غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

اعداد عجیب!

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۴۵ ق.ظ

سه شنبه پیش تولد آنیتا بود. من گفتم دوشنبه شب من شام درست میکنم. دوشنبه اینجا تعطیل رسمی بود.  خواستم یه کم قرتی باشه شام هم برای خوشحالی خودم و هم اونا. قرار بود سوپ درست کنم و ته چین و یه مدل حلوا. مدل حلوا به توصیه مامان شد حلوای نشاسته چون می خواستم خوشکل و یکدست از تو قالب دربیاد. تو کابینت ها گشته بودم و یه قالب قلبی پیدا کرده بودم. ته چین هم با کلی تمهیدات ریختم تو قالب کمربندی ولی اونجوری قالبی کیک طور که می خواستم درنیومد. البته ظاهرش خوب بودا ولی خب بهتر هم میتونست باشه. سوپ ولی هم طعمش خیلی خوب شد و هم قالب نمی خواست :) من غذاهام تقریبا ترش هستند همیشه! سوپ رو هم با ذائقه خودم ست کردم ولی هردوشون خیلی از طعم سوپی که کمی هم ترش بود خوششون اومده بود. بیشتر از بقیه چیزا. و البته کلی ذوق کردن که تو ۱.۵ ساعت براشون شام (با سه مدل غذا) آماده کردم و البته مطلع شدند که تو کابینت هاشون قالب قلبی و کمربندی و پایه برای کیک هم وجود داشته :) خودمم حس خوبی گرفتم که اونا خوشحال شدند و هر کی زنگ میزد میشنیدم که میگفتن صبا شام این مدلی درست کرده و حس مهمونداری خودم هم کمی ارضا شد :) 

 

ما همچنان در عجیبم از اینکه چرا جواب متد ما به این شکل درمیاد! چون مثلا فرض کنید ما بجای ۲*۲ داریم ۱.۹۹*۱.۹۹ ضرب میکنیم ولی جواب به جای ۳.۹۶ میشه ۱.۹۶ !! این هفته دیگه هری میگفت من همچنان هم باورم نمیشه! و دیگه من نگفتم من تا چند روز برای این مساله عزاداری کردم! 

 

متیو اما این روزها بیشتر از همیشه رو اعصاب من هست. بهم میگه صبر نکن تا جلسه هفتگی مون واسه سوالات ولی وقتی سوال می پرسم جواب نمیده! یا وقتی میگم میشه حرف بزنیم حتی به خودش زحمت نمیده بگه الان نمی تونم! و البته این رفتارش جدید نیست و همیشه همین طور بوده! ولی خب الان بیشتر رو اعصاب هست! و شدیدا هم اصرار داره که من نباید نگران باشم. دلم میخواد بهش بگم تو خودت عامل نگرانی هستی! چی میگی بابا!؟

 

فرض کنید که جواب نهایی کار ما یه ۵ ضلعی باشه که ما قرار هست طول اضلاعش رو تخمین بزنیم. اعداد درست برای جواب هم در حد 0.002 اینا هست. بعد یکی از متدهایی که ما قراره مثلا ازشون بهتر باشیم اعدادی رو که تخمین میزنه در حد 1500 اینا هست. بعد مقاله شون هم تا حالا بیشتر از ۱۰۰۰ تا سایت خورده! بعد از اینکه کلی همه جا رو بررسی کردیم که بفهمیم واحدی که برای این اعداد در نظر گرفتن چی هست (مثلا میکرومتر یا نانومتر هست) و جوابی نگرفتیم. ایمیل زدم به ۳ تا از نویسنده هاش. یکیشون که گفت یادم نمیاد والا! یکی هم که جواب نداد. اون یکی هم یه چیزایی توضیح داد و بعد گفت این توضیحات به کارت میاد؟ من گفتم نه! و خروجی کار خودشون رو فرستادم و گفتم میشه بر اساس این توضیح بدی که دیگه جواب نداد! هری کاملا مطمئن بود که جواب نمیده! وقتی میگم پس مردم (محققین) چرا مقاله شون رو سایت میکنند وقتی کسی نمیدونه این اعداد چه توجیهی داره؟! میگه تو توقعت از دنیای علم خیلی زیاده! آدمها اصلا فکر نمیکنند که براشون سوال ایجاد بشه و وقتی یه مقاله یه جای معتبر چاپ میشه براشون کافی هست که تاییدش کنند و ازش استفاده کنند :( 

 

چهارشنبه وقت دکتر گوارش داشتم و قرار بود جواب آزمایشهام رو بگه و بر اساسش تصمیم جدید بگیریم. اینجا جواب آزمایش میره واسه دکتر و خودت مستقیم بهش دسترسی نداری. بعد از اینکه سلام کرد مستقیم گفت با داروهای جدید بهتر شدی؟ گفتم نه خیلی. گفت اون آزمایش اصلیت باید زیر ۵۰ باشه و برای تو ۱۳۲۰ هست و معلومه که خوب نیستی. من جمعه سونوگرافی میکنم می تونی بیایی؟ گفتم با این عدد چاره دیگه ای هم دارم!؟ بعد هم گفت قبلش یه تست کوید بده بیا! من گفتم سخته واسم و واکسن کامل هم زدم میشه نرم تست بدم؟ گفت باشه صحبت میکنم که تو معاف بشی. دیگه بحث بیمه شد من گفتم بیمه دانشجویی دارم! جمعه که رفتم دستیارش هم بود و ازم اجازه گرفت که اونم باشه و جالب بود که اون از قبل می دونست من دانشجوی دکتری هستم. دیگه یه کم در مورد روند درمان حرف زدیم و من گفتم با فلان داروها اوکی نیستم ولی اونا اصرار داشتند که راضی بشم. حین سونوگرافی گفت بهتر از توقعم هستی و بازم بحث دارو رو کردیم و اینقدر بحث کردیم که به یه توافق نسبی رسیدیم! کل جلسه ۷۰ دقیقه شد!  سری قبل منشیش فرداش زنگ زد و واسم نسخه و اینا رو فرستاد و شماره کارت خواست که ویزیت بدم. این سری فرداش زنگ نزد و من گفتم خب حتما چون جمعه میخوام برم دیگه همونجا همه رو بهم میگه! ولی وقتی رفتم پرداخت کنم فقط پول سونو رو دادم و گفت یه جوری برات حساب کردیم که بیمه ت همه مبلغ رو بهت برگردونه و اصلا ویزیت چهارشنبه رو نگرفت :) 

راستی اینم بگم اینجا آزمایشگاه هم که میری پول نمیدی همون موقع. بعدش صورتحسابش پست میشه واست و خیلی عجله ندارن ازت پول بگیرن همون لحظه!

 

 

نخست وزیر جدید ایالت مون یه آقای ۳۹ ساله شدیدا کاتولیک و پدر ۶ تا بچه هست! 

 

یه سری جلسات مشاوره با یه مشاور از ایران شروع کردم. اون روز بهم میگه تو چرا اینقدر میخندی؟! من کلا نیشم باز هست! :) میگه اینجوری در واقع غم و ناراحتیت رو سرکوب میکنی که همه چیز رو با خنده بیان میکنی.

خلاصه در راستای تکالیف روانشناسیم از این به بعد هر از یه مدت اینجا مراسم روضه برگزار میکنم و به حال مشکلاتم در حضور جمع می گریم :)  البته براش توضیح دادم تازه الان خوب شدم و زرت و زرت جلوی این و اون گریه میکنم ولی خب انگار کافی نیست :)) (این پاراگراف رو هم با نیش کاملا باز نوشتم)

 

از ساعت ۲۴ امشب قرنطینه مون به اتمام میرسه. البته همه محدودیت ها کامل برداشته نمیشه ولی دیگه لازم نیست تو خونه بمونیم و مغازه ها و ... باز میشن. 

۰۰/۰۷/۱۸

نظرات  (۱۰)

یعنی اگه صبا، شما نزدیک من بودی، هِی ور دلت و توی دست و پات بودم، بس که چیزهای یاد دادنی داری!

 

من حلوای نشاسته رو تا حالا نشنیده بودم، گفتی هم خیلی آسونه تشویق شدم درست کنم :)) 

این دستور رو پیدا کردم. خوب و درسته؟ 

 

https://sarashpazpapion.com/recipe/2937/%D8%AD%D9%84%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87

پاسخ:
عزیزم. لطف داری بهم. حالا هم که خیلی دور نیستیم از هم. به قول ادبیات امروزی یه جورایی e-neighbor  هستیم. 

اما بحث شیرین حلوا:

دستور رو نگاه کردم ما تخم مرغ نمی ریزیم. البته یه چیزای محوی یادم هست که مامانم ورژن تخم مرغی هم داره ولی اینی که من درست کردم آسونتر هست.

مواد لازم:
نشاسته یک پیمانه
شکر دو پیمانه (دو پیمانه شیرین میشه اگر خیلی شیرین دوست ندارید پیمانه دوم رو ۳/۴ بریز)
آب ۶ پیمانه (اگر حوصله هم زدن زیاد نداری می تونی تا ۴ تا هم کمش کنی)
زعفرون دم شده (من چشمی میریزم واقعا مقدارش رو نمیدونم)
گلاب (نصف پیمانه)
پودر حل (اگه نداشتی هم مهم نیست)
مغز آجیل ها در صورت تمایل.

نشاسته و شکر و آب سرد رو میریزی تو یه قابلمه و قبل از اینکه  گاز رو روشن کنی هم می زنی تا گل نشاسته تا یه حدی باز بشه. بعد گاز رو روشن میکنی و شعله ش رو میدی بالا :) و هم می زنی تا کم کم نشاسته بگیره! هر چی میزان آب بیشتر باشه در نهایت محصول شیشه ای تر میشه. نشاسته که شروع کردن به گرفتن کرد شعله رو کم میکنی زعفران و گلاب و هل رو هم اضافه میکنی و مدام هم می زنی. غلظتش رو نمیدونم چطوری بگم کی خوبه ولی فکر کنم خودت بفهمی. اون آخرها هم اگر دوست داشتی می تونی مغز گردو و بادام وپسته (هر کدوم رو داشتی) خرد شده بریزی توش و هم بزنی تا یکدست بشه. نریختی هم مهم نیست. 
بعد هم میریزی تو ظرف و می تونی روش با همون مغزها یا پودر نارگیل تزیین کنی و صبر کنی سرد که شد بگذاری تو یخچال تا بیشتر خودش رو بگیره. چند ساعت بعد آماده هست. میتونی برش بزنی و بچنینی تو ظرف می تونی هم قالبی مثل ژله درش بیاری. 


۲۳ مهر ۰۰ ، ۱۵:۱۱ ربولی حسن کور

سلام

باورم نمیشه یک هفته است آپ کردین و من ندیدم خجالت کشیدم!

وقتی دیدم گفتین میخواستین براشون غذا بپزین تقریبا مطمئن بودم که قرمه سبزی و کباب درست کردین. ته چین یه انتخاب عالی بوده.

پاسخ:
سلام.

خجالت چرا؟؟!! 

موشک که آپ نکرده بودم که مهم باشه :))

من خیلی قرمه سبزی دوست دارم ولی نه با سبزی خشک! در درست کردن کباب هم حرفه ای نیستم! 

  

صباجون، پستهات را دوست دارم، توش پر از چیزهای خوب هست، یا بهتره بگم طوری مه تو میگی شیرینه. شاید هم من قسمت خندانی را میبینم که روانشناست نهی کرده. دیدت به اعداد هم برام جالب بود. معلومه تو هم تحقیقت حسابی تو گوشت و خونت نفوذ کرده. انشالله همیشه سلامت و شادواقعی باشی

پاسخ:
مرسی آسمان جان لطف داری عزیزم.

در مورد اون قسمت خندان هنوز نمی دونم درست! چیزهای جدید از مشاوره یاد بگیرم میام می نویسم.

آره تحقیقم رو دوستش دارم آخه! :)

ممنون آسمان جان. همچنین باشه برای شما :) 

چقدر این مراودات با آنیتا و مامانش خوبه، حلوای نشاسته تا حالا نپختم، یه بار امتحان کنم.

 

ای بابا چقدر این کار ریسرچ سخته :( صبا فکر نمیکنی یه مستر همین رشته را تو اروپا میگرفتی و الان مشغول به کار میبودی راضی تر میبودی؟ امیدوارم زودتر جوابی که میخواهید بگیرید و یه رقصی چنان در میانه میدان بکنی :))))) 

 

خوبه دکتر اینطوری باهات همکاری کردی، امیدوارم زودتر و بهتر این روند درمان پیش بره. 

 

عه راست میگی هنوز قرنطینه بود، اینجور موقع ها رستوران ها و بارها کامل بسته هستند؟ بعد مثلا مترو که زیر زمین هست و خب سیستم تهویه خاصی داره، کار میکنه؟ اصلا یه جورایی برام ناملموس شده قرنطینه واقعی چطوره! اینجا که ملت تو اوج آمار کرونا شمال میروند، هیأت میروند و ...

 

وااااااو شش تا بچه تا سی و نه سالگی! 

 

ماااچ بهت مراقب خودت باش 

پاسخ:
حلوای نشاسته بسیار آسون هست پیشنهاد میشود. 


قطعا نه عزیزم. سوالت واسه من مثل این میمونه که بری از یه مادر که با هزار امید و آرزو و عشق و البته با ‌IVF بچه دار شده و حالا بچه ش مریض هست و اون مادر خسته هست و استرس داره بپرسی اگر بجای این همه زحمت رفته بودی مربی مهد شده بودی راضی تر نبودی؟! شاید اون بچه حتی بمیره! ولی فکر نمیکنم اون مادر لحظه ای شک کنه که کاش بچه دار نشده بودم که روزهای آسونتری رو تجربه میکردم! حتی اگر اون بچه بمیره و اون مادر در نهایت بره تو مهدکودکی کار کنه ولی بازم فکر نمیکنم از اینکه اون روزها رو تجربه کرده پشیمون باشه!
 یه وقت فکر نکنی که سوالت رو دوست نداشتم! نه! اصلا ! خواستم فقط احساسم رو شفاف توضیح داده باشم و متشکرم از آرزوی رقصت :))

مرسی گلم :)

با اجازه تون ما اینجا این مدت داشتیم سرویس میشدیم بخاطر قرنطینه!! همه جا تعطیل بود جز فروشگاههای مواد غذایی و بهداشتی. تمام خدمات درمانی که امکانش بود تلفنی بود این مدت. اینجا کسی اجازه نداشت بیرون باشه که قطار و مترو و .. شلوغ بشه. ما اجازه نداشتیم از شعاع ۵ کیلومتری مون خارج بشیم مگر به دلایل کاملا اضطراری. به همین دلیل برنامه همه وسایل حمل و نقل عمومی شده بود شبیه روزهای تعطیل. یعنی فواصل قطار و اتوبوس و ... بیشتر از روزهای عادی بود.
 مبلغش رو دقیق یادم نیست ولی درآمد ایالت ما بخاطر جریمه های این مدت چند میلیون دلار بود. وقتی بیرون می رفتیم باید کارت شناسایی آدرس دار میداشتیم که اگر پلیس جلومون رو گرفت ارائه بدیم و ... 


ماچ به خودت و بچه ها :* ممنون عزیزم. چشم:*
۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۹:۲۶ آوای درون

سلام صبا جان. خوبی؟

ماشالا چه دستت تنده در آشپزی. آفرین! من هم غذاهای کمی ترش دوست دارم بخصوص سوپ و خورشت...

آخه چطور ممکنه اینقدر نتایج با اختلاف فاحش به بار بیاد؟ مغزم سوت کشید... 

به متیو گفتی که این کارش برای تو استرس زا است؟

متاسفانه اینجور مقاله ها کم نیستند... ولی خب! این کارها مقدمه ای میشن برای کارهای مفیدتر و ایده های جدیدتر

چقدر درد و رنج متحمل شدی صبا جان :( امیدوارم زود بهبود پیدا کنی و علائمت برای همیشه برطرف بشه... چقدر جالب بود که اول اقدام درمانی انجام میشه و بعد صورتحساب صادر میشه... 

کاتولیک با 6 تا بچه! به نظر سنتی میاد.

ماشالا به خوش خنده بودن شما :) 

ما هم در حالی که هنوز پیک ششم مون کاملا تموم نشده استارت عادی شدن شرایط مون خورده شده! رییس. جم. هور دورکاری کارمندان را ملغی اعلام کرده، و گفته شده مدارش و دانشگاه ها از آبان حضوری میشن!!

 

پاسخ:
سلام عزیزم. ممنونم. خوبم خدا رو شکر🙂

ممنون گلم.
از نظر من لیمو بوی بهشت میده😍 تازه اون شب براشون تعریف کردم که ما آبغوره هم داریم😋

دارم دنبال کسی میگردم که توجیه کنه این اعداد رو!!

متیو اخلاقش همینه دیگه! من اخبار دانشگاه رو بهش میگم. کلا درون خودش زندگی میکنه! 

درد و رنج🤪 ولی واقعا رنج زیادی کشیدم! هر روز یه خمپاره تو روح و جسمم منفجر شد این مدت!
متشکرم عزیزم. منم به روزهای روشن امیدوارم.

آره هی می بینم هر روز میگن تاریخ شروع به کار دانشگاه‌ها و .‌‌... اعلام شد. امیدوارم واکسن کار کنه تو ایران هم.
اینجا ما آمارمون هر روز داره میاد پایین. البته هفته دیگه معلوم میشه واکسن واقعا کار میکنه یا نه اینجا!

الهی که هر روز بهتر از دیروز بشی من خودم التهاب معده داشتم و میدونم کلا مشکلات گوارشی خیلی بدن خدا قسمت هیچ کس نکنه. به نظرم ترشی غذاهات رو کم کن. من خودم خیلی تند و تیز درست میکردم و واقعا به تجربه دیدم که خوراک آدم چقدر میتونه اثر گذار باشه و الان دیگه اصلا فلفل نمیزنم 

من فکر میکردم فقط مقاله های چینی معمولا اینطوری هستن. پس مقاله چاپ شده تو جای قوی هم همینه عجب 

پاسخ:
ممنون صبا جان :)

من راستش غذاهام کاملا متناسب با رژیم مرتبط با بیماریم هست و هر چیزی که احتمال بدم یک درصد ممکنه مشکل ایجاد کنه رو نمی خورم. مثلا منم غذاهای تند دوست دارم ولی خب فلفل در حد چاشنی میزنم. یا فقط میوه های محدودی رو می خورم و ...

مقاله چینی و ... نداره. کلا وقتی معیار خیلی چیزا تو دنیای آکادمیک تعداد مقالات و سایتیشون هست تولید آشغال بالا میره!! و در حالت کلی حالا ممکنه یه مقاله واقعا حرف چرندی هم نزده باشه ولی دردی از کسی هم دوا نمیکنه! یعنی خیلی از مقالات انگار حرفهای روزمره می مونه فقط چاپ میشن! 
ولی خب دوستان چینی مون چون کلا دستشون به کم نمیره و کلا تو کار تولید انبوه تو همه چیز هستند مقاله هاشون هم بیشتر به چشم بقیه میاد.
۱۸ مهر ۰۰ ، ۲۱:۳۶ افق بهبود

لطفا بر ای جلسات روضه حلوای خوشزه درست کن بفرست بیاد اینجا

:-)))))))

عجب حرفی زد مشاور محترم.خیلی عمیق بهش دارم فکر میکنم

پاسخ:
چه جوری بفرستم ؟ :))

آره حرفش برای خیلی های دیگه هم کاربردی هست. واسه همین اینجا نوشتم!

مقالات به نظر من هم خیلی درست و حسابی نیستند. به نظر من اون جوابهای خوب که واسه راه حل های خوبه پنهانند و در مقالات نمیان. اونها پول واقعی میشن. پروژه هایی که پول سازند نه مقاله.... من واسه کار خودم خیلی برام عجیبه. کلی داره در دنیا از این روش استفاده میشه اما آنچه در مقالات است اصلا عملی واقعی نیست. یه مشت چرت و پرت تیوریه.... مثل همیشه برات امیدهای خوب دارم و دعاهای خوب می کنم.

آفرین آشپز سریع پز خوشمزه پز ترش پز. به به! من خواهرم غذاهای ترش میپزه که شمال زندگی می کنه اما من غذاهام بیشتر شیرین هستند. مثلا هویج زیاد دارند چون همسر و دخترم اینطوری دوست دارند. دوستم میگه ایران تنها کشوری هست که غذای ترش داره!!

شدیدا مذهبی بودن نخست وزیرتون چه تاثیراتی داره؟ خوبه یا بد؟

خدا رو شکر که هزینه درمانت یه جوری تحت پوشش بیمه قرار گرفت. نتیجه چی شد؟ الان چطوری؟
 

پاسخ:
در اینکه اکثر مقالات چرند هستند که اصلا شک نکن! چون یه جور بیزینس هست مقاله نوشتن و ...

ولی فیلدی که من کار میکنم صنعت و تجاری سازی مجزا واسش وجود نداره به اون شکل. پولی که به پروژه های این شکلی تخصیص داده میشه معمولا همون گرنت هست و اینقدر هم به راه حل نیاز مبرم هست که به محض اینکه مقاله ای چاپ بشه و نتایج نسبتا بهتری داشته باشه همه ی کسایی که بهش نیاز داشتند ازش استفاده میکنند. 

ممنون عزیزم. دلم به دعاها و آرزوهای خوبتون گرم میشه همیشه :* ده برابر اون خوبی ها به خودت برگرده. 

حالا خوشمزه رو خیلی نمیدونم! ولی خب سریعم به نظر خودم هم :)
من اگر هویج تو چیزی بریزم سر آبلیمو رو میدم پایین تا طعم شیرینیش بره :) ولی آره منم ندیدم کسی بجز ما غذای ترش بخوره. 

باید ببینیم تصمیماتش به چه شکل هست! منطقی یا مذهبی؟ بهش میخوره متحجر باشه! 

قرار شد ۶ هفته به صورت فشرده دارو مصرف کنم و دوباره آزمایش بدم ببینیم چه تغییراتی داشتم. خیلی بهتر هستم عزیزم. ممنون از محبتت. 

سلااام.

 

حسااابی گشنه‌م شد صبا :))) دستت درد نکنه که خوشحالشون کردی :*

 

ایشالا که با دارو اینا زودتر بهتر شی. اون تفاوت عددی که باید میبوده و اونی که هست تو آزمایشت خیلی ترسناک بود.

 

منم تازگی (۱-۲ ماهیه) با یه تراپیست از ایران صحبت میکنم و دقیقا منم مشکل خشم فروخورده دارم. اینقدر همه چی رو با مسخره بازی تعریف میکنم که تیزیشونو بگیرم و اذیتم نکنن و ظاهرا این خودش کار خوبی نیست...

 

کلی خوب باشی و موفق :*‌

پاسخ:
سلام گلم :)

آخی عزیزم:*  خواهش میکنم :)

اصلا آقای دکتر شوکه شده بود! من ولی فهمیدم چرا داشتم از درد میمردم و یه عدد پیدا شد که میزان درد داشتن من رو بیان کنه! الان هم بهترم ولی خب فرمودن قرار نیست فقط موقت خوب بشی. 

مهسا! الان که گفتی تیزی! یادم افتاد ۸-۹ سال پیش ایران مشاوره میگرفتم بهم میگفت احساساتت تیز هست و باید تیزیش رو بگیری. میگفت نباید تا این حد خوشحال و ناراحت بشی از رویدادها! :(  ولی الان یاد گرفتم باید ریشه اون تیزی رو اول پیدا کنی و برطرف کنی ... 
خوبه تو هم تراپی میری. 
این نکته رو اینجا گفتم چون تو فرهنگ ما اینکه همه چیز رو کمتر از ابعاد واقعی نشون بدی فضیلت هست. اینکه یه ماسک خنده رو صورتت باشه حسن هست. در صورتی که سرکوب هست. 

مرسی عزیزم. همچنین باشه برای خودت :*
۱۸ مهر ۰۰ ، ۱۳:۱۷ یاسی ترین

به‌به چه خانم هنرمندی 😋😋😋😍😍😍 

منم ترش دوست دارم مخصوصا سوپ ولی ترش متعادل 

 

دستت درد نکنه که خوشحالشون کردی  ♥️ آنیتا دوستته؟

چه مخی داری از این عددا گیج نمیشی 😁

 

ایشالا مشکلت برطرف میشه هرچه زودتر 💚

 

ما هم اینجا اول پول میدیم بعد جنازه دفن میکنیم 🤣 زیباست واقعا.

 

 

 

پاسخ:
لطف داری عزیزززم🥰🥰

آخه مساله همون تعادل هست😃 ولی خب اینا از هیچ نوع ترشی عملا استفاده نمی کنند! ولی من گفتم بگذار طعم واقعی غذا رو بچشن! رو ته چین هم کلی زرشک ریخته بودم، دوست داشتند🙃

آنیتا صاحبخونه و همخونه م هست، مالزیایی و با بک گراند چینیه، مامانش هم فعلا پیش ما زندگی میکنه ولی خونه ش مالزی هست.

مرسی عزیزم🙏💜

دقیقا ایران اول حسابداری بعد بقیه چیزا! واسه همین نوشتم چون خیلی متفاوته!