غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

درباره احادیث دروغ و اخبار ضد و نقیض

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ب.ظ

کسى در باب حدیثهاى مجعول و خبرهاى گوناگون که در دست مردم است از او سؤال کرد و آن حضرت ( ع ) چنین فرمود :

در دست مردم ، حق است و باطل ، دروغ است و راست ، ناسخ است منسوخ ،

همچنین، عام است و خاص، محکم است و متشابه و عارى از اشتباه و آمیخته با آن.

در زمان رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) آن قدر بر او دروغ بستند که برخاست و براى مردم خطبه‏اى ادا کرد . و در آن گفت : هر که بعمد بر من دروغ بندد جایگاه خود را به آتش برده است .

حدیث را چهار کس نقل مى‏کنند و پنجمى ندارند : یا منافق مردى است که اظهار ایمان مى‏کند و خود را مسلمان مى‏نمایاند ، ولى از ارتکاب هیچ گناهى و جرمى باک ندارد و بر رسول الله ( صلى الله علیه و آله ) بعمد دروغ مى‏بندد . اگر مردم مى‏دانستند که منافق و دروغگوست ، سخنش را نمى‏پذیرفتند و تصدیق نمى‏کردند ولى مى‏گویند یار رسول الله ( صلى الله علیه و آله ) است ، او را دیده و از او شنیده و ضبط کرده است . پس مردم گفتارش را مى‏پذیرند و خداوند در قرآن از منافقان خبر داده و بدان صفات که دارند براى تو وصفشان کرده است . اینان بعد از پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) ماندند و بر آستان پیشوایان ضلالت و داعیانى که به باطل و بهتان مردم را به آتش فرا مى‏خواندند ، تقرب یافتند . حتى به حکومتشان هم گماشتند و بدین نام بر گردن مردم سوارشان کردند و در پناه نام آنها به جهانخوارى ، پرداختند . زیرا مردم غالبا با پادشاهان و دنیاداران هستند ، مگر کسى که خداوندش از این خطر نگه داشته باشد . و این یکى از آن چهار است .

و دیگر ، مردى است که از رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) خبرى شنیده ، اما درستش را به خاطر نسپرده و سر آن ندارد که دروغ بگوید . او چیزى را که آموخته،اینک ، روایت مى‏کند و خود نیز به کارش مى‏بندد و همه جا مى‏گوید که این سخن را از رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) شنیده‏ام . اگر مسلمانان مى‏دانستند که او اشتباه دریافته از او نمى‏پذیرفتند و خود نیز اگر مى‏دانست ترکش مى‏گفت .

سه دیگر مردى است که از رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) چیزى شنیده که بدان فرمان داده ، سپس ، از آن نهى کرده است ، بى‏آنکه ، او آگاه شده باشد . یا شنیده است که از کارى نهى کرده ، سپس ، به آن فرمان داده ، بى‏آنکه او خبردار شده باشد .

بنابراین ، منسوخ را شنیده ولى ناسخ را نشنیده است . این مرد اگر مى‏دانست آنچه مى‏گوید نسخ شده ، هرگز نمى‏گفت . و اگر مسلمانان هنگامى که آن را از او شنیدند مى‏دانستند که نسخ شده ، آن را ترک مى‏گفتند .

چهارم ، مردى است که هرگز به خدا و پیامبر او دروغ نمى‏بندد و به سبب ترسى که از خدا دارد و نیز به خاطر بزرگداشت پیامبر او دروغ را دشمن است ، به اشتباه هم نیفتاده است ، بلکه هر سخنى را چنانکه از پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) شنیده است به خاطر سپرده و اینک روایتش مى‏کند . نه بر آن مى‏افزاید و نه از آن مى‏کاهد . ناسخ را به خاطر سپرده و به کار مى‏بندد و منسوخ را به خاطر سپرده و از آن دورى مى‏جوید .

خاص را از عام تمیز مى‏دهد و متشابه را به جاى محکم نمى‏نشاند و هر چیز را به جاى خود مى‏نهد .

گاه اتفاق مى‏افتاد که سخن رسول الله ( صلى الله علیه و آله ) را دو جنبه بود جنبه‏اى روى در خاص داشت و جنبه‏اى روى در عام . چنین سخن را کسى که از قصد خداوند سبحان و پیامبر او ( صلى الله علیه و آله ) آگاهى نداشت، مى‏شنید ، آنگاه بى‏آنکه به معنى آن معرفتى یافته و منظور گوینده را از بیان آن شناخته باشد ، به صورتى توجیه مى‏کرد . و چنان نبود که همه اصحاب رسول خدا ( ص ) از او چیزى پرسیده و فهم آن سخن را خواسته باشند . تا آنجا که ، برخى آرزو مى‏کردند که عربى بادیه‏نشین یا غریبى بیاید و از او چیزى بپرسد تا آنها گوش بدان فرا دهند . حال آنکه ، هیچ مشکلى براى من پیش نمى‏آمد مگر آنکه از او مى‏پرسیدم و درست ، به خاطر مى‏سپردم . آرى ، اینهاست علل اختلاف مردم در روایتها.

خطبه 201 نهج البلاغه

۹۳/۰۴/۲۳