غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

قصه ی گوشی ام:)

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

خب شما تا اینجا در جریان بودید که ال سی دی موبایلم سوخته بود و خودمون ال سی دی و ابزار سفارش دادیم تا واو تعویض کنه. قرار بود یه پروسه ۲ ساعته باشه ولی وقتی ال سی دی جدید رو انداختیم رو گوشی جواب نمی داد و البته چون پترن موبایل رو برنداشته بودیم گوشی رو نمیتونستیم ری استارت کنیم و نمی دونستیم مشکل از ال سی دی جدید هست یا از ... . دیگه از اینجا به بعد من از چرخه خارج شدم. 

فرداش گفتن ال سی دی درست شده و جواب داده ولی یادمون نبوده که چسب هم سفارش بدیم! حالا باید صبر کنیم چسب بیاد!

دو سه روز بعدش من پرسیدم چی شد؟ گفتن هر وقت شد، خبرت میکنیم! یه بار دیگه هم پرسیدم گفتن همه چیز که اومد و درست شد خبرت میکنیم. منم دیگه چیزی نپرسیدم ولی به صورت ضمنی فهمیدم که ال سی دی اولی مشکل پیدا کرده و غیر چسب یه ال سی دی جدید هم سفارش دادن! بعدترش فهمیدم که با پست سفارشی قرار بوده بیاد ولی نیومده و فرستنده دوباره ارسال کرده! و بعد تر فهمیدم موقع چسب کردن ال سی دی اولیه براثر فشار زیاد پیکسل های پایینش سوخته بوده!

خلاصه ش اینکه دقیقا ۱۴ روز بعد گوشی من به دستم رسید. جمعه شب ساعت ۶.۳۰ بود.

شنبه ش رفتم دانشگاه! و ناهار هم با بچه ها رفتیم بیرون و گوشی من هم خوب بود و کلی هم چک شد که ال سی دی جدید خوب جواب میده یا نه!

یکشنبه صبح من بیدار شدم و خیلی عجله داشتم برم دانشگاه! اتوبوس ۴ دقیقه دیگه می اومد! گوشی رو گذاشتم تو جیب ژاکتم و دویدم! نزدیک ایستگاه اتوبوس یه صدای تق شنیدم! برگشتم دیدم گوشیم رو زمین افتاده از صورت :)

و ال سی دی ش به معنای واقعی کلمه پکیده :|

همون موقع تعلل نکردم و رفتم به سمت ایستگاه! ولی اتوبوس یک دقیقه زودتر اومده بود و من فقط دیدم داره میره!

صفحه گوشیم رو روشن کردم. فاجعه بود! ۱/۳ کاملا سوخته بود و سیاه و بقیه ش هم برفکی و لبه هاش پر از ترک! که هر لحظه احتمال داشت بریزه! 

اتوبوس بعدی ۲۰ دقیقه دیگه می اومد رفتم ایستگاه یه اتوبوس دیگه که کلا میشه شرق خونه مون. قرار بود ۱۰ دقیقه ی بعد اتوبوس بیاد ولی شد ۲۵ دقیقه! و من فقط داشتم به آپشن هام فکر میکردم.

رسیدم دانشگاه یه کم فکر کردم و قیمت های گوشی رو بالا و پایین کردم و در نهایت به واو پیام دادم که گوشیم ترکید:| واقعا نمیدونستم باید بخندم؟باید چیکار کنم؟!

قرار شد گوشی رو از سایت  gum treeبگیرم. یه سایت خرید و فروش تو استرالیاس، که همه چیز توش خرید و فروش میشه و گوشی نو که حتی جعبه ش باز نشده هم زیاد هست. معمولا این گوشی ها کادو هستند و طرف مثلا اپل بازه و گوشی های دیگه رو نمی پسنده یا دلایل دیگه و با قیمت پایین تر از بازار می فروشه.

یکشنبه یه کم در مورد مدل گوشی که میخواستم سرچ کردم و دوشنبه به تمام اگهی ها پیام دادم و مراسم چونه زنی رو شروع کردم😊 این وسط با یه دختره هم دوست شدم و میخواستم گوشی اون رو بخرم که یه پیشنهاد بهتر گرفتم و چون جای تعلل نداشتم واسه همون عصر قرار گذاشتم. واو هم باهام اومد و رفتیم گوشی رو گرفتیم و اومدیم و بدین سان من بالاجبار صاحب یه گوشی نو شدم که قراره باهاش عکس های خوب بگیرم😊. خب حالا رسیدم خونه و میخوام شماره هام رو از گوشی قبلی منتقل کنم به گوشی جدید، که می بینم دیگه هیچی دیده نمیشه و کلا ال سی دی ش مرد :| 

خلاصه فقط سیم کارت رو جابه جا کردم و منتظر بودم آخر هفته بشه بدم واو که همون ال سی دی نیم سوز رو بندازه روش که فقط شماره هام روبردارم! و یه چند روز بدون شماره سر کردم!!! و شنبه تا اومدم گوشی رو بدم واو دیدم ال سی دی یه کم خوانا شده! و دیگه ندادم بهش که خودم شماره هام رو بردارم. ولی به قول واو این گوشی از موقعی که دست واو بهش خورد روز خوش ندید :))


پ.ن: شاید تلنگری واسم بود که کمتر بدوم و سرعت زندگی م را کمی پایین تر بیارم:)

۹۸/۰۳/۲۰
صبا ..

نظرات  (۱۰)

۲۴ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۱۵ مامانی وچهارتا نینی
برف نگرانم نمی کند 
حصار یخ رنجم نمی دهد
زیرا پایداری میکنم 
گاهی با شعر 
گاهی با عشق 
که برای گرم شدن 
وسیله دیگری نیست 
جز آنکه عاشقانه برایت بسرایم
نزار قبانی شاعر عرب 
پاسخ:
یه باغ گل تقدیم به سعیده عزیز :*
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۰۱ مامانی و چهارتا نینی
چشمی به تخت و بخت ندارم 
مرا بس است 
یک صندلی برای نشستن کنار تو 
پاسخ:
چقدر زیبا.

ممنونم سعیده عزیز :*
۲۱ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۳ ام اسی خوشبخت
از وسط ماجرا شبیه فیلم ها شد :))
گوشی نو مبارک.
سرعت زندگی هامون خیلی رفته بالا متاسفانه!
پاسخ:
من برم کلاس فیلمنامه نویسی و از ماجراهای زندگیم فیلم بسازم احتمالا موفق تر از پیشه های گذشته و فعلی م بشم :))

ممنونم دوست عزیز.

خیلی زیاد :(
آمادگی روانی خیلی مهمه :) :* :دی
پاسخ:
از آمادگی مالی مهمتره😀
وای خدا اونجا که گوشی از دستتون افتاد ! من همیشه فک‌ میکنم منم که انقد بدشانسم و هی اتفاق برام میفته. الان اومدم قصه ی گوشی خودمو بنویسم دیدم نه در کامنت نمیگنجه D: باید یه پشت بذارم واسش. ولی خداروشکر که صاحب گوشی جدید شدی و ایشالله عجله هات کمتر شه ؛) ولی فک کنم واو بیشتر از خودت استرس کشیده D: 
پاسخ:
موقعی که گوشیم دوباره افتاد یاد تو افتادم که میگی این اتفاق ها یه نشانه هست :)

اولش به خودم گفتم بگرد ببین عملا چه گندی زدی:)) ولی بعدش مراجعه کردم به آمار و ریاضی و اینکه که من 14 ساله گوشی دستم هست و تا حالا گوشی نپکونده بودم و این دوبار هم پشت هم اتفاق افتاده مساله عجیبی نیست چون گوشی بار دوم گلس نداشت و تا حالا هم خیلی گوشی از دستم افتاده و نترکیده و دلیلی نداشته که مثلا تو اون 99/97 % حالات من آدم خوبی بوده باشم و حالا بد :)) 

بلی، چون استرس داشت من ازش چیزی نمی پرسیدم :)   


منتظر خوندن قصه گوشی ت هستم.
هورااااا مبارکهههههه امیدوارم عمر طولانی داشته باشه و عکسهای خیلی خوبی باهاش بگیری :*
تجربه به من نشون داده تعمیر کردن گوشی به صرفه نیست
پاسخ:
ممنون عزیزم :*

راستش من اون موقع اصلا آمادگی خرید گوشی جدید نداشتم! این دو هفته فقط واسه این بود که من آمادگی روانی پیدا کنم :)) 
مبارک باشه گوشی نو..... میگم دیگه قلق کار دستشون اومده بود میدادی دوباره ال سی دی میانداختند؛)
پاسخ:
ممنونم عزیزم :)

میدم بهش که همون ال سی دی اولیه رو بندازه، خودش هم معتقده که الان دستش راه افتاده :)) 
به هر حال یک گوشی زاپاس داشتن اینجا لازمه. نه برای من و الان. در آینده اگر کسی گوشی نیاز داشت به صورت ضروری بتونه ازش استفاده کنه. 
کلا موبایل نبودش استرس داره. همه اش فکر می کنی چی شده یا چی میشه
امیدوارم چرخ این یکی برات بچرخه:)
پاسخ:
واقعا اون دو هفته خیلی استرس داشتم :|

ممنونم. امیدوارم.

حالا هر کی از جریانات گوشی من خبر داره! میگه مواظب این یکی باش و ... . بدنام شدم رفت :))
ای کاش مینوشتین که چند تونستین بخرین
قیمت این گوشی تو ایران فک کنم 9یا10میلیون ناقابل باشه
پاسخ:
750 تا.

اینجا هم بهترین قیمتی که من تونستم با آف پیدا کنم 1079 بود. 

ولی خب در نهایت از گزینه ای که پیدا کردم بسیار راضی بودم :)
فقط مقرر بوده دو هفته دور از موبایل راحت باشی و اون بنده خداها هم هم انقدر اذیت بشن برای تعویض ال سی دی

گوشی قبلیت نقشه های شیطانی کشیده بودهااااااا

گوشی نو مبارک باشه

از اونجا که منم در حال جست و جوی خریدم میتونم بپرسم چه گوشی چه برندی و چه مدلی گرفتی؟
پاسخ:
اصلا اون دو هفته راحت نبود.
چون من برای اینکه گوشی فعال زهرا دستم بود؛ فقط سیم کارت انداخته بودم رو گوشی اون و هیچ شماره ای نداشتم و تلگرام و واتزآپ (که اینجا میشه خانواده م) رو نداشتم و فقط شماره مامانم رو ادد کرده بودم به واتزاپ زهرا و از اون برای ارتباط با خانواده م استفاده میکردم. اون دو هفته واقعا به من سخت گذشت :| و البته گوشی زهرا هم قیمتی بود و کلی مسئولیت و عذاب وجدان بابتش داشتم.

ممنونم عزیزم :)

Samsung S10