتاب بنویسم!!!
یعنی این اهمیتی که برای وقتش قائل بود برای آدمها هم قائل بود الان دنیا جای بهتری بود. :(
عالی نوشتین. واقعیت دردآوری هست.
پاسخ:
می دونی تازه ایشون استاد قدیمی هستند وای به حال جدیدی ها :((