اعضای جدید!
مهرسا قراره چند وقتی سیدنی نباشه، بخاطر همین نصف گلدوناش رو آورده که من نگه شون دارم تو این مدت. ۱۳_۱۴ تا گلدون هست که چند تاش شمعدونیه و کلی اتاقم خوشکل شده و فضاش تغییر کرده.
از دیشب هم یه هاپو کوچولو اومده و باهامون زندگی میکنه، اسمش ا ِزمی هست. اگر خاطرتون باشه من فوبیای حیوانات و علی الخصوص سگ داشتم. روز اول تو فرودگاه بخاطر نزدیک شدن سگ جستجوگر یک جیغ بنفش زده بودم! ولی امروز از صبح من با این خانم کوچولو دارم وقت می گذرونم. تو همه مدتی که اینجام اولین روزی هست که تو روز غیر تعطیل خونه هستم و بیشترش من و ازمی تنها بودیم. اینقدر کوچولو هست که از همه چیز میترسه. اگر تنها بمونه هم گریه میکنه و کلا چسبیده بهت. از صبح با هم غذا درست کردیم. تو یه باکس خیار و تربچه کاشتیم و حالا هم پایین پای من خوابیده! مثل نوزاد انسان یکی دو ساعت که بیدار باشه باید یه چرت کوتاه بزنه😊 باورم نمیشه که این منم که تونستم با یه هاپو کوچولو دوست بشم.
چه بامزه که اینقدر دور و برت میپلکه :))