دردِ زِه
"درد است که آدمی را راهبر است.
در هر کاری که هست، تا او را دردِ آن کار و هوس و عشقِ آن کار در درون نخیزد، او قصدِ آن کار نکند
و آن کار بی درد در او را میسر نشود
– خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم، خواه نجوم و غیره.
تا مریم را دردِ زِه پیدا نشد، قصد آن درختِ بخت نکرد که:
او را آن درد به درخت آورد، و درختِ خشک میوهدار شد.
تن همچون مریم است، و هر یک عیسی داریم:
اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید،
و اگر درد نباشد، عیسی، هم از آن راهِ نهانی که آمده، باز به اصل خود پیوندد؛ الا ما محروم مانیم و از او بی بهره."
فیه مافیه، مولوی
(زه: زایش)
پ.ن: دوستام که ازم می پرسند اوضاع خوبه؟ میگم همه چی خوبه ولی خب رسیدم به بخش زایمان کارم :)) الان فهمیدم مولانا هم از همین اصطلاح استفاده میکرده :))
چقدر قشنگ بود. آفرین به مولانا.