غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

ره تحقیق بجوی!

چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۵۲ ق.ظ

وقتی در ریسرچت کانهو حمار در گل گیر کرده ای و کم مانده که سر به بیابان نهی! و جناب حافظ اینگونه دلداری می دهد: 



ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی


من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی :(  


بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز


دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی


سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن


ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی


دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر


از در عیش درآ و به ره عیب مپوی


شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار (حافظ جان اینجا زمستان است و در دیار شما بهار:( )


بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی


روی جانان طلبی آینه را قابل ساز


ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی


گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گوید


خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی


گفتی از حافظ ما بوی ریا می‌آید


آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی




خدایا بیابان های استرالیا را نزدیکتر قرار بده :)

۹۸/۰۳/۲۹

نظرات  (۸)

۰۴ تیر ۹۸ ، ۰۹:۲۱ محبوب حبیب
پس حافظ خوب اومده :) دلداری داده دیگه. اینکه ره تحقیق خوبه بجویی. 
بنده خدا هم دانش تخصصی بیوانفورماتیک نداره که، چه انتظاری داری :دی

صبا جونم نگران و مضطرب نباش. تحقیقات صبر زیاد میخواد. ماشاء الله تو هم که خیلی صبوری. پیدا میشه مسیر. صبر کن یه کم
اینکه گفتی تو تعریف مساله موندی، منظورت رو دقیق تر میگی. شاید کمکی ازمون بربیاد.
یعنی بین چند تا راه موندی که توی کدوم مساله تزت رو تعریف کنی؟ 
راستی من یه کوچولو تز ارشدم به بیوانفورماتیک مرتبط بودها. 

پاسخ:
مرسی از همه حرف های خوبت دوست خوبم :*

باید چند روز دیگه بگذره تا بفهمم کجا هستم. 

بعدش اگر لازم شد میام توضیح میدم. 
۰۳ تیر ۹۸ ، ۰۸:۰۴ محبوب حبیب
سلام صبا جون
بهترین کار اینه که از مساله ات فاصله بگیری‌. کمی به خودت وقت بده. ان شاالله راه حل رو خدا برات فراهم میکنه.
یادته بن بستهایی که بارها بهشون برخوردم رو، رها کردم بعد فکر کردم من اینجام اصلا؟ (منظورم تو این نقطه از حل مساله) و بعد دیدم راههای دیگه ای هم هست‌. 
پاسخ:
سلام دوست جانم گلم :*

نمی دونم محبوب جون فاصله کار رو درست میکنه یا نه؟! چون مشکل من ریشه ای هست و تو تعریف مساله و نه یه بن بست واسه پیدا کردن راه حل مساله.  

فعلا که نمی دونم باید چیکار کنم! :|  و بسیار هم کلافه و مضطرب هستم. 


۰۲ تیر ۹۸ ، ۰۹:۳۱ آوای درون
دعا میکنم کارهات به بهترین شکل ممکن پیش بره صبا جان :*
پاسخ:
عزیزدلمی حورا جونم. لطف میکنی.

امیدوارم دلت همیشه شاد باشه :*
۰۱ تیر ۹۸ ، ۱۱:۳۵ آوای درون
:))))
حافظ هم میگه برو دنبال پژوهش و تحقیق، انشاالله همه چیز درست میشه :))
پاسخ:
حافظ از یه سری چیزا خبر نداره 

دعا لازمم دعا کن حورا جان :*
۲۹ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۱۷ مامانی و چهارتانینی
دقیقا منم الان تو شرایطی هست که مثل حمار محترم تو گل گیر نموده ام ،قطعا اگه بچه ها نبودن به سمت بیابون راهی میشدم ، ازبس بی خوابی کشیدم احساس میکنم مغزم منجمد شده باشد که من اینقدر عاشق پژوهش نباشم !!!! خدا فقط خودش ختم بخیر کنه و تمام بشه و من نفس بکشم فقط نفس بکشم 
پاسخ:
پس تو هم همدرد منی.

من این روزها شبیه زامبی ها شدم :))

امیدوارم که بزرگ بشیم یادمون بره. دیگه طور دیگه ای بلد نیستم امیدواری بدم :)

مشکل من دقیقا اینه که خیلی هم دوستش دارم لامصب رو :))) 


:)))))) حافظ شعرش طنز نیست ولی فالاش همیشه آدمو به خنده میاره. ره تحقیق بجوی از کجا آورد آخه؟ 
پاسخ:
راستش من اصلا خنده م نگرفت! 
من توقع داشتم بگه غصه نخور امشب بهت الهام میشه چه گِلی به سرت بگیری:)

 ولی کلا یه جوری جواب میده انگار همین میز بغل دستی من نشسته و از همه چیز خبر داره :))
بیت یکی مونده به آخر جواب داده: 
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
پاسخ:
تا به گل توفیق بوییدن برسه من مثل هاجر باید 7 بار بیابان های استرالیا رو مثل سعی صفا و مروه برم و بیام :)
:))))
پاسخ:
:))