غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

کتاب های اخیر

چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۹ ب.ظ

تنبل شده ام در نوشتن، نوشتنم می آید، ولی خب ترجیح می دهم ننویسم، یک حسی بین تنبلی و .... نمی دانم، کلمه کردن حس ها گاهی زیادی سخت هست.

برویم سراغ کتاب ها:

اسفار کاتبان:

2 سالی بود توی صف "کتاب هایی که باید بخوانم" بود، توی کتاب فروشی های شیراز پیدایش نکرده بودم، و بالاخره توی طاقچه پیدایش کردم. خواندمش و لذت بردم.

قصه آشنایی سعید(مسلمان) و اقلیما (یهودی) در راستای تحقیقی دانشگاهی با موضوع نقش قدیسان در ساخت جوامع، داستان در شیراز اتفاق می افتاد، یک جورایی یادآور سریال مدار صفر درجه. اسم خیابان ها و قرارهایشان توی حافظیه و... واضحاً!! خوشایند من بود. داستان 3 ادبیات متفاوت را دنبال می کرد، بخشی مربوط به کتب یهودی که اقلیما مرجع تحقیقش قرار داده، بخشی متون قدیمی که از زبان پدر سعید بود، و بخشی هم راوی داستان که امروزی ست، فهم بعضی جاهایش سخت بود،  ولی روند داستان به گونه ای جذاب بود ک سختی اش مانع پیشرفتت نمی شد. و البته قدرت قلم نویسنده اش (ابوتراب خسروی) و تصویر سازی اش  واقعا بی نظیر بود. من که واقعا لذت بردم. و تصمیم گرفتم چند اثر دیگر هم از ایشان بخوانم.

 

جانستان کابلستان:

دوست خوبمان آقای مسافر، چندی پیش این کتاب را توصیه کرده بودند. توی صف بود ولی آن ته ها، یک هویی دلم هوس سفرنامه کرد و رفتم سراغ این کتاب. لذت بردم از خوانندش، قلم رضا امیرخانی جذبم کرد و البته کسب اطلاعات در مورد افغانستان ، در قالب یک سفرنامه مهیج چیزی بود که حس کنجکاوی درونم را ارضا می کرد. اوایلش دلم خواست که من هم تا هرات بروم اما جلوتر که رفتم از تصمیمم منصرف شدم!!

 

سه شنبه ها با موری:

خیلی تعریف این کتاب رو شنیده بودم، از خیلی وقت پیش ها دلم می خواست بخوانمش. کتاب خوبی بود، ترجمه خوب و روان. ولی زمان مناسبی برای خواندنش نبود، به حرف هایی از این جنس نه تنها نیاز نداشتم، شاید دلم هم نمی خواست بشنوم. شاید هم خیلی قوی نبود که نتوانست من را تحت تاثیر قرار دهد. یک جورهایی کلیشه بود،کلیشه ای که خودم درگیرش هستم، کلیشه ای که گاهی به ذهنم می گویم، هیس!!! بس است دیگر. 

۹۵/۰۷/۰۷
صبا ..

کتابخوانی