غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

از مراحل نوشتن تز دکتری :)

چهارشنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۱۴ ق.ظ

صبح ساعت ۹:۱۵ بود که آنیتا و مامانش رو بدرقه کردم و بعدش بازیافتی ها رو بردم پایین.  بالا که اومدم خواستم میز ناهار خوری رو تمیز کنم و برم مانیتور و لپ تاپ و کلا بساط درس و مشقم رو بیارم تو سالن!  

ولی خب داستان اینجوری پیش رفت که محتویات نصف کابینت ها رو در آوردم و توشون رو تمیز و مرتب کردم و دوباره چیدم! چیدمانشون قبلا رو اعصابم بود!

بعد هم یخچال و فریزر و کلیه طبقاتش رو درآوردم شستم و یخچال رو مرتب کردم.

وسط خیس خوردن طبقه های یخچال رفتم حمام و دستشویی رو با دوش سیار حمام با آبجوش شستم و جیگرم حال اومد!  :)) 

دیگه یخچال هم مرتب شد! ولی کف آشپزخونه وحشتناک شده بود! و متاسفانه کف آشپزخونه هم راه آب نداره و دیگه قشنگ یه دور با شوینده سابیدم! یه چند باری هم رفتم و اومدم تا به مرحله دلخواهم رسید.

بعدش دیگه درهای کابینت ها هم پر از لک شده بود (مدیونید اگر فکر کنید قبلا هم لک داشته! :) ) اونا رو هم سابیدم! دیوارهای آشپزخونه دیگه به تمیزی های بقیه قسمت ها نمی اومد که اونا رو هم تمیز کردم! 

ساعت ۳ بالاخره رضایت دادم ناهار خوردم! یه دور جارو برقی کشیدم و بالاخره رفتم مانیتور و بساطم رو از تو اتاقم آوردم! 

اتاقم رو هم یه دور خونه تکونی کردم! 

ماشین ظرفشویی رو گذاشتم رو طولانی ترین زمانش و داره یه سری ظرف و ظروف و شیشه میشه رو میشوره.

یه سرو سامونی به گلدونها دادم.

اسکاچ رو انداختم تو یه قابلمه و داره با سرکه می جوشه که حالش خوب بشه :) 

و آب گذاشتم واسه چایی و الان که ساعت ۴:۴۰ عصر هست یه چایی با عطر هل کنار دستم هست و من دارم از آفیس جدیم که سالن خونه هست این یادداشت رو مینویسم و از خونه تمیز لذت می برم!

 

پ.ن: لطفا ازم توقع نداشته باشید بعد از این همه کوزت گری برم سراغ تزم که ازتون دلخور میشم :) 

۰۱/۰۳/۲۵
صبا ..

درس و مشق

نظرات  (۱۲)

سلام وصدسلام

چقدرکیف کردم .شباهت بعدی من وشما تو سریع کارکردن و مرتب بودنه.

تعریف من از تند وسریع کارکردن رو وقتی فهمیدم که منزل فامیل و دوست دست به شستن وتمیزی اشپزخونه زدم وفهمیدم سریعم چقدر😂😂😂😉 بعدوقت تمیزی خونه ومرتب بودنش که یه وضعی! همسر که اصلااااااا میگه به وسایلم دست نزن 😂 خب نمیشه که.حرکت انتحاری میزنم😂

افرین بهت

پاسخ:
سلام بر نفس بانوی عزیز :) 

عزیزم آفرین به خودت و ماشالله بهت. نمی دونم شاید من چون بخاطر اینکه سرعتم بالاست خیلی کارا به چشمم نمیاد کلا :)  و البته چون خیلی کارای خونه رو موازی انجام میدم سریع میشه دیگه. 

ایول که خونه دوست و فامیل هم کمک میکنی :) 

ماشالله ماشاللله ماشالله ...

بزنم به تخته به این سرعت و دقت تون 

 

من تو سه سال هم نمیتونم این حجم از کار خونه رو بگنجانم-_-

حتی موقع خواب هم بایدو دو سه ساعت با خودم کلنجار برم که ایکس ! برو مسواک بزن نخ دندون بکش بخواب! دیگه کارهای سخت که واویلا :|

 

راستش وقتی پست رو خوندم خجالت کشیدم از حجم اسلوموشن ام و یکم خودم رو جمع کردم :)))

پاسخ:
قربان شما دوست عزیز :) 

اگر بخوایی قطعا میتونی :) 

شاید اگر بجای اینکه بشینی فکر کنی به کاری که میخوایی انجام بدی بلند شی و در یک حرکت اون کار رو انجام بدی دیگه نیاز به کلنجار نباشه :)



خجالت چرا؟ هر کسی تو یه چیزایی خوب هست و  تو یه چیزایی ضعف داره. 

ولی اگر این پست باعث انگیزه شده من خیلی خوشحالم :) 
۱۵ تیر ۰۱ ، ۱۱:۵۳ بهار شیراز

موهای روی فرش چی؟؟؟؟؟

من موقع امتحانات فرش رو میکردم دسته گل

پاسخ:
اون موقعی هست که باید کتاب دست بگیری و درس بخونی! :) 

البته الان هم به موها گیر میدم ولی خب چون پشت میز می نشینم و دستم به کیبرد هست کمتر فرصت میشه :)) 

سلام صباجون. انگار مغز هممون وقتی که باید یه کار اجباری و فوری رو انجام بده، علاقه خاصی داره که هرکار دیگه ای رو انجام بده و هزار نوع بهانه جورکنه به جز کاری که باید واقعا انجام بشه. ولی خیلی بامزه این موضوع رو تعریف کردی.

اگه اشتباه نکنم چند وقت پیش توی یکی از پست هات گفتی با یه دوست ایرانی که تازه اومده بود استرالیا رفتید خونه دیدید و نمیدونم چرا اون زمان احساس کردم میخواهی با اون دوست جدید خونه مشترک بگیری که انگار اینطور نبوده.

امیدوارم آنیتا زود برنگرده و حسابی از آرامش خونه لذت ببری و به کارهات برسی.

مثل همیشه برات آرزوی بهترین نتیجه رو دارم

پاسخ:
سلام رها جونم🥰

درسته، همین طور هست که میگی ولی بجاش هر چه به ددلاین نزدیکتر میشیم، سرعت و قدرت ذهنی افزایش پیدا میکنه!

نه عزیزم، من هیچوقت دوست ندارم همخونه م یه دختر ایرانی باشه😄 ایشون چون اولین بارش بود میخواست خونه ببینه من باهاش رفتم و البته چون خونه ای که می‌خواست ببینه نزدیک خونه ی من بود.
مرسیییییی، برنامه ش این بوده که ۶ هفته بمونه، دعا کنید نه تنها زودتر نیاد که یه کم هم دیرتر بیاد😀

قربونت عزیزم. همچنین باشه برای خودت🥰

آفیس جدید و برق انداخته مبارک :))) منم همین طورم، اگر قرار باشه درس بخونم باید اول همه جا را به یک حد قابل قبولی از تمیزی و مرتبی برسونم! عکس از آفیس جدید لطفا :) چقدر کیف میده آدم تو خونه تنها باشه...

پاسخ:
مرسی عزیزم :) 

من اگر واقعا بخوام درس بخونم میتونم شلختگی رو تحمل کنم!

دیروز رفتم دانشگاه! اینقدر جلوی خودم رو گرفتم که کشوهای میزم رو درنیارم و تمیز نکنم :))  بجاش امروز مربای به درست کردم :)) مربا که ربطی به تمرکز و محیط اطراف نداره :)) 

آفیس جدید ویوی خاصی نداره! حالا باید ببینم میتونم از ویوی پشت سرم یه عکس خوب دربیارم.  

آره! هی واسه خودم بلند بلند با آهنگ ها میخونم! موقع آشپزی می رقصم! یهو وسط کارم بشکن میزنم :)) خیلییی خووووبه :) 

آنیتا بلیط برگشت نگرفته و گفت هر وقت دلم تنگ بشه برمیگردم. دعا کنید فعلا دلش تنگ نشه :) 

هزار ماشالله چقدر دستت تنده. من اگه بخوام کل خونه رو با این همه دقت تمیز کنم قشنگ یه سه روزی باید وقت بذارم که کل دیوار و زمین و هوا رو بشورم

ولی از حال خوب تمیزی خونه که منتقل کردی بهم کیف کردم

پاسخ:
مرسی عزیزززوم 😍

آره خدا رو شکر من سرعتم تو امور خانه داری بالاست و چند تا کار رو با هم جلو میبرم.
البته من کلا سرعتم تو همه چیز بالاست😊 فقط تا اونجایی که توان در بدن دارم سعی میکنم یه سری کارها رو عقب بندازم🤪🤣🤦‍♀️🤦‍♀️

خدا رو شکر کیفش به شما هم رسید، الان هی میرم در فریزر رو باز میکنم کیف میکنم از مرتبیش😄😀

سلاااام:))

وای خیلی خندیدم! دقیقا درکت میکنم. همه‌مون همینیم :))))

 

پاسخ:
سلام عزیزم :))

خدا رو شکر که باعث خنده شما شد :)

۹۰٪ آدمها فکر کنند همین جوری باشند :) واسه همین خیلی به خودم سخت نمیگیرم :) 
۲۵ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۳۵ ربولی حسن کور

سلام

من که هر زمان قراره درس بخونم not only تَرَک های دیوار هم برام جذاب میشه but also همه تلاشمو میکنم بهانه ای برای درس نخوندن پیدا کنم D:

پاسخ:
سلام 

والا منم از همین قاعده پیروی میکنم😁

خواهرم می گفت زودتر درست رو تموم کن که مجبور نباشی اینقدر کار خونه انجام بدی😅😀
۲۵ خرداد ۰۱ ، ۱۶:۴۵ محبوب حبیب

چرا من حس کردم این خوشحالی رفتن آنیتا و مامانش بوده؟ یا اینها کثیف بودن و حالا که تنهایی میخوای از تمیزی لذت ببری؟ 

پاسخ:
هم اولی ، هم دومی 😁😁
حالا تازه مامانش کلی مثلا تمیز کرده بود قبل رفتن و این بود😏🤦‍♀️

باریکلا (: خسته نباشی.خداقوت.

دست راستت رو سر ما تنبلا 😁🤭

 

باور کن اگه بعدش رفته باشی سمت تز ازت ناراحت میشیما 😑🤫

قشنگ دو سه ردزی استراحت کن خستگیت در بره ✋🤣🤣🤣

پاسخ:
سلامت باشی عزیززززم، ممنونم.

اختیار دارین گلم، شما که کلی زرنگید🙂

نه والا، سه ساعت دراز کشیدم تا کمرم صاف بشه، بعدش تونستم بلند شم شام بخورم🙂
چون جزو مراحل تز هست، نمیشه خیلی وقفه انداخت🤣

والا صبا جون حال ما هم جا اومد با توصیفات تو ، دیگه

چه برسه به خودت😄😄😄

منکه کیف کردم😎

فقط یه ایرانی میتونه بعد رفتن مهمون دخل خونه رو بیاره✋

نه بابا ، تز چیه اصن😁 فعلا استراحت کن

و همچنان از تمیزی خونه لذت ببر🙃😉

 

کاش از خونه برامون عکس میذاشتی.

کلا دوست دارم خونه خارجکی ها رو ببینم😁😋

پاسخ:
خدا رو شکر حس تمیزی ش به شما هم رسید😊

البته مهمون نبودن!!صاحبخونه بودن 🙂 و هستن😆

فعلا که کمرم صاف نمیشه، ببینم فردا چی میشه😁

توی یادداشت های دی ۹۹ یه سری عکس گذاشتم، البته از داخل خونه نیست!

حالا شاید بعدتر از آفیس جدیدم 😁 عکس بگذارم😊

سلام و خسته نباشی :))

این پست دقیقن منم.

ینی دقیقن منم دیروزم همینجوری گذشت.

همه این کارار رو کردم و بعد تازه ساعت هشت شب نشستم پای لپ تاپ تا بقیه اپلیکیشنمو طراحی کنم :/

البته تا ۵ صبم بیدار بودم و طراحیش کردم :)))))

پاسخ:
سلام عزیزم،  سلامت باشی.

پس تو هم خسته نباشی نازنین جان.

من روزهای عادی هم با کلی جایزه و گول مالیدن سر خودم کار میکنم! الان که دیگه واقعا نوروزه😁

تو ایول داری واقعا، بهت تبریک میگم بابت این همه پشتکار🌷🌷🌷