غار تنهایی من

اینجا غار تنهایی من است و از افکار و احساساتم می نویسم.

آدرس وبلاگ قبلی ام:

gharetanhaei.persianblog.ir

بایگانی
آخرین مطالب

دریاب ای ساحل دریا ما را ما را !

جمعه, ۱۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۲ ب.ظ

این دو - سه روز تعطیلی (من پنج شنبه رو به زور چپوندنم تو تعطیلاتم) رفتیم به سمت ساحل دریا! یکی از گروه نوادگان (خانواده پدری) ساکن در جم و شاغل در عسلویه هست و ما هم بنا بر توصیه های ایشان بنا بر سفر جنوب گذاشتیم. کلا سفر خوبه از نظر من، مخصوصا اگر مقصد دریا باشه. مخصوصا تر اگه میزبان یک نی نی خوش اخلاق و گوگولی داشته باشه.

هوا عالی بود، دریا عالی تر، بندر سیراف رو خیلی دوست داشتم. و خلیج نایبند بسیار زیبا و آرام بود. 

البته ماشین توی ساحل نایبند تو شن گیر کرد! و به راحتی قابل در اومدن نبود! همون موقع یک کامیون از غیب رسید و بوکسل کردیم و از تو شن ها در اومدیم! راننده کامیون از اینایی بود که لنج و کشتی و شونصد ماشین سنگین و لودر و ... دارن، بعد می گفت من و داداشم اکثر موقع ها این ورا می گردیم و کلا کارمون اینه که ماشین ها رو از تو شن بکشیم بیرون! به خواهری میگم ملت که میگن واستون دعا میکنیم اینجاها معلوم میشه! (که ایزد در بیابانت دهد باز:) )  

بندر سیراف خیلی خوب بود، یک خیابون بیشتر نبود، یک طرف خیابون کوه بود جلوش هم دریا، همه خونه ها رو به دریا! 

قدمت تاریخی بسیار بالایی داره و یک زمانی مهمترین بندر ایران بوده و صادرات ابریشم و مروارید و... از این بندر انجام می شده و همه ساکنانش هم ثروتمند و تاجر بودن و کلا تو سفرنامه ها از ثروت شون خیلی یاد میشده! ولی حالا یه بلوار تنگ بود که نهایتا 7000 نفر جمعیت داشت.

1000 سال پیش تاجرها و مردم سیراف فکر نمی کردند یه روزی اون همه ثروت و خانه های اعیانی شون بره زیر آب یا تخریب بشه و هیچ اثری ازش نمی مونه! مثل مایی که امروز می دونیم که فانی هستیم ولی ... یه جای سفرنامه ها اومده بود سیراف به مهمی شیراز بوده! کی می دونه 1000 سال دیگه از شیراز چی می مونه؟!

۹۶/۰۹/۱۷
صبا ..

سفر

نظرات  (۴)

خیلی دوست دارم بیام شیراز. امیدوارم در آینده نزدیک جور بشه.... :*
پاسخ:
منم امیدوارم در آینده نزدیک برنامه سفرتون به شیراز جور بشه و امیدوارم هر موقع بیایین یه سفر خاطره انگیز واستون بشه :*
۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۷:۱۴ محبوب حبیب
این زیر آب تعبیر درستی بود. 
باز هم شکر خدا که به وقت درستش یه نفحاتی میفرسته.
چند وقت پیش وبلاگم رو میخوندم و میدیدم هر وقت داشتم کم می آوردم بعدش خدا یه سفر برام جور کرده در صورتی که انتظارش رو هم اصلاً نداشتم. 
خودش رو صد هزار مرتبه شکر

پاسخ:
:)

آره واقعا دستش درد نکنه :)
۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۰:۱۰ آوای درون
سلام. خدا را شکر که خوش گذشته... من از اصفهان به سمت جنوب، فقط سمت خوزستان رفته ام و خیلی دوست دارم فارس و بندر عباس و بوشهر و ... را هم ببینم ولی تا حالا قسمت نشده :)
انشاالله همیشه ایزد در بیایان بدهدتون باز!! البته منظورم این نیست که گرفتار بشین، منظورم اینه که اگر خدایی نکرده گرفتار شدین در گرفتاری نمونین :*
سیراف چقدر به جم نزدیکه. نمیدونستم.
پاسخ:
سلام حورا جان.
زیارت شما هم قبول.

سفر بعدی تون رو تشریف بیارید شیراز ؛ حتما بهتون خوش می گذره و البته شاید سعادتی نصیب ما بشه و ببینیمتون.

بقیه آدما رو نمی دونم ولی تو زندگی من بیابان های زیادی هست که ایزد باید بوکسل  کنه :) از این دعاها زباد لازم دارم.

 جم وسط بود؛ عسلویه و کنگان و سیراف خیلی بهش نزدیک بودن و مدل شهرهای شمال زود میرسیدی بهشون البته بدون پوشش گیاهی.
۱۸ آذر ۹۶ ، ۰۷:۳۱ محبوب حبیب
سلاااام. 
به به جنوب گردی :) خوب کردی رفتی خستگیت در اومده ان شاء الله. 
قضیه اون کامیونه برای شما مثل اون قایقی بود که روز طوفانی توی دریایی که هیچ قایقی توش نبود  یکهو از غیب رسید و مایی که دیگه دم دم های مرگ بودیم رو از آب کشید بیرون. ما هم خیلی تعجب کردیم این دیگه از کجا پیداش شد. خدا خیرشون بده هم قایقران ما رو هم راننده کامیون شما رو. 

پاسخ:
سلام عزیززم. 
حکایت سفرهای ما حکایت آدمیه که زیر آب باید باشه و هر از گاهی میاد و نفس می گیره و دوباره ... و خدا رو شکر که فرصتش واسمون فراهم میشه :)

قایقران شما رو که خدا با دستای خودش فرستاده بود؛) 
خدا جبران کنه واسه همه کسایی که کمک می کنند.