غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

از همه چیز و همه جا!

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۳۷ ق.ظ

سلام دوستان گلم.


ببخشید کامنت ها رو جواب ندادم. گفتم یه پست بگذارم همه چیز رو توش توضیح بدم.


اول اینکه گوشیم چند وقت پیش از دستم افتاد و ال سی دی ش سوخت، البته نه همون لحظه، بلکه هر روز سایه تاریکی که روی صفحه ش بود بزرگ و بزرگتر شد. وقتی بردمش در مغازه و نشون دادم گفتم تعویض ال سی دی میشه 225 دلار!! که من اصلا حاضر نبودم چنین پولی رو بدم واسه یه ال سی دی، دوستان پیشنهاد دادن که اسکرین ش رو خودمون عوض کنیم و تا حالا با 60-70 دلار جمع شده و البته که هنوز کامل درست نشده، فعلا گوشی زهرا دست من هست با دسترسی محدود! اعتراف می کنم بدون گوشی فرقی با مرده نداری!! یعنی کلیه راههای ارتباطی ت با دنیا قطع میشه. اینجا که اگر یه جای جدید هم بخوای بری تقریبا غیرممکنه! 

برای من کتاب خوندن و فیلم دیدن و خانواده ام و مقدسات و بانک و ساعت و ... همه در گوشی خلاصه میشه!! 

و البته لب تاپ خودم هم سرناسازگاری گذاشته و  اصلا تو هیچ زمینه ای همکاری نمی کنه!! واسه همین فقط پیاماتون رو می تونستم بخونم!


---------------------

از ماه رمضان بگم.


فکر کنم دیگه نتونم روزه بگیریم و حسابی آب و روغن قاطی کردم و فکر میکنم هفته پیش هم که اصلا حال روحی م خوب نبود تحت تاثیر وضعیت گوارشی و به هم ریختگی هورمونی هم بود!


اما از تجربیات رمضان اینجا:


انجمن مسلمین دانشگاه یکی دوبار در هفته افطاری می ده، و حس خیلی خوبی داشت. هر سری هم یه کشوری اسپانسر میشه البته می دونید که بجز ایران :)


یه محله ای هست کلا ماه رمضان بازارچه خیابانی داره و بعد از افطار انواع غذاها سرو میشه، البته من نرفتم و میگن خیلی شلوغ هست و خیلی هم زنده.


جنی میگفت جاناتان گفته شاگردهای مسلمون من هم تو مدرسه روزه هستند، کلاس پنجم و ششم هستند.


هفته پیش رفتم تو آشپزحونه که آب بخورم آقای لی گفت شما که گفتید آب هم نمی تونید بخورید!! گفتم بله! هیچی نباید بخوریم و بنوشیم ولی من روزه نیستم! بعد خیلی تعجب کرد، دیگه وایسادم یه سری احکام رو واسش توضیح دادم و به سوالاش جواب دادم و بعد رفتم. 

یکی از بچه های گروه هم اون روز ازم پرسید کی شام می خورید! گفتم بعد از غروب آفتاب. بعد فرداش دید من دارم ناهار می خورم! قیافه ش شبیه علامت سوال بود!! تو جلسه امروز باید برم شفاف سازی کنم :))


دیروز هم رفته بودم میتاپ، همون اول با یه دختره که خیلی خیلی شیک بود شروع کردم به صحبت! 

*: جمله دومش کجایی هستی؟ 

ایرانی! 

*: روزه ای؟ . گفتم نه امروز روزه نیستم. تو کجایی هستی؟ گفت اندونزیایی هستم. توریست بود. جراح بود! سال دیگه قرار بود بیاد سیدنی کار کنه اومده بود یکی - دو ماه بمونه که دستش بیاد چی به چی هست.

عصر سر ایستگاه قطار وایساده بودیم داشتیم حرف می زدیم، دوباره بحث مون رفت به روزه! من اون موقع تازه ازش پرسیدم که مسلمونی یا نه! که گفت آره و اکثر میتاپ ها رو هم با روزه میرم!! بعد یه دختر چینی بود کنارمون یه کم سوال در مورد روزه پرسید. اولش که میگه وای خیلی وزن از دست میدین و دل درد می گیرد و ... بعدش که دختر اندونزیایی میگه روزه فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست و ...  بعد میگه فکر کنم روزه برای پوست خوب باشه :)) یعنی قیافه من و اون دختر اندونزیایی رو باید می دیدی!! کلا هیچ درکی از معنویت و دین و مسائل غیردنیایی ندارن! 


چند روز پیش هم شوآن گفت می تونم یه سوال ازت بپرسم! داشتم لیوانم رو پر آب می کردم! گفتم الان میخواد در مورد روزه بپرسه! ولی گفت من امروز فهمیدم مردای مسلمان می تونند همزمان 4 تا زن داشته باشند!!

من کلی توجیه کردم که تو کشور ما همچین چیزی روتین نیست و خیلی شرایط داره و همینجوری هم نیست و ... توقع من این بود که بگه وای چقدر فجیع و ... بعد میگه خیلی خوبه که !! بچه ها گفتن مثلا اگر مردی برای یکیاز زن هاش یه خونه می گیره برای اون یکی هم باید مشابهش رو بگیره و این یعنی اون مرد خیلی پولداره، میگم آره! میگه خب چه اشکالی داره ؟!! یعنی من فقط اینجوری بودم :|

به قول بچه ها واسه همین اخلاقاتون و قانع بودناتون به همه چیز هست که همه مردهای دنیا تمایل دارن با یه دختر شرقی ازدواج کنند!!


------------

چند وقت پیش جاناتان بهم گفت فیلم آرگو رو دیدی؟ گفتم نه! در مورد چی هست؟ میگه در مورد تسخیر سفارت آمریکا تو ایران و ماجرای فراری دادن 6 تا از کارمندهای سفارت هست. بعضی ها میگن ایران رو تو این فیلم بد نشون داده، اگر دوست داری ببینش و بعدا با هم در موردش حرف می زنیم. 

منم خیلی کنجکاو شد و  فیلم رو دیدم! خیلی جاهاش گریه کردم بخاطر واقعیت زشت حکومت مون! بخاطر اینکه فیلم نه تنها هیچ تحریفی نداشت بلکه کاملا صادقانه بود! با اینکه تنها فیلم رو میدیدم ولی یه جاهایی دلم میخواست از خجالت فقط استاپ بزنم و بگم نه اینجوری نیست ولی واقعیت و تاریخ یه چیزی دیگه میگفت و واقعا متاسف شدم. 


چند وقت پیش هم کتاب"دختری با 7 اسم" رو خوندم، خاطرات دختری هست که از کره شمالی فرار کرده، با خوندن این کتاب هم کم اشک نریختم! چقدر مردم کره شمالی شبیه مردم ایران هستند و چقدر تاسف خوردم به حال خودمون!


الن وقنی در مورد شیراز و باغ هاش و ... باهاش حرف زدم یه مستند از BBC واسم آورد در مورد باغ های اسلامی که یه بخشی از مستند Monty Don در مورد باغ های ایران و البته شیراز هست. با اینکه این بار جنبه مثبت کشور من بُلد شده بود بازم اشکم دراومد. از اینکه من از کشوری هستم که روز به روز داره به قهقرا میره. من از جایی هستم که در وضعیت فعلی هیچ انتخابی برای برگشت بهش ندارم. 


با بچه های چینی و عرب و ... که صحبت کنی اکثرا بعد از تموم شدن درسشون می خوان برگردن کشورشون، چون واسه شون بهتره، چون اونجا راحتترن, چون اونجا هر چی نباشه کشورشون هست. ولی با بچه های ایرانی که حرف می زنیم دنبال هر راهی هستیم که بمونیم! که برنگردیم! چون مجبوریم! چون جایی واسه برگشت نداریم. چون خانواده هامون با وجود دلتنگی آخر هر مکالمه می گن خوب شد که رفتی، یه کاری کن که بمونی و نخوای برگردی. 


اون موقع که ایران بودم و یکی که ایران زندگی نمی کرد در مورد مسائل ایران دلسوزی می کرد و نظر میداد می گفتم از بیرون گود نظر دادن آسونه! حالا که خودم ایران نیستم و از ایران دور شدم می بینم اینجا درد خیلی عمیق تره! خیلی! اینکه تو الان جایی هستی که مدام مقایسه میکنی! حکومت خودت رو با حکومت های دیگه، فرهنگ خودت رو با فرهنگ های دیگه! نحوه سلوک هم وطن هات رو با بقیه مردم دنیا! می فهمی عمق فاجعه فراتر از اونی هست که تو ایران می دیدی. حتی برای منی که به وحشتناک ترین مشکلات جامعه از همه لحاظی تو ایران اشراف داشتم و همچین بی خبر هم نبودم، این مقایسه و وضعیت بدتر هر روز ایران یه شوک هست.

شوکی که تو زندگی فردی من هم تاثیر داره، متاسقانه حکومت ایران باعث شده ما از خیلی از جهات با مردم دنیا فرق داشته باشیم. نمونه اش اینکه مثلا خیلی کم می تونی ایرانی پیدا کنی که اعتقادات مذهبی داشته باشه! البته بهتره بگم اکثر ایرانی ها به صورت افراطی ضد دین هستند!  یا حداقل من به تعداد انگشتان دستم هم هنوز آدم معتقدی ندیدم!  و اون معناگرایی هایی که جدای از مذهب همیشه برای من ارزش و زیبایی بوده واسه آدم های اینجا بی مفهومه! و این یعنی تو باید یه بخشی از زیبایی های زندگی ت رو بگذاری کنار و بعد با آدمها ارتباط برقرار کنی. یعنی اینکه منی که میگم دل کندن پیشه م شده، باید از این به بعد پیشه م هم باشه.  یعنی اینکه حتی ممکنه من هم یه روز بشم شبیه بقیه آدمها!! یعنی احتمال اینکه کسی شبیه تو به دنیا نگاه کنه نزدیک به صفر هست.

اینکه میگم بی احساس شدم منظورم این نیست که من درکی از دلتنگی و دلسوزی و عذاب وجدان و ... ندارم. من کاملا غرق در همه این احساسات هستم. ولی باید خودم رو قوی نشون بدم. باید خودم رو بزنم به اون راه! آخر همه افکارم هیچ هست! هیچ کاری از دستم برنمیاد جز اینکه بگم حالا ولش کن، بعدا یه طوری میشه! باید فقط به این هفته فکر کنم و حتی فقط به امروز.

همه اینها تمرین هایی هست که تو رو تبدیل می کنه به یه آدم بی احساس و رباتی که درکش از زندگی فقط ارزش های مادی هست. آدمی که فکر میکنه این خودش نیست که زندگی میکنه. 

۹۸/۰۲/۳۰

نظرات  (۲۰)

سوای این متن که به عنوان کسی که ایران زندگی نمیکنه باهاش موافقم نظرات بعضی از کامنت گذار ها خیلی برام عجیب هست. که چطور ظرف از همچین متنی همچین برداشتی رو داشته. شما واقعا آدم صبوری هستی و وقت میذاری. خود من اصلا توجیه نشدم برای این صبر و وقت..

پاسخ:
راستش الان رفتم یه نگاه انداختم! الان به نسبت اون موقع صبرم بیشتره، اون موقع خیلی هم صبور نبودم!!
سلام صبا جان. خوبی؟ عیدت مبارک. گوشی ات چطوره؟
پاسخ:
سلام عزیزم. ممنونم. شما خوبی؟
عید شما هم مبارک گلم:*

گوشی م قصه اش مفصله😀 یه پست لازم داره با عنوان قصه گوشی ام😆
۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۳ محبوب حبیب
سلام صبا جون 
کتاب و فیلم رو گذاشتم تو لیست که ببینم و بخونم بعد میام دوباره سراغ این پست. البته خودت میدونی این بعد یعنی خیلی بعد
پاسخ:
سلام محبوب خانم سرشلوغ گل :*

خوبی عزیزم؟

شما همین که تا اینجا هم تشریف آوردید کلی خوشحال مون کردید. 

امیدوارم شادی و موفقیت در انتظار خودت و خانوادت باشه عزیزم:*
حدود ده سال قبل مشکلی برام پیش آمد که همه زندگیمو تحت شعاع قرار داد، فارغ تحصیل شده بودم کار گیرم نمیامد ، ازدواجم طلسم شده بود مشکلات عدیده تحقیر و گوشه گیری ، از خدا دور شده بودم مشکل رو خودم ایجاد کرده بودم ، رفته بودم سراغ انواع کتابهای روانشناسی و انواع و اقسامش ، حتی رفتم جای روان شناس ولی فایده نشد ، فقط فقط خدا به دادم رسید وقتایی تو زمستون تو حیاط خونه با دل شکسته به خدا التماس میکردم که نجاتم بده ، خدا آروم آروم کمک کرد ، بعد که خوب شدم کارخوب دولتی پیدا کردم واستخدام رسمی شدم ، یک سال بعدش ازدواج کردم در عرض سه سال خدا دوتا بچه زیبا و خواستنی داد ، خانه و ماشین و همه چیز ، همه اینا بعد سی و پنج سالگی داد ، الان شاید مشغله و کارم چند برابر سالهای قبل هست ولی حتی یک لحظه دوست ندارم برگردم به اون سالها ، رازی که بین من و خدا بود و خودش به دادم رسید بدون اینکه کسی بفه۸ه ، صبا جان من تو همین ایران زندگی میکنم با تمام تنگ نظری های محل کارم ، دوست و آشنا ، ولی از 365روز شاید تعداد روزایی که خوب و عادی خیلی خیلی بیشتر از روزهای پردردسر ، پس باید شکرگذار باشم -به نظر من خدا میتونه هر محیطی رو تبدیل به جهنم کنه یابهشت - به هرحال کاملا موافق مشکلات و بی تدبیری هستم ولی باید از خودمون شروع کنیم و بعدم بچه هامون برای بهتر شدن فرهنگ. بهترین تقدیرها رو بذاتون آرزو میکنم ،
پاسخ:
ممنون که خلاصه ای از زندگی تون رو اینجا گفتید. امیدوارم لطف خدا هر روز برای شما و خانواده تون بیشتر و بیشتر بشه و هر روز بیشتر از زندگی لذت ببرید.


مریم خانم:

ماه اولی که من اومده بودم خونه جنی، به نظرم نور خونه تو شب کم بود، من دو تا آباژور و یه لامپ رو با هم روشن می کردم، بازم به نظرم تاریک بود، نه فقط اتاق خودم که همه جای خونه! دنبال این بودم که برم یه لامپ قوی تر بخرم، ولی هر سری یه چیزی پیش می اومد، یا یادم می رفت، یا تنبلی می کردم و آخرش نخریدم. 
الان 8 ماه گذشته؛ من فقط یه آباژور روشن میکنم، و چند روز پیش داشتم فکر می کردم که کاش آباژور دیمر داشت و میتونستم نورش رو کمتر کنم. 
من به شرایطی که دارم توش زندگی میکنم چه خوب ، چه بد، چه درست، چه غلط عادت کردم.

همه زندگی ما همین هست، خیلی زود عادت میکنیم. خوبی ها به چشممون نمیاد و بدی ها قابل تحمل میشه و دردی که روزهای اول واسه مون داشت رو بعد از یه مدت دیگه نداره! و اصلا شاید مثل قضیه این لامپ معکوس شد کلا!

من اینجا از چیزهای می نویسم که این روزها به چشمم میاد، شاید به نظر شما غر زدن بیاد، شاید ناسپاسی و ناشکری و سیاه نمایی ایران. ولی هیچ کس اندازه خودم نمی دونه که من تا چه حد برای حتی سختی های زندگیم تو ایران هم سپاسگزار بودم و هستم. چه برسه برای زندگی اینجا. من می نویسم چون میخوام روند تغییر افکارم رو دنبال کنم. من با صبای 10 سال پیش کلی فاصله دارم ، صبای 10 سال بعد هم با امروزش قطعا فاصله داره.

اینکه عمومی می نویسم و مقایسه میکنم واسه این هست که فکر میکنم کسانی هستند که مثل من این تفاوت ها و شباهت ها واسه شون قابل توجه هست و نگاهشون به زندگی تا حدود شبیه من هست. عمومی می نویسم که اگر کسی دوست داشت بدونه خارج از اون مرزهایی که خودش برای خودش ساخته یا جبر جغرافیا براش ساخته مردم چطوری زندگی میکنند و اگر نکته مثبتی توش می بینه تو زندگی خودش ازش استفاده کنه و اگر نکته منفی توش هست سعی کنه تو زندگی خودش چنین چیزی رو تکرار نکنه. 

و البته که همه اینها از زاویه دید من هست و احساس من، طرز فکر من و آسیب هایی که در گذشته دیدم توی برداشتم از مسائل تاثیر داره و این خواننده هست که باید عاقل باشه و بتونه نوشته های من رو تصفیه کنه. 

و البته که من تا ندونم شکل دیگه ای هم میشه زندگی کرد، به فکر به چالش کشیدن زندگی فعلیم و ارتقاء ش نمی افتم. و از دید من بد نیست در مورد حکومت های دیگه و شیوه اداره شون هم بدونیم. آگاهی اولین قدم تغییر و رشد هست.

مرسی بابت معرفی سایت تعمیر؛)
با توضیحی که دادی میبینم والله چه سوالی بود من پرسیدم! مخصوصا وقتی پرسیدم شوآن منحصربفرده !!!!! ها ها ها 
پاسخ:
خواهش میکنم عزیزم :)


من همیشه این مثال در مورد دوستان چینی میزنم که اگر 10% شون هم فلان خصوصیت رو داشته باشند میشه دو برابر جمعیت ایران!! خیلی نمیشه جامعه شناسی شون کرد :)) خیلی ان :))
می فهمم که صادقانه می نویسی ولی دست روی مسایل حساسی گذاشتی. تمام چیزهایی که ایرانی های علاقمند به وطن در سال اول زندگی خارج از کشور باهاش به شدت درگیر میشن. بی دینی هموطن ها. فیلم های مربوط به ایران با نگرش متفاوت. تفاوت فرهنگ با بقیه دنیا و زندگی روزمره غیر ایرانی ها
امیدوارم بدون یأس و کرخت شدن از این مرحله عبور کنی و بتونی برای خودت هضمش کنی.فکر می کنم خواندن تاریخ بقیه کشورها مشکل گشا باشه
پاسخ:
لیلی جان من هر چیزی که به چشمم بیاد و ارزش نوشتن داشته باشه امی نویسم اینجا. این جوری نیست که دنبال مسائل حساس باشم. من گفتم تو این وبلاگ از افکار و احساساتم می نویسم. هر جا که احساس کنم که فکرم درگیر می شه ازش می نویسم و البته که تازه نه از همه چیز، حیلی چیزا رو وقت نوشتنش رو ندارم. 

یک دلیل دیگه ی نوشتن هم این هست که برام ثبت بشه چه چیزهایی یه روزهایی دغدغه ام بوده.

ممنونم از پیشنهادی که دادی (گل)
عه گوشی شوهر من هم چند ماه پیش همینجور شد، ظرف کمتر از یکماه کل صفحه سیاه شد، پارسال شب عید گوشی را یک و نیم خرید چهارماه بعدش که اینطور شد برای تعمیر و عوض کردن صفحه اش گفتن یک و دویست:(( خلاصه گوشی را همونطور انداخته تو کشو و گوشی قبلی را دست گرفته:(( بعنی زورش اومد پول همون گوشی را بده برای تعمیر.... بهش بگم ببینم این روش تو روی گوشی اش جواب میده؟ 
چقدر شوآن طرز فکرش برام عجیب بود؟ کلا تیپ اینها اینطور فکر میکنند یا بین چینی ها شوآن منحصربفرد است؟ 
پاسخ:
این سایت آموزش تعمیر همه چیز من جمله گوشی رو داره، همراه با ویدئو:


میتونید گوشی همسرت رو توش پیدا کنید و یه بررسی کنید ببینید ارزش درست کردن داره یا نه.

-------------------------

والا زری جان چین یک میلیارد و سیصد و نود و خورده ای میلیون نفر جمعیت داره تا اونجایی که من میدونم؛ یعنی 8 رقم آخر جمعیتش هنوز از جمعیت ایران چند میلیون بیشتر هست، پس من حتی اگر با 100 نفرشون حرف بزنم و همه شون مثل شوآن فکر کنند بازم نمیشه نتیجه گیری کرد که این طرز فکر غالب هست یا نه :) ولی در حالت کلی شیوه زندگی شون و موفقیت شون در تجارت نشون دهنده اهمیت مسائل اقتصادی توی فرهنگشون هست و خب احتمالا درجه این اهمیت بین شون خیلی کم و زیاد داره و حالا اینکه اقتصاد براشون مهمتره یا کانون خانواده و ... خیلی بحث تخصصی میشه. پس بیا ولش کنیم کلا :)))))



مشکل نوع جهان بینی مادی هست که حتی دین مختص باید در خدمت دنیا باشه و بس ، نماز و روزه و گاهی هم کمک به هم نوع ، حالا این وسط مسیحی و مسلمون و یهودی و بی دین هم مهم نیست فقط مهربون باشیم و بس ، قوانین بین المللی !! کدوم قانون ! واقعا حرف شما خنده دار نیست ، این همه جنگ و خونریزی که تحمیل میشه کی ایجاد میکنه؟ اصلا به استعمارگری غرب اعتقادی دارین ؟ این رهبران آزادی خواه مثل گاندی و چکوارا و ... براچی جنگیدن و کشته شدن !! این که یک عده خاین و احمق و پولپرست حاکمیت ایران رو بدست گرفتن و راه انقلاب رو منحرف کردن شکی نیست ولی چرا این همه خون پاک رو زیر سوال میبری؟ این همه رشادت و انسانیت و معجزه رو نادیده گرفتین ؟ شما که به بله قربانگویی شدید اعتقاد دارین چرا فرار کردین از کشور ؟ چرا تحمل زورگویی اداره رو نداشتی ؟ اصلا علت جنگ عراق رو میدونی ؟ یا فقط ماهواره و شبکه خارجی خط میدن ، چرا ملت این همه ساده و جوگیریم؟چرا انتظار داری زیز بیرق امپریالیسم باشیم و به سعادت برسیم آ
پاسخ:
سرکار خانم

من اینجا نمی نویسم که به تصورات شما در مورد خودم جواب بدم.

شما حق دارید هر جور دلتون می خواد از نوشته های من برداشت کنید. ولی از من توقع نداشته باشید که تک تک تصورات شما در مورد خودم رو تایید یا رد کنم. 
من نمی دونم شما کی هستید، چند سالتون هست و چه ارزشهایی داشتید و دارید، از چه فرهنگ و سطح اجتماعی هستید، اطلاعاتتون در مورد من غیر از نوشته هام از کجا میاد، اطلاعاتتون در مورد سایر مسائل سیاسی و اجتماعی و اعتقادی از چه منابعی هست؟!!
پس اگر کمی منصف باشید بهم حق میدید که دلم نخواد با یه اسم مستعاری که خشمگینه و ظاهرا هیچ هدفی جز متهم کردن من نداره بحث کنم. 

پیروز باشید. 
برای آمریکایی ها اشک ریختی؟ واقعا آدم میمونه چی بگه ، این همه خون ریخته شده که تو نود درصدش دست استعماری غرب و آمریکا به خون آلوده هست ، بیشترین تولید سلاح گرم توسط آمریکاست ، بعد شما واسه جاسوسای آمریکایی اشک ریختی، آقا ایران بد ولی دلیل خوبی آمریکا نیست ، سربازای آمریکایی و غربی از جمله استرالیا تو تمام جنگهای خاورمیانه حضور دارن ، کاش به نسل کشی یمن ...متاسفم برای هموطنام که ایجور جوگیر میشدن که حق و ناحق رو قاطی میکنند ، همین چند وقت پیش بود که شهروند استرالیای 50نفر از مسلمانوای یک مسجد رو قتل عام کرد .
پاسخ:
نه خانم! برای ایرانی اشک ریختم که حاکمانش همون دانشجویانی هستند که به سفارت حمله کردند و الان بچه هاشون در حال خوشگذرونی و نه زندگی معمولی در آمریکا هستند. 

برای کشوری اشک ریختم که حمله تروریستی و نقض قوانین بین المللی رو جزو افتخاراتش می دونه و از موضعش هم کوتاه نمیاد. برای کشوری اشک ریختم که یک عده جوگیر و افراطی بدون اندکی تعقل و تدبر و فقط به صرف جوگیری هزار مشکل بین المللی و  8 سال جنگ و انواع مشکلات فرهنگی و اقتصادی رو بهش تحمیل کردن، برای مردمی اشک ریختم که همه اینها رو رحمت و تقدیر الهی می دونند. برای مردمی اشک ریختم که انگشت اتهام شون به سمت همه دنیاست و خودشون رو قوم برتر می دونند. برای مردمی که قضاوت کردن و حکم صادر کردن و فتوی دادن بی اساس براشون راحتتر از آب خوردنه و برای خیلی چیزهای دیگه ... 


ببخشید ولی نتونستم نخندم به این حرفتون :

سربازای آمریکایی و غربی از جمله استرالیا تو تمام جنگهای خاورمیانه حضور دارن
 همین چند وقت پیش بود که شهروند استرالیای 50نفر از مسلمانوای یک مسجد رو قتل عام کرد .


احساس کردم که من رو در  قتل عام اون مسلمونا بخاطر زندگی تو استرالیا شریک می دونید :))))  و البته در تمام جنگ های خاورمیانه و... :))) 

احتمالا در جریان هستید که چند هفته بعد از اون ماجرا حداقل 300 تا مسیحی روز عید پاک تو کلیساهای مختلف تو سریلانکا قتل عام شدند. اون موقع حق و ناحق قاطی نشد؟!! 


وای نه شما هم گوشیت خراب شده؟ :(((( خیلی حس بدیه. من تابستون ال‌سی‌دیم شکست و حدود یه تومنی خرج برداشت برام. ولی خب خداروشکر بالاخره با تعویض درست شد. 
این تفاوت ۶۰ دلار تا ۲۰۰ دلار یعنی دستمزد بوده؟ 

---
:))))) البته تو ایران هم درک بعضیا از روزه فقط در حد رژیم و لاغریه. و مثلاً میگن ما که لاغریم واسه چی روزه بگیریم. البته منکه تا حالا ماه رمضون لاغر نشدم D: 
---
شرایط بدیه. فقط فک میکنم از فکر کردن بهش طفره میریم. چون داریم هرروز و هر لحظه تو این کشور زندگی میکنیم. و مهمتر از همه خانواده و تعلقاتمون همه اینجان. 

آخ اینکه گفتی ایرانیا ضددین شدن چقد نشست تو دلم. واقعا ...
پاسخ:
بلی دستمزد بود و البته اینکه ما مجبور شدیم ابزار هم بخریم. خود ال سی دی هنوز کمتر بود.

خیلی بده گوشی آدم خراب بشه، خدا رو شکر که گوشی تو درست شد. امیدوارم واسه منم درست بشه. (گل برای حسنای گل)
۰۱ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۳۸ مامانی و چهارتا نینی
صبا استرس آدمو نابود میکنه دلم ارامش میخواد بدون دغدغه ادم زندگی کنه 
من أز دی ماه سال گذشته تا الان همش استرس داشتم  بهمن ماه رسما نابود شدم چند ماه رو پروژه کار نکردم واقعا نمیتونستم أصلا نمیتونستم جز دخترم به چیزی فکر کنم بعدش هم ازدواج داداشم و ....
إز دی ماه فقط استرس تحمل کردم تا الان ،الانم پروژه ! فقط دلم میخواد برم یه جا ک استرس نباشه 
خدا قوت به کسی که میتونه خوب مدیریت کنه نه من که همش قاطی میکنم و کنترلم أز دست میدم و عصبانی میشم همشم أز استرس  
وای صبا این پروژه تمام بشه من عمرا سراغ پژوهش برم عمرا تا چند سال مقاله بی مقاله داغون شدم ....
برام خیلی دعاکن 
پاسخ:
آخی عزیزم. 

درک میکنم که استرس چقدر مخرب هست. اکثر آدم ها درگیر انواع مختلف استرس در روزهای مختلف زندگی شون هستند. 

من که راهکار خاصی بلد نیستم! جایی هم بلد نیستم که بشه رفت که استرس نباشه :)) وگرنه می رفتم :) و بهت توصیه می کردم تو هم بیایی :))

خلاصه فقط می تونم باهات همدردی کنم و بگم همه همینیم :)) خدا رو شکر همش می گذره :)

این پروژه هم تموم میشه عزیزم. خدا رو شکر که بچه ها سلامتن. امیدوارم برادرت هم تا همیشه خوشبخت باشند.

خیلی زیاد موفق باشی سعیده عزیز:* 


۰۱ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۰۷ مامانی و چهارتا نینی
سلام عزیز دلم 
هم خوبم هم خوب نیستم 
استرس این پرژه منو نکشه خوبه 
خداروشکر بچه ها خوبن و آیشین کاملا خوب شده 
تنها چیزی ک حالمو خوب میکنه تو این روزای پر استرس فقط حال آیشین که میبینم خدا دعاهام قبول کرده ... 
الان دارم قران میخونم سوره کهفم 
باید برم پور بچه هارو بیدار کنم 
خیلی خیلی التماس دعا 
پاسخ:
استرس پروژه :) فقط می تونم بگم درکت میکنم. امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره و نتیجه عالی بگیری.

خدا رو شکر که بچه ها و آیشین دسته گل خوبه. الهی همیشه شاد و سالم باشند.

ماشالله به این همه انرژی ت عزیزم. خدا قوت.

در پناه خدا باشی. (یه عالمه گل)


۰۱ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۰۶ مامانی و چهارتا نینی
سلام عزیز دلم انشالله همیشه خوب باشی عزیزمممممم 
خیلی مراقب خودت باش 
راجع به وضعیت ایران یاد این شعر شاملوی عزیزم افتادم 
احساس میکنم در هر کنار و گوشه این شوره زار یاس
چندین هزار جنگل شاداب ناگهان می روید أز زمین 
آه ای یقین گمشده أی ماهی گریز
در برکه های آینه لغزیده تو به تو 
من آب گیر صافی أم 
اینک به سحر عشق 
أز برکه آینه راهی به من بجوی 
........
کاش واقعا راهی پیدا بشه کاش دنیا فقط تو ردیف و قافیه خلاصه میشد صبا 
کاش دنیا فقط چای و کتاب و شعر بود کاش مردم غم نداشتن 
.......
برام صبا خیلی دعاکن استرس دارم خیلی 
تو دعاهات منو فراموش نکن 
پاسخ:
سلام عزیزم.

خوبی گلم. دسته گلات خوبن؟

کاش: کاش دنیا فقط چای و کتاب و شعر بود کاش مردم غم نداشتن ، کاااااش

محتاجم به دعا عزیزم. قابل باشم چشم. 
سلام 
قبلا هر کی راجع به ایران اینطوری صحبت میکرد جبهه میگرفتم 
ولی حالا هیچی برای دفاع ندارم بخصوص که شما خیلی صادقانه مینویسید

افسوس که راهی جز موندن و الکی دلخوش بودن نداریم 

پاسخ:
سلام.

مرسی که حداقل متهمم نمی کنید به سیاه نمایی :)
سلام :)
برای مشکل گوشیتون، فک کنم از این پلن های شرکتای سیم کارت میتونین استفاده کنین و ماهیانه ی پول کمی بدین.
بعضی از این پلنا گوشی روشه که سیم کارت لاکه روش.
احتمال زیاد تو استرالیا هم باشه از اینا.
پاسخ:
سلام. 

ممنون از پیشنهادتون. (گل)

من همین الان پلن یک ساله برای سیم کارتم دارم (یعنی دو هفته قبل از سقوط گوشیم یکساله ش کردم)و در حالت کلی هم اگر شما خودت گوشی جدا بگیری خیلی بهتر هست. 
سلام صبا جان. خوبی؟ طاعاتت قبول
برای خراب شدن گوشیت خیلی متاسفم. امیدوارم به زودی صاحب یک گوشی نو بشی. متاسفانه من هم خیلی مسائل روزانه ام و برنامه ریزی هام به گوشیم گره خورده و لذا میفهمم چقدر گوشی نداشتن سخخخخخته..
امیدوارم طاعاتت در نیمه اول ماه رمضان قبول باشه و از نیمه دوم ماه رمضان در جهت آرامش خودت سود ببری، برای روزه گرفتن هم فشار بیش از حد به خودت وارد نکن. خدایی نکرده اگر مشکلات جسمی برات به وجود بیاد اذیت میشی...
شفاف سازی در مورد علت روزه نگرفتن خیلی سخته:)))
نظر شوآن در مورد تعدد زوجات :))))) یعنی تصورش از همسر کسی است که ساپورت مالی انجام بده؟!
در مورد مسائل ایران هیچی نمیگم چون قلبم فشرده میشه :(((
پاسخ:
سلام عزیزم. شما خوبی؟ 

هیچ خبری ازت تو وبلاگ خودت نیست! 

فعلا نمی خوام صاحب یک گوشی نو بشم :)  اصلا خرید گوشی تو برنامه م نبوده ، امیدوارم فعلا تو برنامه م نیاد :)   البته قطعا می تونم گوشی کادو بگیرم ;) ولی اون هم خیلی بعیده و بخاطر همین امیدوارم گوشی خودم درست بشه :)

ممنون عزیزم. همچنین طاعات و عبادات شما.  روزه گرفتن اینجا فشار آنچنانی وارد نمیکنه چون هوا گرم نیست و 12 ساعت هم طول مدتش هست ولی خب فکر میکنم اگر ایران می رفتم دکتر می گفت نباید روزه بگیری و من هم بهمون دلیل فعلا عید فطر اعلام کردم :))

کلا چینی ها بیشتر تو کار اقتصاد و مسائل اقتصادی هستند و دنیا رو از این زاویه نگاه میکنند :))  البته هندسام هم باید باشه ها :))))) 

مهتاب خانم فقط این لینک رو ببینید:

ب منم گفته بودن آرگو زیاده روی کرده ولی من ک دیدمش فک میکردم حتی عمق فاجعه رو نتونسته بهتر نشون بده ینی بازم جا داش ک بدتر نشون بده تا به واقعیت نزدیکتر شه.
یه فیلمی هم هس اسمش سپتامبر آف شیرازه. اونم اگه خواستین ببینین راجب همین موضوعه.

اینو واقا قبول دارم ک ایرانی ها دارن شدیدا ضد دین میشن. حتی آمار جمعیت آتئیستا هم خیلی روند رشدش زیاد شده طی این سالا. بنظرم شاید اسلام برا عربا خوب بوده باشه ولی واقا ایران رو نابود کرد.

بنظر من شما فقط باید ذهنتون رو از ایران همه اینا دور کنین و لذت ببرین از زندگی. کلا بیخیال ایران و ما بشین. چون جز غصه خوردن کار دیگه ای نمیشه کرد برامون
پاسخ:
منم نظرم در مورد آرگو همین بود!! 

مرسی از معرفی فیلم، حتما می بینمش.

من اصلا کاری ندارم اسلام برای کی یا چی خوب بوده یا هست! ولی با دین اجباری 100% مخالفم. کلا هر چیز اجباری غلطه از دید من!
نتیجه این دین اجباری شده ایران فعلی! 


من اگر خانواده ای تو ایران نداشتم شاید می تونستم ذهنم رو از ایران دور کنم ولی الان عزیزترین افراد زندگی من در ایران زندگی میکنند.  بعدشم اونجا کشور من هست. منم حق دارم بتونم تو کشورم زندگی کنم.

عزیزم
همه حرفات و احساساتت رو درک میکنم.
منم قبلا که این حرفهارو از دیگرانی که مهاجرت کرده بودن میشنیدم میگفتم اینها غرب زده شدن و فلان و بهمان
با اینکه مهاجرت نکردم و ایران زندگی میکنم، از وقتی بیشتر دارم دقت میکنم
بیشتر دارم بدی ها رو میبینم
بیشتر دارم اقتصاد و ارامش و سیاست هارو میبینم
بیشتر دارم درد میکشم.
بیشتر دارم به این نتیجه میرسم که بدیهاش بیشتر از خوبیهاشه و هر روز خوبیهاش داره به سمت صفر شدن پیش میره.
و بیشتر ایرانی ها هر روز دارن به سمتی میرن که سوالشون از خدا اینه: نمیشه اون لک لکی که مارو اورد برای مامان بابامون، مارو توی ایران نمینداخت پایین میبرد یه کشور دیگه؟
پاسخ:
وضعیت این روزهای ایران که نیاز به مهاجرت نداره وقتی فشار اقتصادی تا این حد شدید شده که نیاز به دلیل و مدرک نیست.

نمی دونم چی بگم. کاش راهی بود که می شد وضعیت رو بهتر کرد. 
نمیدونم چرا همه میخوان ایران رو بد جلوه بدن.مخصوصا شما.ایران هرچی که باشه وطنه و وطن دوست داشتنیه.اعتقادات مذهبی هم باید توی دل ادم باشه نه زبون و ظاهر