غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

22 جولای ۲۰۲۵

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۴۶ ق.ظ

قرار بود امروز که روز کاری من نیست هم پرستار بیاد که من جبران کارهای عقب مانده رو انجام بدم که دیشب مسیج داد دخترش مریض هست و باید ببرتش دکتر و بعدش هم خونه خواهد بود. 

 

فقط امیدوارم تا فردا همه چیز اوکی بشه. من فردا ۵ تا جلسه دارم از ساعت ۱۰ تا ۲:۳۰!! 

 

از دخترک بپرسی ساعت چنده میگه : ده

اینجا و اونجا هم میگه!

و الان اشاره کردن رو یاد گرفته و به اشیا اشاره میکنه. 

 

دیروز پرستارش به فارسی بهش میگفت سلام! دخترک یه جوری مکث میکرد و بهش نگاه میکرد! که یعنی تو چرا به زبون ما حرف می زنی :)) خلاصه هی انگلیسی حرف می زد و هی وسطش میگفت سلام! دخترک متوقف و متعجب میشد :) خیلی بانمک بود. 

 

پرستار دخترک برام یه سری خوراکی به عنوان هدیه تولد آورده بود. مهربونیش و اینکه همه جوره تلاش میکنه محبت رو جبران کنه برام ارزشمنده. 

 

 

۰۴/۰۴/۳۱
صبا ..

بچه داری

نظرات  (۲)

:)

پاسخ:
:)

عزیز خاله .

پاسخ:
ساره عزیزم لطف داری مهربونم.

پست های وبلاگت رو خوندم و هر سری اومدم کامنت بگذارم یه چیزی پیش اومده. 

دیگه همین جا بهت میگم و همیشه هم گفتم تو اینقدر قوی و لایق و شایسته هستی که باید به احترامت تمام قد ایستاد! من همیشه تحسینت میکنم و اتفاقا نه آدم غرغرویی نیستی که خیلی هم صبوری و تحملت زیادی زیاده! اگر کمی بیشتر اهل گله و شکایت بودی و این همه مستقل و مدیر نبودی الان بقیه خانواده حتما یه فکری به حال بیماران میکردن.

به هر حال تویی که من می شناسم جنگجو هستی و دست از تلاش برنمی داری. به راهت ادامه بده. برات آرزوی روزهای آسونتر و روشن تر دارم و باعث افتخارم هست دوستی مثل تو دارم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی