غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

عکس رخ یار!

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۳ ب.ظ

این یادداشت رو منتشر میکنم😁

 

از موقعی که قرنطینه شدیم هر شب بعد از کارم میام قدم می زنم، یعنی قرار بود بدوم ولی بعدش اون تایم تبدیل شد به تایم با تلفن حرف زدن و دیگه فقط راه میرم!

امروز ولی اومدم نشستم رو یه نیمکت هوا هم تاریکه!

پاهام جون نداره راه برم. همین چند دقیقه پیش جلسه م با متیو و هری تموم شد. قبل از جلسه اینقدر هیجان داشتم که قلبم داشت از جاش کنده میشد. ولی هنوز اون اسلاید مهمم مونده بود که هری گفت من سوال دارم و سوال پرسیدنش همان و کل تئوریم هم رفت زیر سوال😐 یعنی قشنگ سطل آب یخ رو سرم خالی شد. هیجانم یهو از مثبت ۱۰۰ رسید به منفی ۱۰۰😆

هری فهمید ناراحت شدم و گفت امیدوارم خیلی ناراحتت نکرده باشم!! چی  بگه آدم در این شرایط؟ بگم تو حق نداشتی منو از اشتباه دربیاری😃 حق نداشتی بگی تئوریم از نظر ژنتیکی قابل قبول نیست و همچین اتفاقی تو طبیعت نمی افته!!

 

گفتم اشکال نداره من واقعا از تجربه این همه هیجانی که این چند روز داشتم خوشحالم🤩 خیلیییی حس خوبی بود! کلی هم چیز جدید یاد گرفتم!

ولی با اینحال پاهام حس نداره! دچار نوسان هیجانی شدم و فکر کنم تَرَک خوردم😃🤦‍♀️

 

این یادداشت رو عمومی نوشتم نه بخاطر اینکه غر بزنم! اصلا تو فاز غر زدن نیستم! نوشتم برای آینده! نوشتم که بگم من با همه این شکست ها بازم خوشحالم از تصمیمم برای دکتری خوندن! 

صبح وقتی داشتم نمودارهام رو می دیدم همش این می اومد تو ذهنم که:

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

و

دیوانه نیّم من که روم خانه به خانه.

 

به امید روزی که عکس رخ یار طبق قوانین ژنتیکی هم درست باشه🙂

 

موزیک مرتبط

۰۰/۰۵/۰۵
صبا ..

درس و مشق

نظرات  (۱۲)

دلیل اینکه میگم مرزا بسته باشه بهتره بخاطر مقایسه با مرزای باز ایران و شیوع انواع کرونا وکد خوردنشه😥😢😭

پاسخ:
می دونم عزیزم چی میگی! 

شرایط ایران خاص هست کلا :( 
۱۲ مرداد ۰۰ ، ۲۱:۱۲ مامانی و چهارتا دسته گل

کار شاقی نکرده ام 

فقط به زانو درنیامده ام 

فقط تاریکی را از تکلم بیهودگی باز داشته ام 

دشوار نیست 

شما هم بگویید نور 

شما هم بگویید امید 

شما هم بگویید عشق 

سید علی صالحی 🍃🌱🌹🌺🦋🌹

پاسخ:
💐💐💐💐💐
۱۰ مرداد ۰۰ ، ۰۴:۳۶ مامانی و چهارتا دسته گل

صبا جان سیده آیشین متولد ۲۳ مهر ۹۷ هست ، دوسال و ۹ ماه و ۱۷ روزش هست 

صبا ب جز بیداری در شبها و کم خوابیدن که از عوارض بیماری ایشین برای من بود ، وابستگی شدید من به آیشین هم یکی از اون عوارض هست ، اینقدر که کنار ایشین بودم و باهاش ارتباط برقرار میکنم ب طور مداوم با پسرا اینطور نیست شاید چون ایشین از ابتدا بعد تولد بچم رنج زیادی رو تحمل کرد صبا ایشین مهر متولد شد و بهمن بیماریش شروع شد بچم از اول تو سختی بود   ، شاید چون میترسم خیلی میترسم کابوس از دست دادن دارم ، صبا ایشین رو حتی یک لحظه از خودم دور نمیکنم ، صبا براش قصه خیلی میگم ولی ایده قشنگی بود حتما شروع میکنم شعر هم براش میگم 

پاسخ:
عزیزم می فهمم چقدر شرایط سختی داشتید هر دوتون.

نگرانی هات کاملا قابل درک هست و زمان لازم هست که بتونی با همه ترس ها ونگرانی هات خداحافظی کنی.

به خودت زمان بده ولی درکنارش اگر میتونی از مشاوره هم کمک بگیر برای اینکه زودتر به آرامش برگردی.

و همین که کم کم فعالیت هایی رو که دوست داشتی از سربگیری کم کم حال خودت هم بهتر میشه. 

تو خیلی صبوری سعیده جان.  

سلام صباجونی

چه باحال بود اون حس قشنگت

خوشبحالتون مرزا بسته است

ایران که از الفا رسید به دلتا. فکر کنم برسه به گاما واینا ازنوع ایرانی بعد پخش کننده بشیم

ولی قرنطینه.

خداکنه زودتر واکسینه شدن جواب بده.وبه ما جونترهابرسه

پاسخ:
سلام عزیزم.

بسته بودن مرزها خوش به حالی نداره! هزار جور مشکل ایجاد کرده!
اینجا هم ما دلتا داریم که قرنطینه ایم ولی خب هیچ جا ایران نمیشه تو آمار شیوع و مرگ و میر😞😔😔

اوضاع ایران خیلی سخت شده این روزها، خدا دیگه باید ظهور کنه که یه اثری داشته باشه!!

امیدوارم همگی از بلا دور باشید.
۰۸ مرداد ۰۰ ، ۰۲:۳۵ مامانی و چهارتا دسته گل

آرزو کن 

آرزو کن آن اتفاق قشنگ رخ بدهد 

رویا ببارد

دختران برقصند

قند باشد 

بوسه باشد 

خدا بخندد ب خاطر ما ، ما که کاری نکرده ایم.

یکی از کارهایی ک برا خوب کردن حالم دارم انجام میدم رفتن سراغ شعر هست 

گفتم صبا ب یاد ۷ سال پیش بازم برات شعر بذارم ❤️

پاسخ:
مرسی سعیده جان.

کار بسیار خوبی کردی برگشتی سمت شعر.

نمی دونم آیشین الان چند وقتش هست ولی میتونی واسش شبها قبل خواب شعر بخونی، هم خودت روحت تازه میشه هم دختر کوچولو با طبع شعر مامانش آشنا میشه.

صبا جان واقعا اینقدر پشتکار و سختکوشی ات تحسین برانگیز هست. لذت میبرم.

پاسخ:
قربون شما عزیززززوم 😍
شومو همیشه به من لطف دارید🥰😘

آفرین. به نظر پروفسور دانشجو (خودم رو عرض می کنم) دنیای مقالات دنیای خوبی نیست. نوشتن راه هایی که یه محقق رفته و جواب نگرفته مهم و باارزشه و میتونه مقالات جالبی بشه. علم رو بهتر میشد فهمید اگه روش های پاسخ نگرفته هم چاپ می شدند و بهشون ارزش داده میشد. اون ۹۹ راهی که یه محقق رفته و جواب نگرفته ارزش تک تک شون خیلی کمتر از اون یک راهی نیست که جواب خوب داده. یعنی اگه من اون ۹۹ راه رو که یک محقق رفته بخونم و بفهمم می تونم شاید راه ۱۰۱ ام پیدا کنم که جوابی بهتر از راه ۱۰۰ ام بده.

نتیجه اینکه فهمیدن راه های اشتباه خودش قدم های بسیار محکم و بلندی است که به سوی هدف برداشته میشه.

پاسخ:
اتفاقا چند وقت پیشا هم یه چیز دیگه رو نشون داده بودم که جواب نمیده و متیو میگفت بعدا تو مقاله ت حتما اشاره کن که این روش هم امتحان کردیم و جواب نداده که اگر کسی براش سوال پیش اومد چرا فلان حالت نه!؟ دلیلش رو بدونه!

ولی خب به این ایده ت فکر کن، که یه جایی باشه حالا نه در حد مقاله ولی در حد نیم صفحه اینا بگه فلان روش راه حل مساله ی فلان نیست اینم نتایج افتضاحش!
اصلا بعدا میام دوتایی رو همین ایده ت کار کنیم😃😊
۰۵ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۶ ربولی حسن کور

نمیشه به جای شیرینی وبلاگی دعوتنامه بفرستین بیائین حضوری بخوریم؟!

پاسخ:
مرزهامون بسته هست برادر من!

وعده الکی که نمی تونم بدم🤦‍♀️😄 
۰۵ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۳۲ ربولی حسن کور

سلام

چه خوب که باز هم زود متوجه اشتباهتون شدین

اگه جلوتر رفته یودین دردسرش بیشتر بود

مطمئنم که خیلی زود میتونین کل پروژه را بدون هیچ مشکلی تموم کنین

پاسخ:
سلام.

من پنج شنبه به صورت کلی به متیو گفته بودم ایده ام چیه! و اونم گفت خیلی هم خوبه و آفرین! بعد امروز هری حتی نگذاشت حرفام تموم بشه!!😃 ترکوندم! 

و من یاد این می افتم که موقعی که هری داشت از دانشگاه می رفت من داشتم سکته می کردم! چون این روزها رو می دیدم! روزهایی که اگر هری نبود من تا ثریا اشتباه می رفتم و خوشحال هم بودم🤦‍♀️

الان واقعا از بودن هری خوشحالم حتی اگر ده بار دیگه هم اشتباه کنم!

متشکرم از اطمینانتون.
بهتون شیرینی وبلاگی میدم وقتی نتیجه گرفتم😃
۰۵ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۴۸ مامانی و چهارتا دسته گل

🌹🌹🌹🌹🌹🌹

پاسخ:
💐💐💐💐

دیدگاه "نیمه پر لیوان بین" شما بشدت مورد تحسین می باشد!

امیدوارم خیلی زود راه حل خوبی را جایگزین راه حل قبلی کنی :*

پاسخ:
من اصلا حس نمیکنم دارم به نیمه پر لیوان نگاه میکنم! اصلا مگه این لیوان نیمه خالی هم داره؟😃

من فقط بر اساس حسم دارم میرم جلو😊

مرسی عزیزم که همه جوره بهم محبت داری.
منم دوست دارم امیدوار باشم! درسته راه فعلی جواب نداد ولی خب همچین چرند هم نبود😉

ای جااان میفهممت!

یه روزی میای اینو میخونی و به خودت افتخار میکنی و کیف میکنی!

 کلی کلی موفق باشی :)‌ میدونی که قلب من کجا جا مونده...

پاسخ:
مرسی که می فهمیم🙂

واقعیتش من الانم هر چی بیشتر میفهمم هم دارم کیف میکنم😊😊

مرسی مهسای مهربون.
نگران قلبت نباش عزیزم. چیزی که تو این دنیا مال تو باشه بلاخره راهش رو بهش پیدا میکنه! دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره، اینو مطمئنم😊