غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

کمی اطلاعات!

يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۴۶ ب.ظ

دیروز برای اینکه حوادث هفته پیش شسته شود و رفته شود رفتم هایکینگ! پس از مدت ها! یعنی ۴-۵ ماهی بود که هایکینگ رسمی نرفته بودم! البته برنامه ش هم خیلی سنگین نبود و اون میزان انرژی که لازم داشتم ازم بگیره و بعد آزاد بشه رو هم نتونست پوشش بده!! 

 

ولی نکته جالبش این بود که یه خانمه بود که تو زمینه سلامت روان کار میکرد. منم سوالام رو ازش پرسیدم. البته تو دلم گفتم من واسه درس و مشق خودم هم کلی سوال و گیرو گور دارم چرا تو این زمینه پس کسی سر راهم ظاهر نمیشه؟!!

 

خلاصه خانمه گفت اینجا چون کیس خودکشی زیاد هست اگر حس کنند این فرد دوبار در هفته خودکشی میکنه اون وقت به مدت ۳ هفته در بخش اعصاب و روان بستریش میکنند و گرنه حتی اگر احتمال بدن که این الان میره خونه و هفته دیگه دوباره خودکشی و برمیگرده نگهش نمیدارن!!!! 

 

بعد میگفت دوز دارویی هم که به بیماراشون میدن معمولا خیلی کم هست و شاید حتی تا ۱/۵ کمتر!!

 

بعد در مورد دمپایی پرسیدم!!  گفت اینجا تو بیمارستان ها دمپایی نیست مگر بعضی بخش های خاص بیمارستان های خصوصی!! گفت من حتی خودم بستری شدم هم کسی بهم دمپایی نداد با اینکه جزو کادر درمان بودم! و خب توجیهشم هم این بود که ملت شریف استرالیا خیلی هاشون تو کوچه و خیابون پابرهنه هستند دیگه بیمارستان هم مثل بقیه جاها!! 

 

در مورد دیر اومدن اورژانس اونم نظری نداشت. گفت شاید چون اولش خودش تماس گرفته فکر کردن جدی نیست! بعد هم گفت اگر باز موردی پیش اومد که بخوایی زنگ بزنی اورژانس چند برابر بزرگتر جلوه بده مساله رو که زود بیان.

=======

دیگه هم اینکه مامان آنیتا که برگشت من رفتم تو فاز سکوت! (کلا من وقتی عصبانی و ناراحت باشم ساکت میشم). فکر کنم سکوتم ترسونده بودشون و آنیتا بعد از ۳ روز اومد بهم گفت من خیلی ناراحتم که تو این همه بهت فشار اومده و مادرخوانده م گفته شاید اینقدر ترسیدی که بخوای خونه ت رو عوض کنی و ببخشید و ... من گفتم خب آره واسه من زیاد بود این همه فشار. ولی خب به چشم یه حادثه بهش نگاه میکنم و الان مامانت هست و فعلا هم جایی نمیخوام برم. اونم خوشحال شد رفت! 

 

من ولی اصلا به ذهنم نمیرسید که باید برای همچین موضوعی خونه م رو عوض کنم. یعنی اگر شماها نگفته بودید و من از آنیتا مستقیم اینو میشنیدم تعجب میکردم که چرا همچین چیزی به ذهنشون رسیده! خلاصه که مرسی که باعث میشید ذهن من منبسط تر از اندازه خودش بشه :))

 

پایان داستان. 

۰۰/۰۱/۲۹

نظرات  (۱۲)

ممنونم صبا جان، ایشالا. :)

 

توی کانادا این اتفاق افتاد. دقیقا 6 ساعت. خیلی نوبت انتظارها طولانیه واقعا. هم برای موارد اورژانسی، هم برای وقت گرفتن از متخصص یا ام آر آی...

پاسخ:
من در مورد متخصص و ام آر آی و ... خودم تجربه ای ندارم ولی فکر نمیکنم به اون طولانیی باشه ولی می دونم واسه یه سری عمل ها تو بیمارستان های دولتی باید مدت ها منتظر باشی. 

کلا کمبود نیروی متخصص همچین پیامدهایی داره همه جا! 

😥😥😉😉😀

 

خب خیلی جملات درقالب شوخی ممکنه باشه ولی متن گویای اون نباشه😀

 

پاسخ:
و البته که جوابی هم که میگیرید به دلیل داشتن از اینا :))))) یعنی شوخی را گرفته و به شوخی هم پاسخ میدهد :)
۳۱ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۱۰ ربولی حسن کور

سلام

همچنان منتظر پست مربوط به هایکینگ هستیم

خودمونیم بعد از بهم خوردن سفر نوروزی تون به یه چنین چیزی نیاز داشتین

پاسخ:
سلام

هایکینگ پست نداره آخه!  رفتیم راه رفتیم برگشتیم. تازه حوصله آدم ها رو هم نداشتم :)) 

یه زمانی هایکینگ جزو روتین های آخر هفته م بود و اصلا هیچ ربطی به سفر نداره :)) 

بهش (یعنی به خودم) قول دادم واسش جبران کنم بعدا :))

درست میگی صبا، عادی نیست اصلا.

من وقتی اون دختری که قرص خورده بود رو بردم بیمارستان، 6 ساعت توی لابی بیمارستان نشسته بودیم و هیچ کس نمیومد سراغمون. آخر سر پرستار بهم گفت هر موقع دیدیم بیهوش شده یکاریش میکنیم! اون شب یکی از سختترین شبها بود. آخر هم وقتی نیم ساعت بود بیهوش بود بردنش توی بخش. 

 

درست میگی. حادثه رو نمیشه بخاطرش فرار کرد. بیشتر برای من ترسناکه اگه تکرار بشه. امیدوارم هیچوقت دوباره توی این شرایط قرار نگیری صبا جان. ولی اونی که دوستت میگه هم درسته. :) 

پاسخ:
ماجرای اون دختر مربوط به کاناداست یا ایران؟
۶ ساعت؟!!

اینجا هم اگر زنگ نزده بودیم آمبولانس بیاد و خودش مثل اون دوست شما به هوش بود همینقدر باید منتظر می موندیم و ... . 

متاسفم که تو هم چنین تجربه سختی رو داشتی. 


مرسی عزیزم:) ایشالله که خودش هم حالش خوب باشه و مشکلات این چنینی نداشته باشه. 


خب باتوجه به شوک وارده وبچه داربودن ما

استرالیا ازلیست مهاجرت ماحذف شد😅😅😅😅😅😅😅

 

پاسخ:
اگه اینجوری کشورها رو برای مهاجرت انتخاب میکنید که باید همین الان ایران رو ترک کنید :))))) البته به مقصد هیچ جا!!

سلام صبا جان،

عجب! شاید بخاطر جلوگیری از سو استفاده مردم از سیستم درمان باشه. در اینجا یه قشری هستن که برای اینکه توی بیمارستان بستری شن هر کاری میکنن. از تصادفات ساختگی تا خودکشی. و خب چون سیستم درمان مجانیه، بار بزرگی هستن روی دوش همه.

ولی چقدر ریلکسن خدایی :دی

 

آخه تو دختر قوی هستی، من اولین فکری که به ذهنم رسید رفتن از خونه بود. (خجالت زده)

پاسخ:
سلام عزیزم.

راستش من فقط الان دارم مشاهداتم رو می نویسم و اصلا فرصت اینکه در مورد این چیزا کمی سرچ کنم و از ۴ نفر دیگه سوال بپرسم هم ندارم. شاید همه مشاهدات من و شنیده های من موردی بوده باشه و در حالت کلی چنین چیزی نباشه. 

شاید هم اونا به قول تو تجربه سواستفاده از سیستم درمان رو دارند و هزار و یک دلیل دیگه! 

هر چی هست و به هر دلیلی به هرحال از دید من عادی نبودند! 


آخه بحث قوی بودن نیست! مثلا اگر تو آشپزخونه سُر خورده بوده و سرش خورده بود به یه جایی و بعدش بی هوش شده بود من باید بعدش تصمیم می گرفتم از این خونه برم؟ اون موقع هم من اندازه الان شوکه میشدم قطعا!
و اگر همون اتفاق سر خوردن برای من می افتاد اون بعدش باید میگفت چون من ترسیدم و بهم فشار اومده دیگه نمیخوام باهات همخونه باشم؟!! 

من به خودش هم گفتم این یه حادثه بود ولی اگر تکرار بشه تصمیم دیگه ای میگیرم. 


ولی خب به قول یکی از دوستام الان دیگه یاد گرفتم تو شرایط این جوری چطور باید برخورد بکنم!!‌ و یه کم کانفیدنت تر از قبل شدم! 

۳۰ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۳۶ ربولی حسن کور

سلام

دوبار در هفته؟ مثلا روی پیشونی شون نوشته هر چند روز یک بار خودکشی میکند؟

مردم اونجا رو باید یکی دو ماه بفرستن اینجا زندگی کنن تا قدر اونجارو بدونن!

پاسخ:
سلام.

وقتی خانمه گفت دوبار در هفته من خندیدم! گفتم مگه خودکشی دارو هست که روش نوشته دوبار در هفته مصرف شود :)) 

میدونید چی واسه من جالبه! اینا واسه هر جک و جونوری میان تو خیابون اعتراض میکنند که چرا در حقش ظلم میشه یا کم کاری میشه ولی چرا کسی برای همچین مواردی اعتراض نمیکنه پس!! 

وقتی تو زندگیت هدف نداشته باشی اینجوری میشه دیگه! تو ایران فعلا هدف زنده بودن هست :( 

چقدر تعجب آوره. 

اینها دوست دارن جمعیت شون با خودکشی کم بشه آیا؟ 

یعنی چی اگر احتمال بدن دوبار در هفته؟! خودکشی مگه یه کار تکرار شونده است؟ 

طرف یکبار خودش رو میکشه! در برخی موارد نجات پیدا میکنه. این چه مدلشه؟ اونجا بیشتر خودکشی هاشون نافرجامه یعنی؟ خسته شدن از بس مشاوره دادن و آدمها خودشون رو نکشتن واقعا؟! اینها پیش خودشون گفتن همش show بوده؟! الکی چرا وقت بگذاریم؟! 

اون از اورژانس، اون از بیمارستان. اینم از مادر و دختر! 

از چهارشنبه منتظرم بگی مادره چیکار کرد و چی میگه؟ 

پاسخ:
دیگه خواستم فقط من شاخ درنیارم. شما هم با من شاخ در بیارید :)) 

خانمه دقیقا اینجوری مثال زد که من قبلا یه کیسی داشتم که هر هفته اقدام به خودکشی می کرد ولی بازم نگهش نمی داشتند. ولی اگر مثلا این جمعه خودکشی کنه و مرخص بشه و تا قبل از جمعه دیگه یه بار دیگه اقدام به خودکشی کنه اون وقت بستریش میکنند!!

یعنی طرف باید اثبات کنه به قول تو هدفش ‌show نیست و واقعا میخواد بمیره! تا اینا باورش کنند!! 

یعنی اگر خودم مورد آنیتا رو ندیده بودم میگفتم خانمه شوخی میکنه!! 


اگه این مطالب رو توی یه سایتی بگذاری و سوال بپرسی که این چه کشوری است مطمین هستم هیچ کس نمی تونه پاسخ درست بده. من فکر می کردم ونزویلا یا اتیوپی باشه البته که نمی دونم اینها کشورند یا نه اما به نظرم فقیرند و بی فرهنگ و بی مدیریت..... عجییییییییییییبه! اگه حدس بزنن هفته آینده ممکنه خودکشی کنه میفرستنش خونه!!!! چرا دارو کم میدن!! جالبه اونجا واسه اومدن اوژانس باید پیازداغش رو زیاد کنی!! یعنی دو جمله بگی و بعد هر چی گفتند جواب ندی. لابد باز نمیان میگن این مرد دیگه. لازم نیست.

من هم علاقمند هستم عکس هایکینگ ببینم.

 

پاسخ:
چه جالب بود نظرت!

آره دیگه جهان اول تو همه چیزش جهان اول نیست. 
کلا به نظر من یه مرز باریکی هست بین جهان اول و سوم! تفاوت ها اونقدر بزرگ نیست و این تفاوت هم احترام بیشتر به قانون هست اینجا و گرنه خیلی چیزاشون داغون تر از ایران خودمون هست. 

چرا دارو کم می دن رو منم نمی دونم!  همون خانمه هم نمی دونست! ولی یه خانم دیگه اومد تو بحث گفت به دلایل اقتصادی. چون بیمارستان دولتی تقریبا رایگان هست واسه همین چیزایی. یا هزینه خیلی پایینی داره. 

عکس های هایکینگ چون ابری بود باب میل خودم نیست. ایشالله یه زمان دیگه که عکس های بهتر گرفتم. 

این مادرخوانده برا خودش مادرسالاری هستا!!!  اووووووووووف

 

اتفاقا چون قبلا گفته بودی اینها تو خیابون هاشون هم پابرهنه دیده میشوند من اصلا دمپایی برام سوال نشد همونجا با خودم گفتم چقدر شهرشون تمیزه :))) 

چرا آمار خودکشی تو کشورشون زیاده؟ نفهمیدی؟ 

 

مامان آنیتا نیومد باهات صحبت کنه؟ انتظار داشتم باهات صحبت کنه هم از تو بپرسه حال و احوالت را و هم از خودش بگه. 

 

آیا منتظر عکسهای این هایکینگ باشیم؟ :)

 

 

پاسخ:
باشه تا صبح دولتش بدمه :)) والا!


دیگه ولی همه میدونند محیط بیمارستان آلوده هست. یعنی فرهنگ ببین تا کجاها که تاثیر میگذاره! فکت علمی رو هم تحریف میکنه!!

نظر من این هست که وقتی میگه  دوز دارو به بیمار ۱/۵ اون حدی هست که لازم داره اونم هی زرت و زرت میره خودکشی میکنه! نگهش هم نمیدارن که تحت نظر بگیرنش! طرف دست خودش که نیست! 


شب اول خواست بغلم کنه من آلرژی شدید داشتم اون شب و گفتم نه! من حالم خوب نیست. بعدش هم من همش تو اتاقم بودم و در حد یه احوالپرسی ساده و کوتاه باهاش حرف زدم. 

خیر :)) ایشالله فرصت های بعد عزیزم :)  

جوابت به کامنتای پست قبل به اندازه کافی باعث تعجبم شده بود. تو این پست حرف از دو بار خودکشی در هفته زدی دیگه مغزم سوت کشید....

پاسخ:
منم! 

و جالبه که اینا جون آدما خیلی براشون مهم هست ولی اینقدر خنگند!! که نمی فهمند کیس خودکشی رو باید نگه داشت!  البته شایدم می دونند باید نگه دارن ولی کادر درمانشون نیروی کافی نداره. نمی دونم والا! هر دلیلی داره توجیه کننده نیست واسه من! 

البته خانمه گفت اگر طرف دیگه خیلی وضعش خراب باشه یکی رو می فرستن خونه بهش سر بزنه! 

دوبار در هفته؟ :)) 

ولی خیلی خوب بوده که همچین کسی رو پیدا کردی و سوالاتو پرسیدی.

 

 اونم اگه مادرخوانده‌ش نگفته بود خودش به ذهنش نمی‌رسید که تو هم تحت فشاری‌. 

پاسخ:
منم داشتم شاخ در می آوردم!! 

آره الان قشنگ انتظاراتم رو آوردم رو کمترین حالت. می دونستم سیستم پزشکی اینجا داغونه ولی نه در این حد! 

چی بگم؟!