عکس رخ یار!
این یادداشت رو منتشر میکنم😁
از موقعی که قرنطینه شدیم هر شب بعد از کارم میام قدم می زنم، یعنی قرار بود بدوم ولی بعدش اون تایم تبدیل شد به تایم با تلفن حرف زدن و دیگه فقط راه میرم!
امروز ولی اومدم نشستم رو یه نیمکت هوا هم تاریکه!
پاهام جون نداره راه برم. همین چند دقیقه پیش جلسه م با متیو و هری تموم شد. قبل از جلسه اینقدر هیجان داشتم که قلبم داشت از جاش کنده میشد. ولی هنوز اون اسلاید مهمم مونده بود که هری گفت من سوال دارم و سوال پرسیدنش همان و کل تئوریم هم رفت زیر سوال😐 یعنی قشنگ سطل آب یخ رو سرم خالی شد. هیجانم یهو از مثبت ۱۰۰ رسید به منفی ۱۰۰😆
هری فهمید ناراحت شدم و گفت امیدوارم خیلی ناراحتت نکرده باشم!! چی بگه آدم در این شرایط؟ بگم تو حق نداشتی منو از اشتباه دربیاری😃 حق نداشتی بگی تئوریم از نظر ژنتیکی قابل قبول نیست و همچین اتفاقی تو طبیعت نمی افته!!
گفتم اشکال نداره من واقعا از تجربه این همه هیجانی که این چند روز داشتم خوشحالم🤩 خیلیییی حس خوبی بود! کلی هم چیز جدید یاد گرفتم!
ولی با اینحال پاهام حس نداره! دچار نوسان هیجانی شدم و فکر کنم تَرَک خوردم😃🤦♀️
این یادداشت رو عمومی نوشتم نه بخاطر اینکه غر بزنم! اصلا تو فاز غر زدن نیستم! نوشتم برای آینده! نوشتم که بگم من با همه این شکست ها بازم خوشحالم از تصمیمم برای دکتری خوندن!
صبح وقتی داشتم نمودارهام رو می دیدم همش این می اومد تو ذهنم که:
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
و
دیوانه نیّم من که روم خانه به خانه.
به امید روزی که عکس رخ یار طبق قوانین ژنتیکی هم درست باشه🙂
موزیک مرتبط
دلیل اینکه میگم مرزا بسته باشه بهتره بخاطر مقایسه با مرزای باز ایران و شیوع انواع کرونا وکد خوردنشه😥😢😭