غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

سال تحویل ۱۳۹۹!

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۴ ق.ظ

برنامه ریزی برای سال تحویل امسال رو تقریبا از دو ماه پیش شروع کرده بودیم. اول قرار بود بریم سفر که بنا به دلایلی کنسل شد. بعدش یه مهمونی ایرانی رو واسه همون روز یک فروردین (بعد از سال تحویل) رجیستر کردیم که کرونا که زیاد همه مهمونی ها کنسل شد.  

تقریبا دو هفته پیش بود که بستگان من در ایران به کرونا مبتلا شدن و من از شدت نگرانی خیلی از نظر روحی بهم ریختم. چون یکی شون بیماری زمینه ای داشت و من دیگه فکر می کردم همه چی تمومه.

جنی اون موقع خیلی سعی کرد به من کمک کنه تا من روحیه م رو حفظ کنم. زمانی که این عزیزان خدا رو شکر اون دوره رو پشت سر گذاشتند من هم تونستم خودم رو جمع و جور کنم ولی خب دیگه کرونا داشت تو استرالیا هم زیاد می شد و احتمال قرنطینه اینجا هم بالا می رفت و من دنبال یه راهی بودم که کمی روحیه م رو قبل از شروع جدی قرنطینه تقویت کنم. واسه همین از جنی خواستم که اگر میشه برای سال تحویل با دوستام بریم ویلای مادرش که جنی بسیار استقبال کرد.

اینجا سال تحویل ساعت ۲:۴۹ بعدازظهر جمعه بود. یکی از دوستانمون پدر و مادرش چند ماه پیش اومدن ولی بخاطر کنسل شدن پروازها فعلا تا مدت نامعلومی اینجا گیر کردن. قرار شد با اون دوستمون و پدر و مادرش و زهرا و "و" بریم. من و اون دوستمون قرار نبود جمعه کار کنیم واسه همین صبح اومد دنبالم و رفتیم خرید کردیم و بعد هم رفتیم پدر و مادرش رو برداشتیم و رفتیم سمت ویلا. ما کلید نداشتیم و قرار بود از کلید مخفی که همونجا بود استفاده کنیم و جنی هم میگفت فقط به من گفتن که کلید کجاست و احتمالا شبیه Chinese whispers بشه قضیه و شما یه جای دیگه کلید رو پیدا کنید. 

اینم بگم که قبلش هم رفتم ازش تخم رنگی (تخم مرغ های ایستر) گرفتم واسه سفره مون. دیگه خودش یادش بود که سماق و ... هم که خودت داری و من شمع یادم نبود که بهم یادآوری کرد شمع هم لازم داری :) و البته گفت که ظرفهای خوشکل هم همونجا هست و از اونها استفاده کن.

ما ساعت ۲:۱۵ دقیقه رسیدیم در ویلا. و عملیات جستجو برای کلید رو شروع کردیم. من کلی هم استرس داشتم. چون نیم ساعت دیگه سال تحویل بود. همه هماهنگی ها با من بود و کلی وسیله هم تو ماشین بود که یخچال لازم داشت و هوا هم اون روز خیلی گرم بود. خلاصه بعد از تقریبا ۱۵ دقیقه جستجو زمانیکه من داشتم به جنی زنگ می زدم که ازش کمک بخوام. ندا آمد که کلید پیدا شد :)) یعنی دقیقا شبیه این بازی ها.

 

دیگه بدو بدو دویدیم وسایل رو آوردیم تو . من تندتند ظرف پیدا می کردم وسایلای هفت سین رو میچیدم توش. تو ۷ دقیقه سفره رو چیدیم. دیگه بدوبدو رفتم لباس عوض کردم و زنگ زدم زهرا که ببینم اونم کجان که جواب نداد. دو دقیقه بعدش هم اونا اومدن و همه نشستم سر میز و سال رو تحویل کردیم :)) 

 

از اونجایی که ویوی خونه بسیار زیباست دیگه بعدش کلی با سفره مون عکس گرفتیم و بعد رفتیم سراغ ناهار درست کردن (جوجه) و ساعت ۴:۳۰ ناهار خوردیم. یه کم استراحت کردیم و با خانواده هامون حرف زدیم بعد رفتیم لب ساحل قدم زدیم و کم تو راه بازی کردیم. بعد هم اومدیم سراغ شام. بعد هم نشستیم فال حافظ گرفتن. البته بنده عین گل هوم هوم (اصطلاح کاملا شیرازی) نشستم وسط و نوبتی واسه هم فال گرفتیم و هی سربه سر هم گذاشتیم و هی من تفسیرهای عجیب و غریب کردم و خندیدیم. اولین نفر واسه خودم فال گرفتم و مثل همیشه گفتم یه چیزی بگو به حال این روزهامون کمک کنه و فرمود:

 

 

گر می فروش حاجت رندان روا کند

ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

ساقی به جام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

حقا کز این غمان برسد مژده امان

گر سالکی به عهد امانت وفا کند

گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست

فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد

وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند

 

 

 

سال نو بر همگی مبارک باشه. امیدوارم به زودی وضعیت دنیا به حالت عادی برگرده و بتونیم دوباره مکالمات خالی از کرونا داشته باشیم.  امسال رو برای خودم سال تعهد نامگذاری میکنم و امیدوارم بتونم به عهدهام وفا کنم :)

 

برای تک تک مردم جهان آرزوی سلامتی دارم.

۹۹/۰۱/۰۳

نظرات  (۱۰)

سال نوت مبارک، چه جای زیبایی سال نوت را شروع مردی امیدوارم همه سالت به این زیبایی باشه

پاسخ:
ممنونم آسمان جان :)
همچنین برای شما 🌺🌺🌺

واااای راست میگی صدای موج بود! الان رفتم دوباره گوش دادم:)) میدونی اون موقع تو ذهنم بود که تو خیابونی و صدای گذشتن ماشین از کنارت هست! البته خوب یادمه وویس را گذاشته بودم و داشتم با پسری راه میرفتم یعنی من هم شش دانگ حواسم نبود:| 

اما الان گوش دادم چقدر دلم برا دریا و ساحل تنگ شد و از صدای موج ها حس خیس شدن پاهام را حتی گرفتم:)) 

اخر کامنتت، خدا نکنه:| نه عزیزم حس خوبت شاید دلیلش اینه که از آرامش درونت میاد:))

پاسخ:
حالا خدا رو شکر حس خوبی گرفتی بعد از شنیدنش.

انشالله تابستون که اومد و هوا خوب شد میری دریا و ساحل :)

آره. اینم هست درونم تا حدودی آرومه و تمایل داره اوضاع رو کوچک نمایی کنه :)

سلاااااام

کامنتم پرید

ولی چه باحال بودکلیده واسترس زا😅

سال نو مباااارک😘

ماشین!😀

منم فااااااال میخوام😘

داده های هر روز یعنی امار روزانه استرالیا رو نیتونی از سایتها بدین؟

پاسخ:
سلام گلم.

مرسی که بازم نوشتی :)

کلید که داستانی بود :)

سال نو مبارکی کردیم قبلا :*

نکته ماشین رو نگرفتم!!

هر موقع خواستی بگو.

منظورت آمار کروناست؟ 

سلام صبا جون

+چه سال تحویل پرماجرایی :)‌ خوب کردی قبل اینکه شیوع بگیره و .. رفتی یه تمدید اعصاب کردی. 

+ان شاالله که دوباره زودتر زندگی روند عادی رو بگیره. چطور همه دنیا تحت تاثیر یه ویروس قرار گرفته و همه ابعاد زندگی رو برای همه تغییر داده ها. امیدوارم زودتر خاتمه پیدا کنه.

 

+منم از این فالهای حافظ تو همیشه تعجب میکنم. خیلی خیلی جالب میاد :) چطوریاس که اینجوریاس؟ :دی

پاسخ:
سلام عزیزم.

آره عزیزم. من سال تحویل واسم مهمه و حتما باید خوب برگزارش کنم و واسش تلاش میکنم :)

منم امیدوارم زودتر تموم بشه این بساط. حقیقتش من الان نگران آمار فوتی ها نیستم. نگران این هستم که بعد از این همه رکود چطور ما زنده ها قراره روزگار بگذرونیم!!


والا نمی دونم. دست من نیست که :) من فقط کتاب رو باز میکنم ولی دستش درد نکنه خیلی خوبه :)

به به خانووووووم چه سال تحویل باحالی! من رو باش که اون موقع که برات پیام  تبریک سال نو میذاشتم ته ذهنم این بود صبا طفلکی تنهاست :)) اما نگو طفلکی من بودم خخخ صبا خانوم کنار ساحل و جمع دوستان و مثل گل هم هم (که نمیدونم چیه و تلفظش چیه؟) داشته فال حافظ میگرفته :)))

عزیزووووووم من عاشقتم یعنی:) سال خیلی خوب تری برای همگی مون آرزو میکنم و به قول خودت سلامتی و سلامتی و سلامتی

پاسخ:
خخخخ.

پیام صوتی که واست فرستادم  توش صدای موج می امد:)  فقط یکی از دوستام متوجهش شد البته :)

من از یه سالی به بعد به خودم قول دادم که بسازم دمی که با طرب می گذرد واسه همین در این راستا دست از طلب برندارم. 

فدای شما دوست جونم. نمی دونم به کدومتون گفتم ولی بازم میگم من حس بدی ندارم کلا.  حس میکنم آخرش خیلی خوب میشه :) و بر اساس همون جلو می رم (البته یه احتمال هم این هست که دارم می میرم و واسه همین حس خوبی دارم :) ). انشالله که آخرش واسه همه مون خوب میشه. 


عیدت مبارک صبا جون، چه سال تحویل پرخاطره ای شد براتون :)

حافظ چه جالب جواب داده :)

پاسخ:
عید شما هم مبارک باشه عزیزم:*

آره خدا رو شکر خاطره خوبی شد :)

فال های بچه ها هم خیلی خوب اومد :)

یکی شون نیت کرده بود که بره فلان جا یا نه:
یه مصرع غزلش این بود:
مرحبا مرحبا, تعال تعال :)

خوبی استرالیا اینه که از همه جا دوره. فکر کنم کنترلش آسون‌تر باشه. اقلا از بیرونش دیگه وارد نمیشن حالا که بستنش. ولی اروپا! وای وای... همینطور از این کشور به اون کشور. قشنگ انگار هر چند روز یک بار سقوط یه کشور جدید رو تو اخبار میبینیم. خیلی ترسناکه! 

و واقعا نمیدونم تا کی قراره طول بکشه. دانشجوهای لیسانس و ارشد اینترنشنال رو گفتن برگردن کشوراشون. چون به هرحال هیچ کلاس غیر آنلاینی تو این سال تحصیلی نخواهد بود. ممنوعیت سفر مارم از آوریل، تا اول جولای تمدید کردن فعلا. 

وضعیت تعطیلی مدارس و کار از خانه‌ی مام تا ۶ آوریله و بعدش قراره بگن چی کار کنیم. ولی دانشگاه به ما گفته آماده تمدید شدنش باشیم... 

این حالت عدم قطعیت اذیت میکنه واقعا. 

پاسخ:
یکی از شعرهای رو میزم تو دانشگاه این هست:

من این جزیرهٔ سرگردان را
از انقلاب اقیانوس
و انفجار کوه گذر داده‌ام
و تکه‌تکه شدن، راز آن وجود متحدی بود
که از حقیرترین ذره‌هایش آفتاب به دنیا آمد


هر وقت به دور بودن و جزیره بودن استرالیا فکر میکنم این شعر تو ذهنم نقش می بنده :) الانم که تو گفتی بازم یادم بهش افتاد.


اینجا خودشون روز شمار دارن و امروز روز ۵۹ ام بحران کرونا هست. من از همون روزای  اول اینجا نگران اروپا بودم. چون اروپا کلش مثل یه کشور می مونه و خیلی هم تراکم همه چیز بالاست و متاسفانه الان هم همون چیزی که نگرانش بودم و حتی بدترش اتفاق افتاد. 

اینجا که نخست وزیر همون روز اول گفت رو ۶ ماه حساب کنید :(  واسه همین اصرار دارن مدرسه ها رو کلا نبندن چون میگن طولانیه و البته کلی ضرر اقتصادی می زنه. 

من اصلا نمیخوام طولانی فکر کنم. هر هفته فقط تا جمعه فکر میکنم. تو هم سعی کن کوتاه فکر کنی :) 

مام در همون مرحله‌ایم. لاک داون ولی یعنی که دیگه نشه بریم بیرون جز برای کار ضروری و بیرون رفتن جریمه داشته باشه. 

فردا شب جلسه اضطراریه ممکنه به این تصمیم برسن...

پاسخ:
آره راست میگی :) 

اینجا هنوز سر مدرسه ها بحث هست. امروز رفتن مدرسه. ولی میخوان تعطیلات پاییز رو زودتر شروع کنند و هر روز تصمیم جدید و اطلاعیه های جدید ... یعنی اخبار که گوش بدی اکثر حرف ها حول محور مدرسه هست و بچه ها رو چیکار کنیم. این واسم جالب بوده تا حالا. 

و البته همه ایالت ها هم مرزهاشون رو بستند.

منم استرس گرفتم برای کلیده :))))

چه دقیقه نودی خوب رسیدین به سال تحویل ها! دمتون گرم.

مراقب خودت باش صبا جان :* ما دیگه کم کم داریم زندانی کامل میشیم تو خونه... 

پاسخ:
خب واقعا استرس داشت کلید! اگر پیدا نمی کردیم :|

اره یه خاطره شد واسه مون :)

چشم عزیزم. شما هم خیلی مراقب باشید.
 اینجا هم lock down سراسری از امروز شروع شد. یعنی همه جاهای غیرضروری رو تعطیل کردن. البته هنوز می تونیم بریم بیرون.


انشالله که همه‌ی اونایی که مریضن خوب بشن، دنیا هم از این استرس بیرون بیاد.

ماشالله امسال همه‌ی شما خارجیا از ما ایرانیا بیشتر عیدتون عید بوده :))) ما که خواب بودیم سال تحویلو 🙈

 

این حافظ چقد با تو دوسته صبا D: 

اونجا که مبگه گر می‌فروش حاجت رندان روا کند، احساس میکنم داره میگه اگه الکل گیر بیاد :))) 

ولی بیت دومو نفهمیدم منظورشو. ... تا گدا، غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند. 

بعدم که میگه گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم، نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند...

بعدشم میگه کس بی اجل نمرد... 

عیسی دمی کجاست که احیای ما کند :(((((((

 

انشالله که به تمام عهدهات وفا کنی و از این غمان برات مژده‌ی امان برسه ؛) 

 

 

پاسخ:
من همش ته دلم حس میکنم دو سه هفته دیگه همه چیز تموم میشه و عادی میشیم. کاش دلم درست بگه.  البته تجربه پندمی های قبلی یه چیز دیگه میگه ولی دل من اصرار داره اوضاع موقته😏 
گدا منظورش کشور چین هست از دیدگاه من!!


امیدوارم. من به عهدهام با بقیه خیلی پایبندم باید به خودم متعهدتر باشم ولی☺