غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

منوی مرگ

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۵ ب.ظ

قبل تر ها همیشه فکر میکردم که کسی که به بیماری مبتلا شده و می داند مثلا تا یکسال دیگر بیشتر زنده نیست خیلی خوش به حالش هست از اینکه هم خودش و هم اطرافیانش برای مرگش آماده می شوند. تا چند مدت پیش که طی چند روز خبر فوت افرادی را شنیدم که در خواب ایست قلبی کرده اند و بدون هیچ مشکلی و یکباره چراغ زندگی شان خاموش شد. خیلی جدی به نوع مردنم فکر کردم به اینکه اگر منوی مرگ باز بود آیا مرگ ناگهانی و یکباره را انتخاب میکردم؟ مجددا استرس گرفتم پس کارهایم چه؟ خانواده ام گناه دارند؟ من هنوز آمادگی ندارم. ایست قلبی برای پیرها خوب است نه من!! بعد فکر کردم  یعنی من اگر سرطان بگیرم و به سرطان یا مرض مشابه بمیرم کارهای عقب مانده ام دیگر عقب نیستند؟ خانواده ام راضی اند؟ مطمئنی هر روز صبح و شب با خدا کشتی کج نمی گیری که چرا من؟!! اصلا بین آن همه درد می توانی کارهایت را انجام دهی؟ هیچ وقت دوست نداشته ام به تصادف بمیرم.  فکر کردم و فکر کردم. به اینجا رسیدم که هیچ فرقی ندارد!! من در حال تلاشم، در مسیری که فکر میکنم صحیح است، اینکه کجای این مسیر سوت پایان به صدا در بیاید چندان مهم نیست، چون این مسیر خط پایان مشخصی ندارد! به فرض که یکسال قبل از مرگ حتمی ام دانستم که قرار است بمیرم آیا راهم را عوض خواهم کرد؟ مگر شب امتحان است یا قرار است کنکور بدهم که یک سال و تلاش و پرداختن به کارهای عقب مانده جواب بدهد و سرنوشتم را عوض کند؟ مگر کارها تمامی هم دارد؟ این تمام شد یکی دیگر!!  اصلا تو فکر کن که حالا سرطان گرفته ای و 6 ماه بیشتر زندگی نمیکنی، حتما که نباید درد بکشی و هزینه کنی و خون به دل خانواده ات شود، توی این فرصت 6 ماهه چه می کنی؟ 

اینقدر سوال های اینچنینی از خودم پرسیدم تا راضی شدم که از منوی مرگ ایست قلبی را هم انتخاب کنم. اما واقعیت اساسی تر این است که خوشحالم که منو باز نیست که هر چه از دوست رسد نیکوست. 

 

اگر روزی روزگاری، اینجا بدون خداحافظی و اطلاع قبلی بیش از یک ماه بروز نشد حلال بفرمایید.

۹۴/۰۶/۱۷
صبا ..

حرف دل

مرگ

نظرات  (۱)

مرگی که انتظارش نیست برای اطرافیان خیلی سخت و غیرقابل باوره
پاسخ:
مرگ فقط قسمت اطرافیانش سخته!!!