غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

رب

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ب.ظ

سلام


بالاخره موفق به جلب رضایت استاد 2 شدم.


من تا حالا استاد2 رو ندیدم، چون از موقعی که من دانشجوش شدم ایران نبوده، اکثر ارتباطاتمون نوشتاری هست. واسه همین خیلی باهاش رودروایسی دارم و وقتی گزارش یا کاری رو با تاخیر انجام میدم و ارسال می کنم، به شدت عذاب می کشم، هر موقع هم مشکلی داشته باشم با اینکه دانشجوهای اینجاش رو بهم معرفی کرده ولی در نهایت مشکل بدست خودش حل میشه. خلاصه که استرس های فراوانی رو متحمل می شویم ما.


در ایام نوجوانی "رب" رو برای خودم مربی ترجمه میکردم بعدها تو ذهنم مفهوم پرورنده یا همون پروردگار غالب شد. مهندس بازرگان رب رو ارباب یا Boss ترجمه می کنه، من همیشه رابطه ی رب و مربوب رو یه رابطه ی عاشقانه تصور میکنم، یعنی عاشق به احترام عشق به معشوقه ش خیلی کارها رو نمی کنه و خیلی سختی ها واسش آسون میشه اما برای رسیدن به اون عشق باید مراحل بسیاری رو پشت سر بگذاری


نفسم سوخت٬ دلم سوخت٬ پر و بالم سوخت


کاش پروانه شدن این همه آداب نداشت


در برخورد با ارباب یا رئیس یا Boss شاید عشقی در کار نباشه(من که بدون عشق تا حالا نتونستم کار کنم)  اما یه جور احترام و کرنش وجود داره که خیلی موقع ها نیاز به توبیخ نیست. وقتی به رابطه ی خودم و استاد2 نگاه می کنم درک خشوع واسم آسونتر میشه، هر چقدر هم که معاد جسمانی باشه اما لذت و عذاب روحانی قابلیت جایگزینی با هیچ نهر عسل و سرب داغی نداره. اینکه ببینی یه نفر بدون هیچ چشمداشتی بهت کمک می کنه و تو هستی که اهمال می کنی از سرب داغ هم داغتتر هست و یه جمله یا نگاه حاکی از رضایتش از نهر شیر و عسل هم گواراتر هست.


بازم خدارو شکر که این درس خوندن ذره ای به افزایش دیدم کمک کرد.

۹۲/۰۲/۲۲
صبا ..

حرف دل