غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

هایلات های کتابخوانی :)

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۳۴ ق.ظ

خب فکر میکنم که دوباره دارم برمیگردم به عادت کتابخونیم :) 

 

آخرین کتاب هایی که خوندم: 

جز از کل (صوتی) : برای من قبل از خوندن جذاب بود چون نویسنده ش استرالیایی بود و تو محله و دانشگاهی زندگی کرده بود و درس خونده بود که الان برام ملموس هست. ولی خب بعد از خوندنش من کتاب رو دوست نداشتم :)  اونقدرا که میگفتن و مشهور شده بود از دید من قوی نبود. 

 

آبنبات هل دار: خب کتاب بسیار مشهوری هست و بسیار سبک. از خوندنش راضی هستم ولی خب هیچ سودی نداشت خوندنش. نخونی هم هیچی نمیشه. یه جایی تو کتاب میگفت فلان چیز مثل آدامس چشم می مونه! خود این کتاب هم به نظر من بیشتر نقش آدامس رو داشت واسه چشم و ذهن!!  فقط تو بهش مشغول میشدی و یه لذت موقت و کوتاه در حد همون ثانیه های اول آدامس جویدن بهت میداد و تمام. (از تمام طرفداران و خوانندگان این کتاب عذرخواهی میکنم چون نظرم احتمالا خوشایند نیست ولی خب نظرمه دیگه :)) )

 

انسان در جستجوی معنا: این هم خب جزو کتاب های مشهور هست و بسیار خرسندم از خوندنش. من آدم این سبک کتاب ها هستم :) خیلی از قسمت های این کتاب رو هایلایت کرده بودم (من از طاقچه خوندمش) که بیام اینجا بنویسم. بعد دیدم خیلی زیاده و تنبلیم میاد این همه تایپ کنم:) و از اونجا که حیفم می اومد با کسی شریک نشم اون هایلایت ها رو یه کانال درست کردم تو تلگرام و همش رو منتقل کردم اونجا. 

فقط این جملات رو که به شدت باهاشون ارتباط برقرار کردم و دوست دارم اینجا هم داشته باشمشون:

<آنچه را شما تجربه کرده اید و کشیده اید هیچ نیرویی قادر به گرفتن آن از شما نیست. نه تنها تجربه های ما بلکه تمام آنچه عمل کرده ایم همه اندیشه های بزرگی که در سر پرورانده ایم و تمام رنج هایی که برده ایم. چیزی را از دست نداده ایم هر چند که همه ی آنها گذشته است. ولی ما به همه ی آنها هستی بخشیده ایم. زیرا بودن خود نوعی هستی است و شاید مطمئن ترین صورت آن>

 

از این به بعد هم بریده های کتاب هایی رو که می خونم می گذارم اونجا و احتمالا در حین کتاب خوندنم این کار رو میکنم. 

 

آدرس کانال:   https://t.me/myhighlights

 

 

۰۰/۰۳/۰۴
صبا ..

کتابخوانی

نظرات  (۷)

۰۷ خرداد ۰۰ ، ۰۲:۰۷ مامان فرشته ها

صبای عزیزم میشه خواهش کنم اندازه فونت نوشته ها رو یه کم بزرگتر بزاری برای خوندن خیلی سخته ممنونت میشم دیگه پیری هست و پیر چشمی مادر 

پاسخ:
فونت نوشته های وبلاگ؟! 

بله حتما :) 

من چون خودم رو همه چیز زوم میکنم خیلی نمی فهمم فونت ها اندازه واقعی شون چقدر هست :)) 

ممنون که کتابهای خوبی رو که خوندی با ما به اشتراک گذاشتی. الان که اصلا وقت کتاب خوندن رو ندارم. من از رمان که اصلا خوشم نمیاد. این کتاب انسان در جستجوی معنا رو ایشالله که بتونم بخونم در آینده. یه کتاب دیگه هم هست که مدتهاست دوست دارم بخونم و فایلش رو هم دارم اما نخوندم. کتاب راهبه ای که فراری است را فروخت. یکی از دوستان روانشناسم معرفی کرده. ممنون از کانالی که احداث کردی. شاید بشه گروه باشه و دوست های مختلف تو که اکثرا همفکر هستند اونجا باشیم! همین طوری یک فکر بود که مطرح کردم.

پاسخ:
خواهش میکنم عزیزم🙂

من کلی فایل و کتاب تو صف دارم، اینی که گفتی کتاب صوتیش هم هست. احتمالا یه روزی گوش بدم بهش.

راستش الان آمادگی گروه ندارم😃 یعنی شبکه های اجتماعی اذیتم می کنه فعلا😃 کانال هم بیشتر برای خودم بود تا بریده های کتاب‌ها رو منسجم داشته باشم. دیگه گفتم به شما هم بگم، شاید یکی علاقه مند بود و به دردش خورد.
ولی مرسی از پیشنهادت. شاید در آینده عملیش کردیم باهم🙂

سلااام:)

 

من جزء از کل رو چندبار شروع کردم ولی نتونستم ادامه بدم زیاد. باید صوتیش رو امتحان کنم.

 

آبنبات هل‌دار دقیقا همینطوریه که توصیفش کردی. تو جلسات کتابخوانیمون که هرکی یه قسمت از یه کتابیی رو میخونه یکی از بچه‌ها هربار بخشی از آبنبات هل‌دار رو میخونه با لهجه‌ی غلیظ مشهدی و ما کلی کیف میکنیم دور هم. ولی در همین حد تفریحی دور همی خندیدنیه و نه به هیچ وجه کتاب باارزش مثلا :))))

 

انسان در جستجوی معنا یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ی منه و بخشی ازش که گذاشتی رو چقدر نیاز داشتم که بهم یادآوری بشه. :) :*

 

پاسخ:
سلام مهسا گلی :)

جز از کل جاذبه داشت ولی واوووو نبود. رمان بود دیگه :)  حالا وسطش چند تا جمله ی خاص هم می گفت :) 

آفرین!! به درد استنداپ کمدی میخوره این کتابه :)) 

آره تو هم آدم اینجور کتابها هستی :) 

تو هم بیا بنویس از کتاب ها و پادکست ها لطفا :) 

من الان بقدری خسته ام که اصلا نمیتونم کتاب جدی بخونم، یعنی خیلی وقته اینطوری هستم :( برای من وبلاگ خوندن همون حکم ادامس چشم و مغز را داره، ولی خب ادامس هم زیادی مصرف بشه خب نیست... 

پاسخ:
واقعیتش برای من این هست که من از همه وبلاگ هایی که میخونم چیزی یاد میگیرم. یعنی همچین آدامس هم نیستند! مغذی هستند😃 یعنی یه موقع هایی نویسنده وبلاگ از یه زاویه ای به یه مساله روزمره نگاه میکنه یا دغدغه ش رو مینویسه که تو هیچ وقت از اون دید به مسائل نگاه نمیکنی. بعد مثلا پس فرداش دوستت میاد یه چیزی رو مشابه تعریف میکنه و تو با توجه به تجربه ای که از وبلاگ خونی داری اینبار دیگه تعجب نمیکنی. 


ولی خب من انتظارم از کتاب واقعا بالاست بعدش باید حس سیری کنم تا راضی باشم. البته خب من کلا خیلی آدم توصیفی نیستم و از شنیدن توصیفات لذت نمیبرم. شما اگر از این سبک کتاب ها لذت می برید ادامه بدید و نقد من رو نشنیده بگیرید. 

یادم رفت بگم خدا قوت عزیزم:* 

سلام صبا جان، 

ممنون که قسمت هایی از کتاب رو با ما به استراک گذاشتی. این کتاب "انسان در جستجوی معنا" رو خیلیی وقته توی لیست دارم. دیگه واقعا وقتشه عملیش کنم با این پاراگرافی که ازش نوشتی. :)

پاسخ:
سلام عزیزم.
خواهش میکنم گلم.

دوست داشتم خیلی قسمت های دیگه ش رو هم اینجا بنویسم ولی خب می دونستم خوندنش از حوصله خیلی ها خارجه!

اگر اهل این مدل کتاب ها هستی حتما توصیه ش میکنم.
۰۴ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۱ ربولی حسن کور

سلام

امیدوارم فرصت کنم که دوباره خوندن کتابو شروع کنم

موفق باشید

پاسخ:
سلام.

ایشالله که کمتر سرتون شلوغ باشه و بیشتر وقت واسه خودتون داشته باشید.

در مورد پیام خصوصی هم فقط می تونم بگم😁😄😃

 من می گذارم بپای شوخ طبعی تون👌

سلام

اینی که میگم رو هنوز با خودم به نتیجه نرسیدم ولی بعضی از وقت‌ها ذهن انقدر خسته ست که فقط دنبال یه سرگرمی برای استراحت و فاصله گرفتن می‌گرده

اینجور وقتها کتابی که خیلی هم حرف جدی نداشته باشه و کارکردش همون وقت گذرونی باشه انتخاب بدی نیست؛خصوصا برای کسی که مطالعه یکی از اولویت‌دارترین تفریحاتشه 

قطعا انتخاب‌های بهتری هم برای چنین شرایطی هست

ولی نسبت به خیلی از انتخاب های دیگه هم سالم تره،مثلا می‌تونه جایگزین چک‌ کردن های بی‌مورد و الکی چرخیدن تو شبکه های اجتماعی باشه

 

پاسخ:
سلام

باهاتون موافقم:) 

منم گفتم که کتاب سبکی هست و راضیم از خوندنش مثل همون وقتایی که عصبی هستم ولی نمیخوام چیزی بخورم و فقط میخوام یه چیزی بجوم و آدامس میخورم. کاری که این کتاب برای من کرد همین بود.  یعنی مانع تنقلات ناسالم خوردن تو شبکه های اجتماعی بود. تمرکز نمی خواست و زمان رو پر میکرد و سرگرم میشدم.  ولی بعدش هم نگفتم آخیش سیر شدم :)) یا واووو چه خوشمزه!!