غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

از ظرافتهای رفتاری

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۵ ب.ظ

ارتباطم با سوپروایزرهام این روزها به نسبت زیاد هست و اکثرا هم ارتباط نوشتاری هست. 

 

 

امروز متیو ازم پرسید که فلان چیز فلان کار رو انجام میده؟ منم گفتم: نه! (no!) همین!

بعد از اون موقع تا حالا همین جوری عذاب وجدان گرفتم که چقدر من بی مبالات جواب دادم. هیچ وقت تا حالا نشده من ازشون اینجور مستقیم حرف زدن رو ببینم. هر وقت جواب یه چیزی منفی هست خیلی تو زرورق پیچیده شده و بعد بهم تحویل دادن. 

 

 

هری یه پسر ۹ ساله داره. موقعی که مدرسه ها بخاطر کورنا تعطیل شد. ۲-۳ هفته بچه ها کلاساشون آنلاین بود. فرداش اومد گفت من پسرم دیگه مدرسه نمیره و home school هست بخاطر همین ۳ هفته مرخصی پاره وقت گرفتم و بنابراین ساعات جلساتمون تغییر میکنه. حالا سوالی که این وسط واسه من پیش اومد این بود که مگه یه بچه ۹ ساله چقدر واسه درس و مشقش وقت لازم داره آخه؟ مامانش هم هست خب! ولی خب هری معتقد هست که نباید از وقت خانوادش برای کار بزنه! 

 

یه بار هم اون قدیما که هنوز دانشگاه رفتن مد بود :)  ما یه جلسه خارج از برنامه همیشگی داشتیم که نیم ساعت قبلش هری نوشت که من یه مساله اورژانسی خانوادگی برام پیش اومده و مجبورم از دانشگاه برم. بعد تو جلسه بعدی اومد گفت تو محل  کار خانمم یه نفر خودشو از طبقه چهارم پرت کرده بود پایین و  خانمم ترسیده بود و نیاز داشت که از نظر عاطفی من ساپورتش کنم!

 

منم که دانشجوش هستم این ساپورت ها که شامل وقت گذاشتنش واسم و اینکه حواسش باشه ناراحت نشم از چیزی! یا اگر از چیزی ناراحتم تلاش کنه که هم حسی کنه رو میگیرم. 

 

واسه این چیزهاست که وقتی یه نه خالی میگم عذاب وجدان میگیرم که رفتارم درست نبوده! البته من تقریبا هر روز یه مدل سوتی دارم :| 

 

۹۹/۰۳/۰۸

نظرات  (۱۱)

صبا جان من برای این پستت بجای کامنت یه پست نوشتم:) بیزحمت بیا بخونش

پاسخ:
خودم هم باید برای این پستم یه پست تکمیلی بنویسم :)) 

بدی های هری، جهت قوت قلب دادن به کسانی که استاد راهنمای خوبی ندارند :)))

شوخی کردم کلا... :*

پاسخ:
:))

شما خیلی وقته ننوشتیدها. فکر نکنید ما حواسمون نیست!! :))

مسابقه کی از همه بدبخت تره رو واقعا درست میگین .😁😁بارها تجربه ش کردم 

پاسخ:
:|

منظورم اینه که وقتی مشکل داری اغلب یه جوری برخورد میکنن که انگار داری بهونه میاری نه اینکه واقعا بهونه باشه .این عدم همدردیه که ازار دهنده س  دقیقا هری برعکسش خیلی اهل همدردیه 

پاسخ:
درست میگید، تو ایران برخلاف اینکه مرسوم هست ملت تعارف میکنند و حرف مستقیم نمی زنند، ولی من برداشتم یه مدل دیگه س کلا، حالا جدا از مساله غذا و مهمونی و ... که واقعا تعارف میکنیم ولی تو محیط های کاری و آموزشی و حتی تو روابط رقابتی، حرف ها به صورت غیرمستقیم منفی زده میشه، یعنی با نیش و کنایه، یا مثلا تو دانشگاه و مدرسه استاد خیلی کم از شاگردش تعریف میکنه بعد که فارغ التحصیل شد میگه تو خوب بودی. کلا ما تعریف کردن و از نکات مثبت گفتنمون فقط در حد تملق مونده و بیشتر ترجیح میدیم ایرادها رو داد بزنیم.

تو همدردی که اکثرا مسابقه کی از همه بدبخت تره رو اجرا میکنیم :|

خودم هم متاسفانه هنوز به این مرحله نرسیدم که عاری از مواردی که گفتم باشم.

خوبیاش را خوب نوشته بودی :) بدیاش را کم نوشته بودی :))

خوشحالم که آدمهای دور و برت مهربان هستند و همدلی میکنند

پاسخ:
بدی های چی رو کم نوشته بودم؟

ممنونم از خوشحالیت عزیزم :*  امیدوارم آدم های دور و برم هم از بودن من در کنارشون خوشحال باشند :) 

هری امریکاییه یا من اشتباه میکنم ؟اینجا بعضی برای خونواده وقت کافی میزارن برای دانشجو هرگز !خوبه که هری اینقدر باشعوره و با احساسه شما هم اونجا حس این بچه های کارو داری که زندگی معمولی مردم واسشون لاکچریه 😀بمیرم واسه خودمون که توی دانشگاه نود و نه درصد موارد باید مشکلاتمونو سانسور میکردیم تا نگن اینم همش بهونه میاره اونوقت ایشون میشینه باهات همدردی میکنه .خوش به حالت  ...شما همونجا بمون و بزار بقیه زندگیت بهت خوش بگذره .جای ما رو هم خالی کن

پاسخ:
بلی آمریکایی هست.
 واقعا حس همون بچه های کار😃 گاهی عقده ای هم هستم حتی😆😆

خب وقتی خودش در مورد یه مساله ای می پرسه، من نمی گم همه چی عالیه و من چقدر خوشبختم، واقعیت رو میگم! بهونه رو وقتی میگن میاره که طرف بخواد رفتارش یا عملکردش رو توجیه کنه، من فقط یه چیزایی رو توصیف میکنم همین.

چشم🙂
۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۵ محبوب حبیب

در مورد استادم شاکله وجودیش اینطوریه. حالا این شاکله چطوری ریخته شده و چند درصد چی نقش داشته الله اعلم. منم نمی تونم سر در بیارم. 

ولی اصل کلام این بود که ریپلای کن دو تا پاراگراف توضیح بده. چنین استادی رو واقعا نبایست بهش یه نووو گفت. صرف یادآوری گذشته خودت و حال من :دی

پاسخ:
خدا کنه بتونی قلقش رو پیدا کنی :) و باهاش ارتباط موثر برقرار کنی.

:))

درستش این بود که بگم تا اونجایی که من اطلاع دارم نه!
۰۸ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۶ محبوب حبیب

سلام صبا جون

اقا یه لبخند کشدار به خاطر تفاوت سوپروایزرها. استاد من از دبیرستان تا دکترا آمریکا بوده و اتفاقا فرهنگش توی تعاملات اصلا ایرانی نیست.

من همه چیزو زرق ورق میکنم تا بگم! البته از ترس!! بعد یک No در جواب یه متن طولانی تحویل میده ادم نمی دونه چی به چی شد. 

لذا بایست استادت رو سرتاپا طلا بگیری. یعنی چی یه کلمه میگی نووو!! واللا. 

.....

پاسخ:
سلام عزیزم :)

قبلا هم در مورد استاد راهنمای ارشدم بهت گفتم. اوشون علاوه بر آمریکا یه مدت ۷-۸ ساله هم ژاپن بودن یعنی کشور تواضع و ادب و احترام. ولی اینقدر بی ادب بود که حد نداشت! تازه از یه خانواده به شدت سرشناس و فرهیخته بود. فارسی صحبت کردنش هم مخصوصا تو نوشتار اصلا قابل فهم نبود. من ترجیح میدادم انگیسی جواب بده. تازه من دانشجوی محبوبش بودم و بهترین حالت صحبت کردنش رو باهام داشت!

چقدر که من این روزها یادش میکنم :)) 


خلاصه که خواهر بنده تجربه همه چیز رو دارم و خوبی های هری هم برای این اینقدر واسم پررنگ هست که همش در حال مقایسه هستم. 

و به نظرم رفتار آدم ها تا یه حدی متاثر از فرهنگ کشورشون و تجربه هاشون از فرهنگ های دیگه هست از یه جایی به بعد خودشون هستند که تصمیم می گیرند چطوری باشند که واسه شون راحتتر یا بهتره! نه درست تر!  

چه جالب! فکر کنم این هری یه استثنا باشه یا بازم امثال اون اونجا زیادن؟... این پیچوندن نه توی لفافه من فکر می کردم خاص فرهنگ شرقی تعارفی ما باشه!!! چقدر دلم میخواد فرهنگ های دیگه رو به خوبی بدونم.... آدمها خیلی متفاوتند و خیلی تحت تاثیر فرهنگ هستند.... نگران نه نباش. اونها میدونن تو از کشور دیگه ای هستی و مدل رفتاری خاص خودت رو داری. حتی اگه از یه کشور دیگه هم نبودی آدمها زود همدیگر رو میفهمن که هر کسی چه طرز رفتاری داره و هر رفتارش چه معنی ای داره.

پاسخ:
اینجا کلا تا الان من رفتار مستقیم ندیدم و البته من فقط از جنبه مثبتش گفتم جنبه منفی ش این هست که گیج میشی که خب منظورش چی بود. یه بار داشتم برای جنی نق می زدم که از بس سوپروایزرهام سر هر چیزی حرف مثبت تحویل میدن من اصلا نمی تونم دیدگاه واقعی شون رو نسبت به خودم بفهمم. البته متیو کلا آدم کم حرف و کم احساسی هست !! اگر یه وقتی بگه یه چیزی خوبه من کلی خوشحال میشم! 
داشتم اینو میگفتم جنی هم گفت آره حق داری بعد خودش مثال زد که وقتی قراردادم عوض شده بود تو جلسه از رییسم پرسیدم خب ساعت کاری و ... حالا چطور میشه؟ بعد اون با همچین ذوقی گفت خیلی سوالت خوب بود که من خودم تعجب کردم! 

یا مثلا یه جوک هست که پلیس استرالیا به متهم ها هم میگه please!

یا مثلا من اگر تو خونه مون تو اتاق باشم و یه چیزی به مامانم بگم نشنوه مامانم میگه: " چی؟ نشنیدم!  یا من اصلا نمی شنوم چی میگی" خود منم از همین عبارات با دوستام و اعضای خانواده م استفاده میکنم. ولی جنی وقتی صدای بچه هاش رو نمی شنوه هیچ وقت من ندیدم بگه what! همیشه sorry darling  یا pardon me.  یا تو موقعیت های مختلف از بچه عذرخواهی میکنند. یا حتی مثلا میخوان مخلوط کن روشن کنند سگو از صداش می ترسه ازش عذرخواهی میکنند :) 


ولی خب یادمون نره من با آدم های محدودی و قشر محدودی تا الان سروکار داشتم و نمیشه بسطش داد به کل جامعه. 



راستش با این همه سوتی که من دارم فکر کنم تصویر نه چندان جالبی تو ذهنشون باشه!

 البته اینم بگم که در مقایسه با بقیه هری با من رسمی تر حرف می زنه. 

چقدر قشنگ! واقعا لذت بردم از حمایتش. 

پاسخ:
من کلا از دیدن اینکه اینقدر چندبعدی هست و تو همه بعدها هم قوی هست لذت می برم :)

اوه چقد دقیق! واقعاً اگه یه نفر اینجا بخاطر اینکه همکار زنش خودشو پرت کرده بره پیشش من میگم طرف یه تخته‌ش کمه :)) البته حتماً اونم متقابلا همچین حمایتی رو در آینده از خانواده‌ش و دانشجوهاش انتظار داره. 

 

 

پاسخ:
همکارش هم نبود. یه آدم غریبه بوده !! 

می دونی بعضی وقت ها یه چیزایی اینجا می بینم میگم ما یعنی آدمیم! اینا هم آدم هستند! 

و اینکه بعدا مثلا از من چه حمایتی رو انتظار داره؟ 

به قول دوستم پسری که ببینه پدرش اینقدر براش وقت می گذاره بزرگ شد و وارد یه رابطه شد عقده و کمبود نداره و اون هم همین مسیر رو ادامه میده و واسه خانواده اش و همسرش همینقدر وقت و انرژی می گذاره.  و خب چی بهتر از این؟!